گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

جواهری: در ایران شیوه نگارش موسیقی متعدد هستند

فکر می کنین دلیلش چیه که اینها منتشر نمی شه؟

من فکر می کنم که خود ماها باید همت کنیم و انتظار از اونها نداشته باشیم! اون نسل کار خودشون را کردند و آثارشون را ارائه دادند. من فکر می کنم نسل ما تنبل و کم کار بوده، حداقل کار جدیدی ارئه نمی دن، بیان کارهای نسل گذشته را باز سازی و باز پروری کنن! خیلی کارهای خوب هست!

من همین الان چندتا مثال براتون زدم. این همه کار خوب از آقای پایور هست، خوب مثلا” از آقای سعید ثابت، آقای نادر سینکی، آقایان پژمان و پیمان آذرمینا خوب اینها نوازندگانی هستند که کار کردند و با نت موسیقی و نوشتار آشنا هستند، گوش خوبی دارند، کارهای ارکستری زیادی داشتند، تحصیلات خوبی دارند …

خوب انتظار میره اینها کارهای با هم بصورت یک اکیپ بشن و این کارها را جمع کنند. من نوعی نمی تونم تمام کارهای آهنگسازان را جمع کنم، یک بخشی را می تونم. مثلا” برای کارهای آقای پایور یک اکیپ بیاد برای کارهای آقای حسین علیزاده یک اکیپ بیاد … اینها بیان کار کنن و منتشر کنن.

Audio File قسمتی از مصاحبه

حالا اینجا یک مشکل دیگری که داریم و باید حل بشه، مشکل متفاوت بودن شیوه های نگارش نت برای سازهای مختلف هست! نت تار آقای علیزاده یکجور منتشر می شه، برای سنتور منتشر می شه به یک شکل دیگه! چرا اینطور باید باشه؟ در صورتی که چندین سال پیش این ماجرا بصورت مدون طی یک جلساتی صحبت و هماهنگ شد، من نتهایی که برای سنتور منتشر کردم نسبت به همون هماهنگی هست و اون سیستم نت نگاری و با “ده قطعه برای تار” با “همساز” ها با تمام اینها به یک شکل نوشته شد؛ آقای حسین بهروزی نیا رعایت کردند، در ردیف موسی معروفی رعایت شد، در نگارش جدید ردیف ژان دورینگ که داره نوشته میشه رعایت داره می شه، به همت بچه هایی که زحمت کشیدند آقای علی صمدپور، آقای ارشد طهماسبی، آقای فریبرز عزیزی، آقای مهرانی خوب خیلی زحمت کشیدند در نگارش آثار قدیمی بخصوص استاد عبادی، استاد صبا، استاد بیگجه خانی…

حالا ببینید کارهای مرحوم غلامحسین بیگجه خانی منتشر شده یکی به یک خط و دیگری که منتشر شده با سبک دیگر(خط دیگر)! خوب کار یک نوازنده چرا باید چندجور نوشته بشه؟ بنابراین وقتی اکثریت با کار ما هستش باید یکطوری بچه ها باید با هم هماهنگ باشن که یکوقت مثلا” قطعه “خزان” آقای حسین علیزاده نیاد بیرون که تارش یک شکل باشه و سنتورش شکل دیگه! که انگار برای موسیقی دیگه ای نوشته شده! مگر همین پارتیتورهایی که نوشته شده مگر تارو سنتور علائمش فرق داره؟ خوب به هر حال سازهای مضرابی تکنیکهای مضرابیشون شبیه به هم هست، چون فیزیک سازها متفاوت هستش خوب مسلما” نوع مکانیسم اجرا فرق داره…

مثلا” همون اشاره ای که روی اولین نت “خزان” آقای علیزاده هست، توی سنتور باید کاملا” متفاوت باشه !


اینهم می شه بوسیله تریل بصورت خیلی نرم… تداعیش کرد.

پس اون علامتش تغییر می کنه!

میشه اون هم روش کار کرد و فکر کرد. ولی این نیست که مثلا” ریز در تار آقای علیزاده را با سنتور یکجور بنویسید و با تار یکجور دیگه! این اصلا” زشت هست. کتاب به این صورت
بیاد بیرون… ببینید اکثریت با این جمع و اکیپ هست؛ اینهمه کار با این گروه انجام شد، جزوه های همساز با تلاش آقای صمد پور، آقای محمدرضا ابراهیمی منتشر شد و به این خوبی نت شد، ده قطعه های آقای علیزاده با همین گروه انجام شد، یک مجموعه با نام “مثنوی های هفت دستگاه” با این روش نوشته شد، اینهمه کارهایی که آقای ارشد طهماسبی نوشت! همش به این سبک نوشته شده… و خیلی بد هست که باز یکی بیاد علامت تکریز یا چپ ریز را با یک شیوه هچل هفت بنویسه و باز باید با اون کتاب به شکل دیگه کار کنیم، صحبت من این است!

من مثلا” برای سنتور آثار آقای پرویز مشکاتیان، آقای رضا شفیعیان، آقای بهنام مناهجی، آقایان پشنگ و اردوان کامکار را نوشتم. اینها با یکسری علائم مشترک نوشته شده که خوشبختانه آقای پشنگ کامکار که کتابشون منتشر شد از این روش استفاده کردند. در این بین من یک کتاب سنتور دیدم اومد بیرون کارهای موسیقی کردستان بود؛ یکسری علامتهای عجیب و غریب که تو هیچ عطاریی پیدا نمی شه! خوب یا این نوازنده نا آشناست یا اصلا” با کارهایی که منتشر میشه ارتباطی نداره! معمولا” کسانی که سنتور می نوازند با کارهای آقای پرویز مشکاتیان آشنایی دارند، حالا نمی گم با کارهای آقای رضا شفیعیان …

ولی آقای مشکاتیان را بخوبی می شناسند و حتما” یکی از کارهای ایشون را زدند یا مثلا” کسانی که تار زدند حتما” آقای حسین علیزاده را می شناسند! به هر حال یک واقعیتی هست که هر کسی که سنتور می زنه یک ارتباطی با ساز آقای فرامرز پایور خواهد داشت… مگر اینکه یک پدیده ای باشه که مثلا” ۳۰ سال سنتور زده باشه بگه من فلان نوازنده را نمی شناسم، که البته بهتون بگم ما از این پدیده ها زیاد داریم! من نوازنده ای را دیدم که ۱۴ سال سنتور زده و پشنگ کامکار را نمیشناخته، به دلایلی! و مسلما” در سازهای دیگر هم خواهد بود متاسفانه…

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد متولد ۱۳۶۰ تهران
نوازنده تار و سه تار، خواننده آواز اپراتیک و سردبیر مجله گفتگوی هارمونیک
لیسانس تار از کنسرواتوار تهران و فوق لیسانس اتنوموزیکولوژی از دانشکده فارابی دانشگاه هنر تهران

۱ نظر

بیشتر بحث شده است