گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

فریادی میهن پرستانه! (۱)

در زمان کودکی اش، مردم پراگ، در مدارس و اداره های دولتی به جای زبان چک به زبان آلمانی سخن میگفتند. سرزمینش زیر یوغ فرمانروایی اطریشی ها بود. در دوران انقلاب سال ۱۸۴۸، اصلاح طلبان چک، برای دستیابی به آزادی سیاسی و از میان بردن نظام سرفی به مبارزه پرداختند، اما شورش ملی شکست خورده و میهن پرستان دستگیر شدند. از این رو آهنگسازانی ملی گرا نظیر اسمتانا که یک بوهمی ناسیونالیست مشتاق و جدی بود و پیوسته در آرزوی استقلال و آزادی سرزمین مادریش می سوخت، جهت ایجاد تمایز فرهنگی از امپراطوری هاپسبورگ اطریش که قرن ها بر بوهمیا و موراویا سلطه داشت، به میدان آمدند.

اما موسیقی ناسیونالیستی آنها در این فضای خفقان آمیز نمیتوانست پیشرفت چندانی داشته باشد، اسمتانا در این زمان چاره ای اندیشیده و به سوئد مهاجرت کرد و در آنجا به آفرینش پوئم سمفونیک هایی به سبک فرانتس لیست پرداخت.

اسمتانا یکی از شاگردان لیست بود و به وی علاقه شدیدی داشت.

سرانجام در سال ۱۸۵۹، نیروهای اطریشی، مغلوب سپاهیان ایتالیایی شده و ایالت بوهم یک سال بعد به خود مختاری سیاسی دست یافت؛ آرزوها و آمال ملی اهالی بوهم که تا آنزمان چون آتشی زیر خاکستر بود، شروع به فروزش و شکوفایی کرد.

اسمتانا در سال ۱۸۶۲، هنگامی به پراگ بازگشت که زندانیان سیاسی آزاد شده، روزنامه هایی به زبان چک انتشار یافته و تالارهای نمایش و اپرای چک بازگشایی شده بودند. او که پدر موسیقی چک مدرن میباشد، به کمک آثار خود در آزادی کشورش نقش داشته و نماد آزادی شد.

اسمتانا در سن پنجاه سالگی به سرنوشت بتهوون دچار شده و شنوایی اش را از دست داد، اما مهمترین آثارش از جمله شش پوئم سمفونیکی تحت عنوان “سرزمین من” که آنها را به شهر پراگ تقدیم کرد، اندکی پس از ناشنوایی اش به نگارش در آمدند.

اسمتانا واپسین ده سال عمر خود را در وضعیت جسمانی و روانی حاد و شکنجه آوری که بر اثر ابتلا به سفلیس بود گذراند و شصت ساله بود که در یک آسایشگاه روانی درگذشت.

کوارتت زهی اش، از زندگی من، به نت گوش خراشی ختم شده که ویولون آنرا ادامه میدهد و این نمایش موسیقایی وزوزی بود که مدام در گوشش می شنید.



او بر نسل بعدی آهنگسازان ملی گرای چک نظیر دورژاک، تاثیر بسیاری گذاشت.


درباره مولداو


“مولداو” دومین پوئم سمفونیک از مجموعه “سرزمین من” است، این مجموعه بین سالهای ۷۹-۱۸۷۴، به نگارش در آمد.

«امروز سوار بر قایق بر تنداب های حوالی سن جان و در میان امواج بلند به گشت و گذار پرداختم…، چشم انداز آنجا زیبا و شکوهمند بود.»

سفر اسمتانا الهام بخش آفرینش مولداو، پوئم سمفونیک مشهور او شد. پوئم سمفونیکی که تجسم بخش رود اصلی سرزمین بوهم در گذر از مناطق گوناگون است. این اثر ارکستری، بیانی رومانتیک از طبیعت و در همان حال، جلوه ای از ناسیونالیسم موسیقایی چک محسوب میگردد که در مدت سه هفته به نگارش در آمده است.



همان مقامی را که مولداو در نظر اهالی چکسلواکی دارد، فنلاندیا اثر ژان سیبلیوس، در نظر فنلاندیها حائز است.


توصیف آهنگساز


این اثر تجسم بخش جریان رود مولداو است که از دو سرچشمه کوچک خود، یکی سرد و دیگری گرم که به یکدیگر میپیوندند نشات گرفته و سپس از جنگل ها و چمنزارها و از ییلاق هایی که جشن های سرور انگیز در آنها برپا است، میگذرد، پریان آب در مهتاب میرقصند، آن سو فراز صخره ها، ویرانه کاخ هایی است که مغرورانه سر به فلک کشیده اند.

مولداو پر پیچ و تاب و خروشان از بستر سنگلاخی نزدیک به سن جان میگذرد و به رودخانه ای میریزد که به سوی پراگ میرود، از ویشه رات که زمانی قصر سلطنتی کهنی در آن بوده میگذرد و سرانجام، همچنان که با شکوهی شاهوار به الب میریزد، در دوردست از دیدگان محو میگردد.


تفسیری مختصر


مولداو در تونالیته می مینور به نگارش در آمده که در نزدیکی پایان اثر به می ماژور مدولاسیون کرده، حزن آن کاهش یافته، و حالتی پیروزمندانه تر به خود میگیرد. تونالیته می ماژور بیشتر برای بیان حالات قهرمانانه مورد استفاده قرار میگیرد.

اساس این پوئم سمفونیک روی دو تم است که اولی نوایی گرم و قوی و دومی لحن سرد و آرامی دارد و دو سرچشمه رود را تداعی میکنند. این دو تم به وسیله دو فلوت اجرا شده که هارپ و پیتسیکاتو ویولون ها آنها را همراهی کرده، کلارینت به آنها میپیوندد.

audio fileبشنوید بخشی را از «پوئم سمفونیک سرزمین پدری» ساخته اسمتانا



زمانی که سرچشمه ها وسعت بیشتری یافته، به وسیله سازهای زهی اجرا می گردد.

صادق رنجکش

صادق رنجکش

۱ نظر

بیشتر بحث شده است