سه شنبه ۲۷ دی، تالار وحدت، میزبان ارکستر سمفونیک تهران به رهبری (رهبری میهمان) لوریس چکنواریان بود. ارکستر با اشاره چکناواریان قسمتی از باله گایانه ساخته آرام خاچاتوریان آهنگساز برجسته ارمنی را به اجرا گذاشت. سپس “افق بیکران” ساخته حشمت سنجری و پس از آن “رقص دایره” را از همین آهنگساز نواخت.
این دو قطعه قبلا هم از انتخابهای لوریس چکنواریان برای اجرای آثار آهنگسازان ایرانی بوده، مخصوصا” رقص دایره که بارها توسط ارکسترهای مختلف اجرا شده است (حتی پیش از انقلاب در کنسرتی به رهبری زوبین مهتا در ایران این قطعه اجرا شد)، اما با اینکه این قطعه از همه بیشتر برای اعضای ارکستر سمفونیک تهران آشناست باز شاهد اجرای ضعیفی از آن بودیم! اشکالاتی مثل از ضرب انداختن ضربیهای ارکستر و نرسیدن به تمپو دلخواه رهبر در اجرای آچلراندوها (اجرای اچلراندوها هم در کنسرت داستانی داشت! گویی نوازندگان از یک تمپوی خاصی بالاتر نمیرفتند؛ این مسئله در اجرای چند قطعه دیده می شد که نوازندگان نمی خواهند یا نمی توانند به تمپویی که رهبر می خواهد برسند!)
روی هم رفته اجرای این دو قطعه سنجری در این کنسرت تفاوتهای فاحشی با اجرایی که توسط منوچهر صهبایی ضبط شده داشت، ضمن اینکه صهبایی “رقص دایره” را با همراهی مسعود حبیبی نواخته، ولی در این برنامه ارکستر مثل اجراهای پیش از انقلاب از این قطعه آن را با ضربی های ارکستر اجرا کرد. پیش از این در اجرای استثنایی دیگری هم که توسط ارکستر زهی ارمنستان به رهبری چکنواریان اجرا شد، کنترباس با ریتم گرفتن روی چوب سازش نقش ساز کوبه ای این قطعه را عهده دار شد!
برنامه بعدی ارکستر اجرای “رقص مجار” (شماره ۵) اثر آشنای یوهان برامس و پس از آن سه قسمت از اپرای کارمن اثر ژرژ بیزه به اجرا درآمد که در این قطعات هم تا حدی همان اشکالات قبلی دیده میشد. ولی روی هم رفته زهی های ارکستر (مخصوصا”) خوب ظاهر شدند.نکته ای که شاید توجه اهل موسیقی را در این برنامه و دیگر برنامه های اینچنینی ارکستر سمفونیک تهران به خود جلب میکرد این بود که چرا این ارکستر وقتی قطعه ای از بزرگان موسیقی کلاسیک اجرا می کند، اکثر مواقع ملودیک ترین و کوتاهترینها را انتخاب میکند؟ این سئوال را اگر از رهبران میهمان بپرسید حتما” جواب میدهند که مردم کشش قطعات سنگین را ندارند؛ این پاسخ با توجه به اینکه هنوز پس از سالها فعالیت ارکستر سمفونیک تهران مردم بین مومانها دست میزنند یا موبایلشان را در برنامه خاموش نمی کنند و… تا حدی قابل پذیرش است، ولی همین مردم هم در همین تالار، گاهی شاهد اجرای سمفونیها و برنامه های سنگین دیگری بودند که نه تنها اعتراض نکردند که مورد استقبالشان هم قرار گرفته!
پس دلیل واقعی این انتخابها چیز دیگریست، اول جلب توجه مخاطبان عامی که حداقل از نظر مادی تا حدی برای سازمان ارکستر سمفونیک مفید است و دوم نداشتن وقت لازم برای تمرین قطعات طولانی و مشکل؛ مثلا” رهبر همین برنامه لوریس چکنواریان، این چند سال رهبر میهمان بسیاری از ارکسترهای بزرگ و کوچک در خارج از کشور (مخصوصا در ارمنستان) بوده و از فستیوالهای بزرگ تا جشنهای نه چندان مهم و بزرگ به رهبری می پردازد. ایشان نه وقت تمرین های مداوم با ارکستر را دارد نه (به زعم بنده!) علاقه و حوصله چنین کاری!
