گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

مردان حرفه ای آواز (۶)

بازخوانی همه جانبه ی فرهنگ، در رودرروییِ با اوضاعِ پیچیده ی فرهنگِ جهانی، اگر قرار باشد به از دست رفتنِ هویت بیانجامد، ما باید از نو تمامیِ پندار، گفتار و رفتارمان را به صورتِ انتقادی بازخوانی کرده و به آن شکلی نهادی بدهیم. چرا که با درک همین محدودیت ها و مقدورات می توان از عارضه های بازدارنده فاصله گرفت. این که چگونه یک آوازخوانِ امروزی می تواند به بازخوانیِ فرهنگِ گذشته و دوره ی خود بپردازد، تنها با عریان شدن، فاصله گرفتن از خود و مستقر شدن در ذاتِ فرهنگی و تاریخی خویش و سرزمینش خواهد بود.

البته ضرورتِ این بازخوانی برای حرکت به سوی فرزندِ زمانه بودن (معاصریت)، تنها با دستیابی به عواملی چون عادت ها، هنجارها و تجسمِ تاریخی و برخورد با فرهنگِ سنتی با توجه به زیربنای ریشه دارش امکان پذیر خواهد بود.

آواز ایرانی در طولِ تاریخِ صد ساله ی خود گرچه به لحاظِ اجرایی به اوجِ زیبایی و خوانش نزدیک شده است، اما در مقاطع بسیار ناچیزی توانسته خود را از زیرِ آوارِ سنت های بازدارنده ی تاریخی نجات دهد؛ چرا که اساسا هر نوع وانهادن و شالوده شکنی به قصد تغییر (نه تخریب!) در ارزش های مستقر پدید می آید و تنها آوازخوانانی پی به این جریان می برند که اقتضاها و ایجاب های دوران خود را در رودرروییِ روابطِ متقابلِ فرهنگ ها جستجو کرده باشند.

آوازخوانی که در غالب یک نوع خوانش روایی، محدود به گونه های اجراییِ قبل از خود نمی شود و در عین حال بارقه هایی از اعماقِ منابعِ آوازی را، در خوانشِ خود دخالت می دهد و در ایجادِ بافتِ صوتیِ جدید، مدیون ناخودآگاهِ جمعی خود است و آن را با ریشه ی عواطف، غرایز و آرزوهایش در هم می تند، می تواند روحی از جهانِ آوازیش را با دیدِ معاصر در اختیارِ مخاطبِ خود بگذارد. “مهدی امامی” خواننده ی جوان ما در عین وفاداریش به سنتِ کهنِ موسیقی آوازی ایران، شکل هایی تازه از بیان و لحن را در اجرایش به کار می گیرد. که در واقع عصاره ی هستی تمام دوره هاست. انگار حنجره اش در عصرِ بحرانیِ زبان، وصل و هجران را در برابر جهان عرضه می کند.

در دورانِ تباهیِ بسیاری از ارزش ها، چگونه می توان آوازی خواند که از رخوت و افسردگی رخت بربسته باشد و با لحن های خراباتی و تخدیر شده، ما را سر به گریبان نبرد؟ این یک انتقاد قلابی و یا روشنفکرانه به موسیقی آوازی ایران نیست. این گرفتاری ناشی از نگرانی و شاید عذابی است که از لحنِ خواب آورِ عمده ی اجراهای آوازی نصیب مان می شود.

امامی این احساسِ تخدیر شده را واژگون کرده و از حاشیه و انزوا بیرون کشیده است. تصور بیجایی نخواهد بود اگر بگوییم که او تاکنون بیش از آن که در پیِ شهوتِ شهرت باشد، دلش از نغمه ی طغیان و شور و مهر، در هوشِ روزگار می تپد.

یک مطالبه ی رودررو با آفتاب، یک سفارش تاریخی از عصر خود و یک زخمه ی عشق برای نگرانی و انزوای همه ی ما بس که در ولایتِ بی یار، از پوست زنده ی صبح، آوازی شورانگیز را طلب کنیم.

پیمان سلطانی

پیمان سلطانی

دیدگاه ها ۴

  • با درود
    اکثر اوازهای که از استاد ایرج بصورت نمونه گذاشته بودید بسیار بی کیفیت بود.و باعث شده بود اوازاین خواننده بی نظیر درست شنیده نشود.در ثانی ایرج اوازهای نابی ضبط شده دارد که در اینجا ذکری از ان نشدهاست. مثل برگ سبز شماره۲۶۷.به هر حال ما یک عمری از اواز این خواننده لذت بردیم و کماکان میبریم.انتقاد میکنند چرا ایرج ترانه های فیلمی ویا کوچه بازاری خونده و این به اواز ایشان صدمه زده. این استدلال درست نیست .همه که نمیتونند در محیط های تالار مانند با بلیط های انچنانی بخونند و عده ی براشون کف بزنند .ایرج برای همه مردم خواند .و به همین دلیل در اقصا نقاط ایران طرفدار دارد .مثل من که عاشق اوازهای ایشان هستم. در خاتمه به کیفیت اواز ایشان در زمزمه چوپان توجه کنید تا معلوم شود بهترین خواننده ایران کیست.متشکرم

  • با سلام
    من هم با نظر آقا سامان کاملا موافقم و چیزیکه که هنرمند مردمی می کنه اینه که همه مردم بتونن به نوعی از هنرش استفاده کنن.برای اوج صدا و تحریر هم گلهای تازه ۵۱۰ و برگ سبز۲۹۹ نمونه های بهتری بودن که واقعا خودم بیش از ۱۰۰بار گوش کردم و هنوز هم با گوش کردن به وجد میام .
    تصنیف جهان رنگ سحر دارد استاد در عنفوان جوانی هم بسیار زیباست.
    با تشکر از دوستان

  • با سلام
    لحن قلندروارانه این خواننده را دوست دارم. بقول نویسنده خیلی از آوازها رو به تخدیر نهاده است. اما امیدوارم این خواننده باز با دقت فراوان آثار بهتری برای این جامعه عرضه کند.

بیشتر بحث شده است