گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

سایه روشن تاریخ موسیقی ما (۴)

علیت‌یابی نداریم (یا کم داریم) و تصورمان از گذشته هم زمانی آویخته در میان زمان‌ها است. پس انتظارمان از تاریخ می‌شود این‌که وقایع‌نگاری کنیم و نه تحلیل. با وجود این‌که حضور مبهم زیباشناسی و جدل میان دو سبک اخیرا بیشتر شکل تاریخ‌نگارانه به خود گرفته، اما هنوز به دوره‌بندی منجر نشده است. تاریخ موسیقی ما هنوز تاریخ آدم‌ها و نظریه‌ها است و نه آثار موسیقی و روابط‌شان وقتی به نقطه‌ی عطفی تاریخی چون وزیری می‌رسیم بیشتر اوقات به نظم شخصی و توانایی‌های افسانه‌ای او اشاره می‌کنیم و به عکس، کمتر چیزی از دلایل تاریخی موفقیت‌اش می‌شنویم (۹).

این مه‌گرفتگی روایات‌ تاریخی را در این نقل از «بحورالالحان» «فرصت شیرازی» نیز می‌بینیم: «یکی از اساتید این فن وقتی در دارالخلافه‌ی طهران مرا گفت این ترتیب جدید اولی و انسب است و اصلح و ملایم‌تر است طباع را و براهینی اقامه کرد که تفصیل آن در اینجا موجب اطناب خواهد بود ولی اجمالا اینکه این ترتیب دستگاه هفتگانه طوری است که اثر آن در نفوس بیشتر از پیشتر است و بسیاری از حکما خیلی خیلی فکر کرده‌اند تا ترتیب را به اینطور که بعد ذکر می‌شود قرار داده‌اند» (فرصت ۱۳۶۷: ۱۹) او این چند جمله را در مورد تغییر نظام قدیم مقام‌ها به سیستم دستگاهی نوشته است و با حذف نام آن استاد که با وی سخن گفته و دلایلی که وی اقامه می‌کرده ما را از اطلاعات احتمالی در این مورد محروم ساخته است.

این نمونه‌ای است از نگاه ما به موضوع گذشته، که حتا وقایع‌نگاری کاملی را به همراه نمی‌آورد.

به نوشته‌ی کار بازگردیم، چه چیزی یک واقعه‌ی تاریخموسیقی است؟ چه رویدادی به مقام تاریخ ارتقا داده می‌شود؟ نمی‌دانیم. مورخان‌مان اکنون نکاتی پیرامون افراد را شایسته‌ی ثبت می‌دانند، فهرست آثار شاید، اما تاریخ خود آثار هنوز نه. هنوز هم تاریخ‌ها اگر نگوییم خالی از وقایع موسیقایی‌اند باید گفت که از این لحاظ فقیراند.

دیگر موضوع قابل بررسی پرسش درباره‌ی خود نام و حوزه‌ی (۱۰)اعتبار آن است (۱۱). عموما وقتی عنوان «تاریخ موسیقی ایران» مطرح می‌شود (و البته به تبع آن تاریخ‌نگاری) این که کار در مورد چه حوزه‌ی موسیقایی باید انجام گیرد به شکل پیش‌فرض دانسته گرفته می‌شود. باور داریم کهمنظورمان از تاریخ موسیقی ایران روشن است، اما کمی دقت و ریزبینی بیشتر، مطابق معمول به خوبی روشن خواهد ساخت که استدلال عقلی به نفع فرض‌های اولیه گاه دشوارتر از آن است که در ابتدا می‌پنداریم.

دوره‌ای پیش از این (شاید حدود ۲۰ یا ۳۰ سال) حد و حدود حوزه‌ی به کار گرفتن آن روشن‌تر بود یا دست‌کم بیشتر متفکران ما این طور می‌پنداشتند. به زبان خودمانی بسیاری از حوزه‌های تمدنی و چهره‌های شاخص و رویداد‌های موسیقایی باقی‌ مانده از تاریخ دور مدعی‌ای نداشت یا اگر هم داشت در آن فضای کمبود ارتباطات فرهنگی صدایش خیلی به گوش ما نمی‌رسید (۱۲).

همان‌طور که در همین چند سطر مشخص است تلقی ما از حوزه در طول زمان (و گاه بنا به ملاحظات سیاسی، اجتماعی و… ) تغییرپذیر است. این دگرگونی‌ها هم در جغرافیا (یعنی آنچه ما آن را با عنوانگستره‌ی حوزه می‌خوانیم) می‌تواند اتفاق بیفتد هم در تاریخ، به مفهوم طول زمان (که آن را هم به همان شکل طول حوزه می‌نامیم). در حقیقت چه برای تاریخ‌‌نگاران چه برای کسانی که امروز مطالعات تاریخی-تحلیلی را انجام می‌دهند روشن شدن این موضوع می‌تواند به دگرگونی‌های عمیق یا سطحی در موضوعات انتخابی، زاویه‌ی نگاه و حتا روش‌های پژوهشی منجر شود.

پی نوشت

۹- در خود این جملات نیز اهمیت تاریخی آدم‌ها واضح است؛ واقعا آیا وزیری نقطه‌ی عطفی بود یا زمانی که در آن می‌زیست زمان دگرگونی بود؟ به نظر می‌رسد عواملی بیش از تنها تلاش فردی یک شخص جمع می‌شود تا او بتواند تغییراتی را ایجاد کند؛ تاریخ زمان او بیان این عوامل، روابط و دلایل تاثیرشان است و نه سال تولد یا مرگ‌اش یا شاید گسستی که او از موسیقی پیشین می‌خواست.

۱۰- Scope

۱۱- شاید خواننده این بحث را بیش از حد مربوط به فلسفه‌ی تاریخ بداند اما از آن‌جا که دگرگونی‌های کوچک در برداشت پژوهش‌گران از این مقوله به دگرگونی‌های بزرگ در نتایج منجر خواهد شد ناچار این بحث مطرح شده است.

۱۲- نمونه‌ی پیچیده‌تری از این تغییر نگاه جهانی به مفاخر فرهنگی را می‌توان در تاریخ ادبیات و علم جستجو کرد. جایی که به ویژه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال جمهوری‌های آسیای مرکزی از آن، رقابتی ناگفته را بر سر مفاخر فرهنگی شکل داد. برای مثال تا دیروز به راحتی می‌توانستیم رودکی را شاعر ایرانی بنامیم اما امروز شاید عنوان شاعر پارسی‌گوی عادلانه‌ترین و عاقلانه‌ترین واژه برای نمایش وابستگی او باشد.

آروین صداقت کیش

آروین صداقت کیش

متولد ۱۳۵۳ تهران
منتقد و محقق موسیقی

۱ نظر

بیشتر بحث شده است