گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

البته مخالفین حضور زنان در عرصه ی خوانندگی بدون آن که اشاره تاریخی به تحولات مذکور داشته باشند، به سرعت در جبهه ای قرار می گیرند که مورد علاقه ی مردان خواننده است، آنها بدون آن که بدانند در قلمرو درونی خوانندگی نیز در جبهه ی رادیکال قرار می گیرند و در ظاهر بدون اشاره به شرایطی که موسیقی در طی آن مورد هجوم نیروهای لومپن قرار گرفته، چنین می گویند که: زنان آن هنگام که می خوانند، موجب تحریک مخاطبان خود می شوند.

آنها به نقش بسیار مهم زنان خواننده در مبارزات اجتماعی به مدد هنرشان اشاره ای نمی کنند. نگاه کنید به ملینا مرکوری در زمان استبداد سرهنگان یونان که چگونه با خواندن آثار تئودوراکیس موجب جاذبه ی مبارزه در مردم یونان حتی در نقاط دورافتاده ی این کشور گردید. آنانکه می خواهند این روش از اثرگذاری را نفی کنند، نمی دانند که باید چاقو را هم با آن آدم می کشند، مشمول امری مشابه کنند.

در نگاهی دیگر، باید توجه داشت که آنچه که هنری را دارای نیروی اثر گذار خوب یا بد می کند، نه صرفا در شکل و ساختار آن هنر، بلکه در مخاطب آن اثر نیز می باشد. به قول مولانا:

گفت فرعونی؛ انالحق، پست شد

گفت منصوری؛ انالحق، رست شد

مولانا در ادامه می گوید: همین قرآن و نماز که گروهی را به بهشت روانه می کنند، گروهی دیگر را از بهشت می تارانند. مگر شمر و یزید، قرآن خوان نبودند؟!

آنانکه چنین نکاتی را دلیل محرومیت هنر موسیقی تلقی می کنند، توجه ندارند که خود در ایجاد چنین محرومیت هایی نقش داشته اند. یک اصل مهم می گوید:

هرگاه قلمروی فعالیت اجتماعی از حضور صاحب فرهنگان و بانوان محروم گردید، شرایطی چند فرهنگی بر آن حاکم می شود.

نگاه کنید به غیبت حضور زنان در استادیوم های روزشی برای تشویق که موجب بی اخلاق شدن فضای مردانه ی این نقاط شده است. در مقابل نگاه کنید به هنر موسیقی در اروپا که چه قلمرو معنوی و حتی سیاسی را پدید آورده است و آنکه صاحب فرهنگ است سعی می کند شانس خود را در این هنر بیازماید، چرا که برایش اعتبار اجتماعی فراهم می سازند.

اینکه زنان در عرصه ی موسیقی های سطحی حرکاتی جلف می کنند، برای آن است که قلمرو معنوی هنر موسیقی از حمایت لازم و به ویژه ارزش
های فرهنگی محروم بوده است.

موسیقی دریای بیکران معنویت است. بسیار دردناک است که از این دریای بیکران بهره نبریم و قلمروی کوچک از فاضلاب گوشه ای را دریایی نشان دهیم. از طرف دیگر باید به اثر هنری و به ویژه هنر موسیقی بر هر سه حوزه ی سیاست، اقتصاد و فرهنگ توجه کرد.

مهم ترین اثر هنر موسیقی بر سیاست آن است که با خلق مدام آن از یک مرکز به سوی دامنه، موجب ایجاد وحدت ملی می شود. آیا ما ترانه ای ساخته ایم که آن کودک سیستان و بلوچستانی و آن پسر کردستانی و ترک آنرا به فارسی زمزمه کنند؟ ما در حالی دستان موسیقی خود را از پشت بسته ایم که رقبای منطقه ای مان در این مناطق، بیداد می کند و جاذبه های اثرگذار این هنر را به انحصار خود درآورده اند.

ضعف برخی از دست اندرکاران آن است که هنگامی که نتوانند مسئله ای را حل کنند، کوشش می کنند صورت مسئله را پاک کنند و نمی دانند اگر فرهنگ نتواند در طپش های از مرکز به سوی دامنه و از دامنه به سوی مرکز نقش و اثر داشته باشد، در عاقبت چه هزینه های سنگینی از طریق نقش گذاری جریان دفع سیاسی این معضلات باید پرداخته شود.


سایت زنان موسیقی

محسن قانع بصیری

محسن قانع بصیری

۱۳۲۸-۱۳۹۶ تهران

نویسنده و نظریه پرداز در زمینه های اقتصاد، فرهنگ، هنر و مدیریت

دانشکده علوم رشته شیمی دانشگاه تهران و دانشگاه جیورجیا آمریکا

۱ نظر

بیشتر بحث شده است