در این سالها که گاه چکنواریان به عنوان رهبر در تالارهای تهران به کنسرت پرداخته، به ندرت برنامه ای سنگین موسیقی اجرا شده، مخصوصا” به ندرت از نوازندگان برجسته ای که در ایران هستند به عنوان سولیست یک کنسرتو بهره برده شده و اگر هم گاهی کنسرتویی اجرا شده قطعه سنگینی (مانند کنسرتو ویلن یا پیانوی چایکوفسکی یا برامس) نبوده. چند سال پیش وقتی که ارکستر فیلارمونیک ارمنستان به طور مداوم در تهران به اجرای برنامه پرداخت، عده ای از موسیقی دانان معترض بودند که چرا از ارکستر وارداتی استفاده میشود و به جای آن روی ارکستر سمفونیک تهران که اهل ایران و ساکن این کشور هستند سرمایه گذاری نمیشود؟
لوریس چکنواریان در حال رهبری حضار
نوازنده خارجی هر چقدر هم که قوی باشد بالاخره (با توجه به سیاستهای عالی فرهنگی ایران!) اینجا نمی ماند،همانطور که نوازندگان غربی ارکستر فرهاد مشکات هم نماندند. (کمااینکه نوازندگان ایرانی خوب هم معلوم نیست بمانند!)
لازم به ذکر است که چندین نوازنده از ارکستر نام برده با هدایت چکناوریان، در ایران یک ارکستر مجلسی تشکیل دادند، اول موسیقیدانان گمان می کردند، حالا که چند نوازنده قوی به ایران آمده اند مردم می توانند گاهی یک اجرای موسیقی مشکل هم در ایران ببینند؛ ولی این ارکستر هم بجز در چند برنامه، باز به اجرای آثار مشهور ساده پرداخت…
چکنواریان به تازگی در مصاحبه ای با روزنامه همشهری گفته بود، “ارکستر سمفونیک برای من نقش همسایه ای را بازی می کند که من اگر چه به آن علاقه بسیار زیادی دارم اما باید از من دعوت کند تا وارد خانه اش شوم.من این سال ها با رهبری قطعه خسوف ساخته محمد سعید شریفیان با ارکستر همکاری داشتم. چندی قبل نیز در تخت جمشید برنامه ای را با این ارکستر اجرا کرده و در جشنواره نیز برنامه ای دیگر با آن داشتم، اما به هر حال همکاری نزدیکی با این ارکستر ندارم و به همین خاطر گاهی مجبورم که با ارکستر سمفونیک ارمنستان آثاری را ضبط کنم که همین مسأله باعث به وجود آمدن این سوء تفاهم شد که من علاقه ای به ارکستر سمفونیک تهران ندارم در حالی که تنها دلیل این موضوع گرفتاری این ارکستر بود.” ولی این سئوال به قوت خود باقیست که چرا زمانی که چکنواریان اقدام به رهبری این ارکستر میکند از قطعات سنگین استفاده نمیکند؟
به آن شب در تالار وحدت برمیگردیم: قسمت بعدی برنامه قسمت هایی از عاشقانه های لوریس چکنواریان بود که با همراهی هارپ به اجرا در آمد. کسانی که اجرای درخشان این قطعات را شنیده بودند به خوبی می توانستند متوجه فرق فاحش این اجرا با ضبطی که به رهبری همین آهنگساز در بازار موجود هست، شوند.
قسمت بعدی برنامه “راپسودی ایرانی” اثر شاهین فرهت بود که این قطعه برای پیانو و ارکستر سمفونیک تنظیم شده بود که با نوازندگی پیانو فرهت به اجرا در آمد. این قطعه نیز همچون بیشتر قطعات این آهنگساز از ساختاری کم تحرک برخوردار بود که در این اثر ملودی های موسیقی قدیم(قاجار) ایران نیز بهره گرفته شده بود؛ روی هم رفته این اثر نسبت به بهترین کار آهنگساز (سمفونی “دماوند”) چندان چشمگیر نبود.
قسمت پایانی برنامه “سوییت ایرانی” در شش قسمت، برای ارکستر سمفونیک و پیانو (در قسمت آخر گروه کر) ساخته حسن (بهمن) ریاحی آهنگساز برجسته ایران بود. شنوندگان پیگیر آهنگهای ارکسترال ایرانی، بعضی از قسمتهای این سوییت را در مجموعه” بوی بهار” اثر بی نظیر حسن ریاحی که سالها پیش توسط انتشارات سروش با رهبری فریدون ناصری (که احتمالا بهترین رهبری ضبط شده از این موسیقیدان است) منتشر شده بود، شنیده بودند. در اجرا این قطعات نوازندگی زیبا و مسلط تیگران مسروپیان، پیانیست این قطعات چشمگیر بود.
