گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

همگون و ناهمگون (۵)

حداقل سی‌ سال دیر رفته بودیم سی سال پیش، این سؤالات، پاسخ قابل‌توجهی داشته‌اند و به مرور زمان از یاد رفته‌اند. حالا کارها سخت‌تر شده است. صدای آقای افضلی مرا از حال خود بیرون آورد؛ عجب نقش‌خوانی است. صدای گرم و خوبی هم داشت. وسایل ضبط و تکثیر را از ساک درآوردم و صدایش را ضبط کردم:
اولش دوغی جاخو/ لاکی پیش اومد / لاکی جاخو آخرش هم پش اومد شد / چهره‌ای پشرفت/ دوغی سه تا تارو یکی سر/ بچینین هی جاخو چیندم/ آخر پش اومد/ بیشتر پشرفت شد/ سرش جاخو رفت/ جاخو پَن وُش یکی جاخو/ یوُشکی دو تا سنجتی نو/ دوشکی دوغی جاخو دو تا هم سورمه‌ای/ پُش سه تا لاکی سر / بره جاخو دوباره دارچینی/ دووُش قهوه‌ای پیش اومد/ سنجتی آخرش جاخو / چار اوشکی پیش اومد جانم…

گفتم: «آقای افضلی چه خوب می‌خوانی، خیلی به آنچه خواندی دقت کردم، بعضی از واژه‌ها را چند‌جور خواندی، عمدی بود یا نه؟» گفت: «دقیقاً عمدی بود. می‌خواستم فضا را آماده کنم برای سؤالی که صبح از من پرسیده بودی. نقش‌خوانیهای کل ایران از چند زاویه با هم تفاوت دارند: یکی به خاطر نقشها، چرا که هر اقلیم نقشهای منحصر‌به‌فرد خود را دارد و یکی هم رنگها، که هم به لحاظ تنالیته و هم نوع رنگ تفاوت ایجاد می‌کنند.

مثلاً رنگی در قالیهای تبریز به کار می‌رود که در قالی کرمان وجود ندارد و برعکس نقشی در قالی کرمان به کار می‌رود که در قالی کاشان استفاده نمی‌شود. (۱۳) همچنین از بابت گویش، لهجه و زبان نیز با هم متفاوتند که این در شهرستانهای مختلف یک استان هم دیده می‌شود. مثلاً در راور گفته می‌شود «ی اُشکی» و در سیرجان می‌‌گویند «یشْکی» یا‌ «یوُشکی». در راور واژه‌ها سالم‌تر و شمرده‌تر گفته می‌شوند، اما در سیرجان واژه لِه شده و مخفف گفته می‌شوند.

در راور می‌گویند «پیش اومد، پیش رفت». در زرند می‌گویند «اومد، رفت». در راور می‌گویند «چار نقش به جا خودش جاخو». در زرند می‌گویند «چارکی به جا رفت». (۱۴) گفتم: «با این حساب قالیبافانی که گوششان به یک نوع خوانش، اصطلاح، گویش، سکوت، آکسان، دینامیک، کشش و لهجه خاص عادت کرده است، با تغییر نقش‌خوان، باید دچار مشکل شوند».

جواب داد: «اگر تغییر زیاد باشد، حتماً با اشکال روبه‌رو می‌شوند. اخیراً حتی بافندگان جوان نسبت به نقش‌خوانی که شمرده، خوش‌صدا و سلیس نخواند، اعتراض می‌کنند». (۱۵)

گفتم: «آقای افضلی! آنچه برای من بیشتر از هر چیز جالب آمد، این که نقش‌خوانان به طور بسیار عجیبی تحت تأثیر آوازهای مذهبی و آئینی‌اند. (۱۶) من خودم کرمانی هستم و بخش عمده‌ای از آوازهای مذهبی را که در کودکی و نوجوانی شنیده‌ام، در حافظه دارم؛ به‌گونه‌ای بسیار غریب، مُد این آوازها با هم یکسان و شبیه است. مُدهایی که تحت تأثیر جغرافیا و فرهنگ بومی این منطقه حال و هوای خاصی هم گرفته‌اند.

پی نوشت

۱۳- معمولاً در شهرها و کارگاههای مختلف گاه اسم رنگی مشترک، اما خود رنگ دارای چند تنالیته است. این امر برای نقش‌خوان اشکال ایجاد نمی‌کند. یعنی تفاوتی در بیان لاکی استفاده شده در این کارگاه خاص در شهر کرمان با لاکی کارگاهی در شهر تبریز وجود ندارد.
۱۴- اصطلاحاتی که در نقش‌خوانی استفاده می‌شوند، به مرور زمان به سوی یک منطق آهنگین و سادگی بیان حرکت می‌کند. در قدیم گفته می‌شده است «یکی‌اش بره جا خودش». و این سطر به مرور زمان بدل شده است به «یشکی جاخو»؛ «نوانداخته شد» بدل شده به «نوفتاد شد»؛ «پیش اومد» شده «پشومد»؛ «پیشرفت کرد پیش اومد» شده به «پیشرفت پشومد»؛ «دو تا رفت جلو دو تا اومد عقب» شده «به دو تا رفت به دوتا اومد»؛ «سه تا میون دو طرف یکی پیش اومد» شده «سه تا میون طرفی یشکی پشومد».

۱۵- آهنگین بودن یا نبودن، هم‌قافیه شدن یا نشدن، موزون بودن یا نبودن متن در نقش‌خوانی کاملاً به نقش ارتباط دارد. ممکن است در قسمتهایی از نقش تنها این امکان ایجاد شود که متن خوانده شده موزون و آهنگین باشد و ممکن است در قسمتی دیگر از نقش عملی نباشد.
۱۶- باید توجه داشته باشیم ملودیها به‌لحاظ لحن تحت تأثیر آوازهای آیینی و مذهبی قرار گرفته‌اند، وگرنه نقش‌خوانی‌ها به هیچ‌وجه جنبه آیینی ندارند.

پیمان سلطانی

پیمان سلطانی

۱ نظر

بیشتر بحث شده است