گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

مغالطات ایرانی – اتنوموزیکولوژی (۴)

شاگردان محمود و دیگرانی که موسیقی کلاسیک را جدی دنبال می کردند، تا سالها از موسیقی ایرانی فاصله گرفتند و بعضی تا پایان عمر خود این کینه را به دل داشتند و وقتی قرار بود از مصالح موسیقی ایران بهره ببرند، به موسیقی محلی روی می آوردند نه موسیقی دستگاهی.

با اینکه تقریبا تمام پژوهشگران موسیقی نواحی در نسل اول و دوم، (به اصطلاح) «کلاسیک کار» های ایران بودند ولی همه آنها هم مانند فریدون فرزانه و پرویز محمود فکر نمی کردند. بعضی از این افراد به واسطه گذراندن دوره هایی، با موسیقی ایرانی آشنا بودند (مانند مرتضی حنانه، فریدون ناصری و امین الله شهمیری) و به آن عشق می ورزیدند.

مرتضی حنانه و همراه و همدل نزدیک او فریدون ناصری که در پروژه تنظیم موسیقی آهنگسازان آن زمان برای ارکستر نیز یاور او بود، غیر از اینکه کتاب مشهوری به نام «گام های گم شده» {بگذریم که چرا عنوان گامها برای این کتاب در نظر گرفته شده} را با در نظر گرفتن موسیقی دستگاهی ایرانی نوشت، در سلسله برنامه هایی تلویزیونی را با حضور اساتید شناخته شده موسیقی ایرانی، تهیه و تولید کرد که نشان از تسلط نسبی او به موسیقی دستگاهی داشت.

همچنین فریدون ناصری تا جایی به اهالی موسیقی ایرانی نزدیک شد که حتی گروهی از سازهای ایرانی را با نام «سماعی» تشکیل داد و فعالیت آن اجرای موسیقی دوره قاجار بود.

در پایان لازم است به این نکته مهم که خود یک اشتباه رایج است اشاره شود که موسیقی نواحی امروز ایران، یک

موسیقی دست نخورده و حفظ شده به شکل اولیه نیست، تمام موسیقی ها در دوره های مختلف دچار دگرگونی می شوند و مخصوصا موسیقی هایی که بدون ابزار نگه داری غیر انسانی و به صورت سینه به سینه حفظ می شوند، بسیار بیشتر از دیگر انواع موسیقی که در شهرهای بزرگ می شنویم، در معرض تغییر است. پس نباید با شنیدن نمونه ای از موسیقی بدوی، گمان کنیم که این موسیقی همچون سرچشمه است و موسیقی هایی که از آن منشعب شده غیر اصیل و کم ارزش.

هرچند عنوان سرچشمه برای هر نوع موسیقی نوعی مغلطه است، چراکه هرچقدر در تاریخ حیات بشر تحقیق کنیم، به نمونه هایی قدیمی تر و قدیمی تر از وجود هنر موسیقی می رسیم. سالهاست که ابزار آلات موسیقی متعلق به نئاندرتالها کشف شده است و حتی روی این تصور که موسیقی هنری مربوط به هوموساپینس ها (یا به قولی انسانهای هوشمند) است، خط بطلان کشیده شده است. پس با این توصیف، برگشت بی هدف به موسیقی گذشته یا همان ریشه ها، نوعی مسخ شدگی را بوجود می آورد که تنها موجب ایستایی هنر می شود.

متاسفانه، سالهای زیادی اتنوموزیکولوژی در ایران، اسیر شعار زدگی بوده است و درگیری های جناحی باعث بوجود آمدن ادعاهایی شده که در این نوشته خواندیم. یک اتنوموزیکولوگ، هیچوقت گاه نباید بدون سند علمی، تاریخی برای پدیده ای موسیقایی در نظر بگیرد و در این مسیر حتی لازم می شود که به علوم دیگر مانند، زیست شناسی، قوم شناسی، زبان شناسی و… نیز مراجعه کند؛ به امید روزی که چنین مشکلاتی از موسیقی ما رخت برکند.

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد متولد ۱۳۶۰ تهران
نوازنده تار و سه تار، خواننده آواز اپراتیک و سردبیر مجله گفتگوی هارمونیک
لیسانس تار از کنسرواتوار تهران و فوق لیسانس اتنوموزیکولوژی از دانشکده فارابی دانشگاه هنر تهران

۱ نظر

  • نوشته جالبی است. برخی مشکلات جدی مطالعات موسیقی در ایران را با زبانی روان و ساده تبیین میکند.

بیشتر بحث شده است