در این سوئیت، دو سبک متفاوت آهنگسازی ریاحی شنیده میشد؛ یکی آهنگسازی رومانتیک به سبک استادش حشمت سنجری و دیگری، سبک شخصی او که از فضایی حماسی با ارکستراسیونی رعد آسا برخوردار است.
آخرین قطعه این سوییت، موسیقی کرالی بود که بر روی شعر “بنی آدم اعضای یکدیگرند” جدیدا” تصنیف شده بود( اینجا لازم میدانم اضافه کنم که به عقیده بنده، این بیت در اصل به این صورت بوده که “بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند” و یک اشتباه تاریخی باعث شده “یکدیگر” به جای “یک پیکر” گفته شود؛ چراکه بنی آدم اعضای “یکدیگر”! نیستند بلکه مانند اعضای یک “پیکرند”) این شعر اول توسط فرشاد فولادوند خواننده سولیست یکبار اجرا شد سپس توسط گروه کر (به سرپرستی ابراهیم نظری سنگرودی نوازنده با سابقه فلوت که سابقه رهبری ارکستر نیز داشته) به همراهی گروه کر کودکان (به سرپرستی ناصر نظر) تکرار شده؛ با اینکه به صورت انیسون اجرا شد، بخاطر پرشهایی که در ملودی وجود داشت خوانش آن برای کودکان بسیار مشکل بود که در این اجرا شاگردان آقای نظر موفق بودند. تنها اشکالی که در اجراهای شبهای دیگر روی داد، عدم توانایی کودکان در هماهنگی با تمپوی ارکستر بود که کر کودکان فقط با یک تمپوی خاص قطعه را اجرا می کرد؛ البته این وظیفه بزرگترها در ارکستر بود که خود را با این گروه هماهنگ کنند! مخصوصا” در شب اختتامیه که این قطعه اجرا شد نوازنده پرکاشن ارکستر تا میزانهای پایانی نتوانست ریتم را پیدا کند!
پس از پایان برنامه (۲۷دی) لوریس چکنواریان رهبر ارکستر، از مردم خواست تا یکبار این قطعه را با ارکستر بخوانند! کسانی که پیش از این شاهد کنسرتهای چکنواریان بوده اند این اخلاق او را خوب میشناسند که تا مردم عامی را با خنده (و موسیقیدانان را با گریه!) از سالن بیرون نبرد، کنسرت به دلش نمی چسبد… این قطعه سه بار با مردم اجرا شد!
با تشکر از مطلبتون، اسم جناب مسروپیان “تیگران” هست. که به “تیگرا” نوشتید.
پیشنهاد میکنم درباره ی این پیانیست نابغه هم مطلبی بنویسید. ظاهرا قرار بود در آکادمی آقای چکناواریان درس بده!!
با تشکر از دقت شما، اصلاح شد.
باید دید چرا فقط به این آقا میدان داده شده؟چرا از خیلی ها که کار آماتور میکنند(وحیدی آذر) و با توجه به مشکلات کارشان بهتر است نامی برده نمی شود؟آیا به صرف نان به نرخ روز خوردن و حکومت رابطه به جای ضابطه،یک کار هنری طراز اوّل ارائه میشود؟
با تشکر از اصلاح شما. برای نقد کارشناسانه ی شعر حضرت سعدی هم از شما تشکر میکنم.
shoma fardi dar sathe cheknavarian ro ke shakhsiyate beinolmelali hast ba vahdi azar moghayeseh mikonid?cheknavarian avalin rahbare jaygozine artor tooskanini dar orchester rca amrica bood.karnameye kari ishhon az lahaze jahani moshakhaseh,behtareh aval motale konid bad moghayeseh farmaiid.
با تشکر از مطلب شما. به نظر بنده آقای چکناواریان موسقیدانی با طرز فکر بسیار “خالطور” هستند که اشتباهاً وارد دنیای موسیقی کلاسیک شده اند. شیرینکاریهایی مثل رهبری کردن شنوندگان یا اجرای حرکات پانتومیم و کمدی در شأن جایگاه رهبر ارکستر سمفونیک نیست.
