گرایش به تبیین مبانی نظری موسیقی ایرانی دراین دوره با چاپ آثار قابل توجهی از کیانی، فرهت، طلایی و دیگران دنبال شد. بررسی موسیقی نواحی مختلف ایران توسط مسعودیه، درویشی، فاطمی و دیگران ادامه یافت. پژوهشهای دیگر پژوهشگران موسیقی ایران که در دوره های اول و دوم انجام شده بود – مانند آثار وزیری ، خالقی ، ملاح و … – چاپ یا تجدید چاپ شد.
در همین دوره پژوهشهای سپنتا، مولانا درمورد اندازه گیریهای صدا شناسی موسیقی ایران ادامه یافت و کاملترشد. و نیز گرایش ویژهای به بازیابی و بازخوانی نسخ خطی قدیمی و رسالات موسیقی و همچنین شرح و تفسیر آنها بوسیله بینش، محمدزاده صدیق و بعدها اسعدی ودیگران بوجود آمد که در سالهای اخیر تبدیل به گرایشی تحلیلی در زمینه بازیافتن حلقههای گمشده موسیقی ایرانی شده است. فعالیت های جمعی ، چون برنامه های آیینه و آواز ، ققنوس و همچنین جشنوارهها و سمینارهای علمی مختلف نیز به کامل تر شدن این فضای پژوهشی و فراهم آوردن مواد اولیه برای چنین پژوهشهایی کمک کرد.
چگونگی فعالیتهای پژوهشی درسه دورهی یاد شده ضرورت هرچه آگاهانهتر شدن امر پژوهش در موسیقی را به ما نشان میدهد. به نظر میرسد برای جلوگیری از اتلاف انرژی و وقت وانجام کارهای موازی بیهوده، ترسیم دورنمایی از اولویتهای پژوهشی و مسائلی که تاکنون مورد توجه پژوهش گران نبوده است یا به هر دلیل کمترمورد توجه قرار گرفته یکی از ضرورتهای پژوهشی دوران ماست.
مهمترین موضوع مورد بحث در حوزه موسیقی ایران که هنوز تکلیفش کاملا روشن نیست روش شناسی نظریهی این موسیقی است. به زبان دیگر هنوز به درستی معلوم نیست یک پژوهش درباره نظریه موسیقی ایرانی باید دارای چه قسمتهایی باشد. پس از این موضوع کشف نظام فواصل و استوار کردن آن بر نظریه ای که با خصوصیات موسیقی ایران امروز از یک سو و با تاریخ مکتوب نظریه موسیقی ایران از سوی دیگر نزدیکی داشته باشد. همچنین ارائه تعاریفی از همین دست برای پدیدههای بنیادی موسیقی ایران مانند دستگاه بسیار مهم به نظر میرسد.
شاید مهمترین مطلبی که در پس پژوهش در نظریه موسیقی ایران بتوان به آن دست یافت ارائهی نظریه جامع و مورد قبول اکثریت موسیقی شناسان و موسیقی دانان باشد. در همین حوزه از دیگر موضوعاتی که میتواند دستمایهی آثار پژوهشگران قرار گیرد موضوع فرم در موسیقی ایران و همچنین بررسی یا ابداع روشهای جدید برای نغمه نگاری موسیقی ایران میباشد.
پژوهش های تحلیلی برروی آثار به جا مانده از استادان بزرگ گذشته خود شاخه بزرگی از پژوهش موسیقی تواند بود. این بررسیها میتواند دیدگاههای سبک شناسانه داشته یا با هدف باز سازی و زنده کردن شیوهای خاص صورت گیرد.
بررسی های کرونولوژیک و تحلیلی در ارتباط با همه موضوعات گفته شده به خصوص اگر هدف بررسی سیر تحول موضوع مورد بحث در یک بازه زمانی خاص باشد نیز یکی از جالبترین بخشهای پژوهش درموسیقی را تشکیل خواهد داد .
