گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

بررسی کوتاه در باب سنت و نوآوری در موسیقی ایرانی (۱)

آنرا که دیگری نیز بتواند به نیکی تو بگوید، مگوی، به خوبی تو بنویسد منویس.

خود را به هیچ چیز خویشتن مبند جز آن چه می بینی که در هیچ کجای دیگر جز در تو نیست.
آه، جانشین ناپذیرترین هستی ها را بیافرین.
آندره ژید (مائده های زمینی)

تاریخ به ما نشان داده است، نزاع بر سر سنت و مدرنیته کاری بس بیهوده بوده است. با این همه، همچنان نقش پرنگی در جامعه ما به خصوص جامعه موسیقی که بحث مورد نظر ماست، دارد. از یک سو سنت، تهی و تو خالی بودن ارزش های مدرنیته و از سوی دیگر مدرن ها، کهنه گرایی و ناکارآمد بودن سنت را به یکدیگر گوشزد می کنند.

در این میان سنت گرایان بیشتر توجه من را به خود جلب می کنند.

با نگاه اجمالی، بحث را به سوءتفاهم ها و برداشتهای سطحی سنت گرایان در مواجهه با امر مدرن می کشانم. از این جهت برداشت های سطحی را در مقابل امر مدرن، به سنت اطلاق کردم چون، در نخستین گام، سنت فراموش کرده است که بقایش در حضور پدیده ی مدرن خواهد بود؛ همانند وابستگی دو مفهوم گذشته و آینده به یک دیگر.

از طرفی چه چیزی سنت است؟ ما به کدامین مفاهیم سنت می گوییم؟ از طرفی دیگر در سده های اخیر هیچگونه فعالیت علمی در زمینه موسیقی ایران نداشته ایم. تنها چیزی که داشته ایم و داریم عده ای موسیقیدان علاقمند به حفظ سنت موسیقی ایرانی است که البته این به هیچ وجه بد نیست، چرا که حفظ آن بخشی از رسالت ماست، اما در مقابل موسیقی سنتی جایگاه موسیقی معاصر کجاست؟

آیا مفهوم مدرن در موسیقی دستگاهی وجود دارد؟ (در واقع بحث ما بر سر موسیقی با پسوند موسیقی ملی و ساز و کارهایش است.)

اطلاق پسوند سنت (سنتی)، برای مثال به موسیقی استاد حسین علیزاده که ما شاهد این نوع نام گذاری از همه طرف بوده ایم به شدت کارِ اشتباهی است.

اول باید عرض کنم که از آنجای که ما با نوع زبانمان فکر می کنیم و در ناخودآگاه ما تاثیر دارد، استفاده صحیح از کلمات امری واجب است. وقتی به فلان موسیقی می گویم سنتی مبنای ما از سنت چیست؟ کیست؟ آیا مبنای ما از سنت، موسیقی دوره قاجار است و آیا ویژگیهای موسیقی استاد علیزاده از جمله، فرهنگ، عناصر، مفاهیم، با موسیقی دوره قاجار برابر است؟

چیزی که باید دانست این است که سنت نیز مرتبط با امر قدسی و معرفت قدسی است و اینها زنجیره وار به یکدیگر مرتبط هستند. در واقع برای فهم درست سنت باید امر قدسی را شناخت، زیرا بر مبنای آن بنا شده است. امر قدسی در واقع تجلی مرکز مطلق در حاشیه ی دایره هستی است که ما در آن بسر می بریم. این امر جدای از دین نسیت.
برای مثال اگر اسلام را در نظر بگیرید، برترین هنر مقدس در این دین خوشنویسی بوده زیرا که در این هنر، کلام الله به تجسم در می آید. هنرمند سنتی، به یاری فنونی سنتی، با ابزاری، برای بیان پاره ای نمادها می پردازد که فرا فردی است. هر گونه هنر سنتی نه روان فردی هنرمند، بلکه عالم مابعدالطبیعی و معنوی است که به هنرمند تعالی می بخشد و ریشه تفاوت بزرگ میان هنر سنتی و مدرن نیز از همین جاست. از این رو آشکار است که هنر سنتی در دل سنت جاری است و هویتش را از آن می یابد و از طرف دیگر سنت از امر قدسی بر می خیزد و هویتش باز به آن بسته است. سنت امر قدسی را اخذ کرده و آن را انتقال می دهد و از راه ها و با ابزار گوناگون مرئی ملموسش می سازد، در حالی که امر قدسی حقیقتی است که سنت انتقال دهنده آن است. از این رو این دو عنصر از هم جدای ناپذیرند.

برای مثال به درآمد ماهور نگاهی می اندازیم. (نمونه ۱)



مرجعیت نت دو در درآمد ماهور نوعی نماد پردازی محسوب می شود. تمام جزئیات به یک امر واحد ختم می شوند. همانند نسبت مخلوقات با خداوند. این نماد پردازی ها که شاخصه کلی هنر سنتی ست در سراسر ردیف موسیقی یافت میشود و ما به اعتبار این مفاهیم و عناصر مورد استفاده در آن، موسیقی میرزاعبدالله را سنتی می دانیم.

امید شعبانی

امید شعبانی

۱ نظر

بیشتر بحث شده است