آقای امید،توصیه می کنم به جای مطالعه بیوگرافی،عملاً دست به مقایسه با چند فرض زیر کنید:
۱-میزان حمایت
۲-سطح نوازندگان و میزان آماتور بودن
۳-سطح تبلیغات
تا زمانی که این تابو مقایسه های بیجا،تعصبات خشک در ما ایرانی ها از بین نره،باید شاهد همین فرهنگ دست دوم خود باشیم،که حتی توانایی کپی موفق رو هم نداشته باشیم.
اماسوال من این است:اگر مقاله فوق درست است،دلیلش چیه؟اگر ایشان انی هستند که فرمودید،چرا ایشان خود رو در چنین حدی تنزل داده؟
مطلب جالبی بود و انتقاداتتون بجا. اما فکر می کنم با وضعیت فعلی موسیقی در کشورمون(از سیاستهایی که به اون اشاره کردید گرفته تا سطح درک و سلیقه عامه) نمی توان بیشتر از اینهم از ارکستر سمفونیک انتظار داشت. بازهم کم تمرین کردن از اصلا” تمرین نکردن بهتراست! مرسی
kheyli khryli mazerat mi khaham man daneshjuye reshteye opera conservatoire paris hastam vayeki az eftekharatam inast ke aryaye gorge operaye mana-mani aghaye dehlavi ra dar paris ejra kardam bayad beguyam man taze in matlab ra didam vali nemidanam ta key tchek navariyan mardome iran ra ahmagh va khar tosif karde ta key ma bayad tahamol konim ke be (…)ma bekhandad va be(…) khodash dar iran edame bedahad va takey bayad bebinim ke haghe rahbarhaye irani khorde mishavad ve be in armani miresad man ghablan dar in kharab shode ke armanestan nam darad dars khandam va agar daste man bud tamame armanihaye iran ra az iran ekhraj mikardam motmaen bashid ka loris hich jayi behtar az iran rbaraye ghaleb kardan karhayash nadarad .albate taghsire mardommast ke hamvare in(…) ra be rahbari orchestr ghabul kardand dar halike ishan joz jeste rahbari chise digari nadarand
Be Nevisandeye naghd
salam – bayad khedmate sarkar ali arz shavad moteasefane bedalil nabude emkanat va amuzeshe kafie navazandegan dar TEHRAN nemitavan entezare bish az had az orchstre samfonie tehran dasht ba4 sal doreye moghadamati dar honarestan va
daneshkadeye musighi nemitavan be maharate kafi resid dar jai ke dustan bejae pich be saze khod gahi oghat nach va pichhaye digar mibandand az in navazande nemitavan entezar navazandegye herfei va behin dasht gui dar mosabegheye Formul 1 ba Peykan sherkat konim va entezare barande shodan ham dashte bashim besghai ke dar bala be in matlab eshare kardan ke rahbar bayad jedi bashad tosye mikonam ke ketabe honar chist neveshteye Tolstoy ro bekhanand in ketab ro mitunana az entesharate amir kabir tahiye konand Navazande va farghaltahsil Honarestane Musigh va Daneshkadeye mMusighi Tehran Daneshjuye sale akhar Ferankfurt dar Reshteye musighi
واقعا برای خودمان متاسفم هنوز هم بعد از سالیان سال نمی خواهیم قبول کنیم که نوازندگان ارکستر اصلا نوازنده نیستن بلکه یک عده آدم از خود راضی اند که بر سر جای نشستن در ارکستر دعوا می کنن حال از استد چکناوریان چه انتظاری می رود با این هنرمندان بی فرهنگ پس بیایین یاد بگیریم بهد بگیم مارم بازی بدین
جناب آقای بهرام تاج آبادی اگر واقعا شما در کنسرواتوار پاریس درس می خوانید پس به جای هیاهو و فحاشی راهنمایی کنید شاید کمکی باشد به فهم این مردم
با تشکر از مدیریت سایت جناب آقای کامران
سلام
ضمن تقدیر و تشکر به خاطر مطلب عالیتون
باید عرض کنم که با نظر شما در مورد بی حوصله بودن جناب چکناواریان موافقم ولی به هیچ وجه نمیشه منکر سابقه و کلاس بالای جهانی ایشون شد.
ضمنا داغ دل منو تازه کردین شما رو به خدا بگین این کاست بوی بهار رو از کجا میشه گیر آورد من سال ۶۶ این کاست رو تهیه کردم ولی الآن گمش کردم و خیلی ناراحتم جواب منم تو سایت بدین چون ای میلم خرابه مرسی
آقای بهرام تاج آبادی اپرای آقای دهلوی فقط توسط آقای رهبری ضبط شده تازه اون هم بی کلام و حتی اجرا هم نشده .چون اسپانسر نه داشتند.و در ضمن آقای چکناواریان در سن ۲۴ سالگی که شما وجود خارجی نداشتید با اکستر پاریس چایکوفسکی رهبری کردن.و شما که در دانشگاه…. درس میخونید و اداء تونم میشه ” کدوم کارو ساختید که میشینید پشت سر دیگران حرف میزنید البته خسلته موزسینها همینه که شوما فقط از موسیقی اینرو یاد گرفتید.