جستجو برای یافتن نسخههای خطی و آثار مفقود دانشمندان گذشته به غیر از اینکه به پژوهش در زمینههای گفته شده کمک میکند خود رشته جالبی از پژوهشهای موسیقی را تشکیل میدهد. این بخش میتواند به کشف حلقههای گمشده در تاریخ موسیقی ایران مانند : چگونگی و زمان تبدیل سیستم قدیم موسیقی ایران به سیستم ردیف دستگاهی (که خود یکی از مهمترین حلقه های مفقود تاریخ موسیقی ایران است)، منجر شود.
همچنین ایجاد نظریههایی برای نقد موسیقی ایرانی و بررسی آثار معاصران از دیدگاه زیبا شناسی و مطالعات میان رشتهای، به خصوص که در این حوزه تقریبا هیچ کار در خور توجهی انجام نشده است، بسیار ضروری و جذاب به نظر میرسد.
پژوهش در باره سازهای مرسوم در ایران به خصوص اگر از دیدگاه صداشناسی و برای بهبود شرایط این سازها یا تغییر و ابداع ابزار های جدید برای استفاده نوازندگان و رفع مشکلات موجود این سازها و یا بهبود روشهای نوازندگی برای بهتر کردن صدادهی سازها باشد بسیار مورد نیاز است .
کنکاش در چند و چون آیینهای موسیقایی و موسیقی مرتبط با مراسم مذهبی مانند مراسم عزا داری محرم، تعزیه و کلیه فرمهایی که به نوعی میتوان آنها را جزء موسیقی آیینی/مذهبی به حساب آورد به لحاظ در خطر انهدام قرار گرفتن اکثر این سنت ها از جمله مهمترین و ضروری ترین حوزههای پژوهش معاصر در موسیقی است. با توجه به تغییرات بسیار زیادی که در این گروه به ویژه در شهرهای بزرگ براثر ارتباطات بوجود آمده است بررسی تطبیقی و تحلیل سیر دگرگونی این پدیدهها نیز از اولویتهای پژوهشی است.
رقص یا همان “حرکات موزون” جدا از بخشهایی که جز جدایی ناپذیر آیین ها به حساب میآیند – هر چند خود هنر جداگانه ای است – به دلیل رابطه بسیار نزدیک با موسیقی و نداشتن رسانههای تخصصی در ایران از جمله موضوعات قابل پژوهش در سالهای آتی خواهد بود.
بررسی موسیقی شناختی و مردم شناختی موسیق نواحی و اقوام مختلف ایران خود شاخهای تناور از پژوهش در موسیقی ایران است که بحث در باره آن از حوصله این مقاله خارج است.
همانطور که در بخش نخست این مقاله مشاهده شد در دوره های گذشته بیشتر پژوهشهای انجام شده متولیان دولتی داشته یا توسط پژوهشگران تنها و فقط از روی ذوق شخصی به سرانجام رسیده است. با یک نگاه سطحی به آثار و پژوهشهای منتشر شده درمییابیم نقش بخش خصوصی در ارائه این آثار بسیار کمرنگ یا بیرنگ است. با توجه به اینکه اکنون بیشینه فعالیتهای موسیقایی به خصوص در بخش آموزش و تولید موسیقی – کمینه به لحاظ شماره– در بخش خصوصی ( آموزشگاه های آزاد موسیقی ) انجام میپذیرد، اگر بخواهیم دوره چهارمی را برای پژوهشهای فرهنگی موسیقی درایران به اندیشه آوریم ویژگی آن دوره باید حضور همین بخش پر شماره در میدان پژوهش باشد.
ضمن آنکه چون هنوز این بخش دارای تجربه وامکانات لازم برای انجام برخی پژوهشها نیست لازم است که فعلا به وسیله متولیان رسمی این امر حمایت شود.
از مهمترین نیکیهای چنین تغییری در فعالیتهای پژوهشی پخش شدن آن در سطح بزرگ تر و امکان استفاده پژوهشگران حرفه ای و استادان بزرگ از دستاوردهای خُرد پژوهشگران جوان و صرفه جویی بسیار در وقت و انرژی و ایجاد امکان تمرین پژوهش به صورت عملی برای شمار بیشتری از هنرآموزان و هنرجویان موسیقی و احتمال کشف استعدادهای درخشان در میان آنهاست .
akhe in che selsele matlebie ke minevisid.ye rooz dar mioon ham ye bakhshe jadid dare. basse dige!!!