آقای ماردیت شوما از نوازندگی چیزی سرت میشه ؟ که امرن نمیشه که اگه میدونی بگو ایراده نوازنگیشون کجاست .حتما نشستی یه جا دو نفر حرفه موفت زدند تو هم داری اینجا انعکاسش میدی .خیلی دوست دارم بدونم ایرادشون کجاست . در ضمن نخاله هم دارن این رو قیول دارم اما این حرف شما در مورد همشون درست نیست .
آقای ماردیت شما از نوازندگی چیزی سرت میشه ؟ که امرن نمیشه که اگه میدونی بگو ایراده نوازنگیشون کجاست .حتما نشستی یه جا دو نفر حرفه موفت زدند تو هم داری اینجا انعکاسش میدی .خیلی دوست دارم بدونم ایرادشون کجاست . در ضمن نخاله هم دارن این رو قیول دارم اما این حرف شما در مورد همشون درست نیست .
اینجا چه خبره؟؟؟؟ شده میدون چنگ؟؟ کمی منطق و ادب هم بد نیست والا!! اینجا رو دیگه نکنید میدان جنگ ترک و ارمنی. هر کدام از موزیسینهای عزیز وقتی تونستند در کارنگی هال برن روی سن و کارهاشون رو اجرا کنند اونوقت همدیگه رو رد کنند!
mr soheil besiar motasefam.ke gadr musician bozorg mr tjeknavorian ro nemidonid.bekhater kjoda kami etelateton ro balla bebarid badan nazar bedahid…………
man mi khastam chand nokteyi ro be aghaye bahrame tajabadi yadavari konam ke oon kharob shodyi ro ko shoma be nam armanestan zekr kardid hamn jaist ke hezaran irani daran jadaran tahsil mi konan va besyarrazi hastand nokteyedovom mikhastam begam ke shoma age kheyli deletun baraye orchestre somfoniye keshvaretun misuze shomayi ke edea dari ke dar paris tahsil mi koni mi tuni byay va rahbary koni be nazare man in in neveshteye shoma dar shaane yek muzisian nist sevan hastam honarjuye sale akhare honarestane musghi tehran
jenabe aghaye bahram tajabadi un kharab shodeyi ro ke shoma be nam aramanestan zekr kardid hamun jayie ke hezaran irani daran unja tahsil mi konan shoma avalin kasi hastid ke man in harfo dar morede armanestan mi sh navam va be nazaram moshkel az khodetun bude albate faghat shoma nistin motasefane har iranii ke pasho az iran birun mi zare(makhsusan dar reshteye musigh)fekr mi kone ke dige setare shode vali intor nist man khodam ba aghaye cheknavaryan moafegh nistam vali ba vazyati ke navazandegane orkestr daran rahbar behtar az in nemishod peyda kard
ba arz salam,
sevan mikhastam beshoma begam kekamelan bashoma moafegham man dar Iran hastam va hichvaght nadidam ke boodan aramanedar keshvare ma baesnarahati mishavad anha najaye ma ra tang kardeand na chize digar (bar khalafe gofteye aghaye Bahram Tajabadi)hamantorke dar iran aramanenizzendegi mikonand bazi azafrad farsiniz dar armanestan betahsil mi pardazand vabekomak aramanebe bemoafaghyathaye ziadi residand
ba arze salam, man emshab conserte aghaye Chaknavarian boodam kheeeeeeeeeeili aly bood:) be nazare man ishoon vagha’an bi nazir hastan.
سلام.مختصرا عرض کنم که داستان شما حکایت مردرندی و خود خرابی است.
salam…..ma emshab 2 tir mahe 92 be concerte ishoon raftim…..be nazaram ishon in shabha na baraye dele shoma naghadan balke baraye dele mardom minavazand……dar in roozhaye tire va ghamgine zendegi ghoroobe yek jome ba hozoore ishoon baraye ma shaad shod….moham nist ahang az zarb bioftad balke mohem ast zarbe ghamgine dele mardom ra bala bebarid….man az ishoon samimane sepasgozaram