گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

بداهه نوازى هاى مینیاتورگونه با پیانو

به تازگى نشر موسیقى هرمس مجموعه اى از قطعات پیانوى کیاوش صاحب نسق (آهنگساز ایرانى مقیم اتریش) را به صورت سى دى منتشر کرده است. این مجموعه، سومین سى دى از ساخته هاى صاحب نسق است که به صورت سى دى در اختیار علاقه مندان قرار مى گیرد و در آن دوازده کار به نام هاى «۱۴ نوامبر ۲۰۰۰»، «جست وجو»، «گفت وگو»، «یافتن»، «عاشقان»، «سوگل»، «چهارگاه»، «سئوال»، «۲ مارچ ۲۰۰۲»، «۲۷ مارچ ۲۰۰۲»، «کاروان» و «۶ آوریل ۲۰۰۲» در آن منظور شده است.

قطعات توسط آهنگساز اجرا شده اند.

آلبوم هاى دیگرى که در سال ۱۳۷۸ به وسیله کارگاه موسیقى از کیاوش صاحب نسق منتشر شده اند؛ «… و اینجا در سکوت» و «لالایى زیر آوار» نام دارند. مجموعه نخست، حاوى یازده آهنگ براى پیانو و دومین آلبوم دربرگیرنده یازده اثر براى ارکستر و کامپیوتر است که از میان آنها مى توان به قطعه «لالایى زیر آوار» اشاره کرد که نام آن به آلبوم داده شده و در سال ۱۳۷۶ به وسیله ارکستر سمفونیک تهران و به رهبرى نصیر حیدریان در تالار بزرگ رودکى (وحدت) به اجرا درآمد. انتشار این دو آلبوم، نظر به پخش ضعیف آن، بازتاب چندانى در جامعه موسیقى کشور نداشت. کیاوش صاحب نسق (متولد ۱۳۴۷ در تهران) فراگیرى پیانو، سه تار و همچنین مبانى آهنگسازى را در تهران با استادان مختلفى چون فرمان بهبود، مسعود شعارى و علیرضا مشایخى و … آغاز کرد و در سال ۱۳۷۳/۱۹۹۴ به دانشکده موسیقى شهر گراتس در اتریش راه یافت.

وى در تابستان ۱۳۸۱ در رشته آهنگسازى از این دانشکده فارغ التحصیل شد. پایان نامه او به «میکروتونالیته در موسیقى ایران» اختصاص داشت. صاحب نسق به مطالعات گسترده اى نیز براى ثبت دقیق تر موسیقى ایرانى پرداخته و نتایج بخشى از پژوهش هاى خود را در نشریات هنرى به چاپ رسانده است. وى تاکنون در تعدادى از جشنواره هاى موسیقى اتریش به ارائه آثار خود پرداخته و چند سالى است که با پایه گذارى «انجمن نواى ایران» در زمینه معرفى موسیقى ایرانى در اتریش فعال بوده است.

وى مى گوید: «لحظه ها» دربرگیرنده دوازده قطعه براى پیانو است که از بین بداهه نوازى هاى پیانوى من که بین سال هاى ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۱ نواخته شده، انتخاب شده اند. شیوه بداهه نوازى در هر کدام از قطعات نشات گرفته از حال و هوایى متفاوت است که به فراخور زمان اجرا و یا تغییر سبک اجرایى قابل تشخیص هستند. سبک بداهه نوازى ها روى یک مسیر مدال به جلو مى رود. با این حال در هنگام بداهه نوازى عامل فیزیکى قرار گرفتن دست ها و سئوال و جواب بین آنها یا گویش مشترکشان به بداهه بر اساس طرحى از پیش تعیین شده غالب مى شوند. گاهى از گوشه اى در دستگاهى سر در مى آورند (مثل «سوگل» در دستگاه نوا یا «چهارگاه») و گاهى اوقات مینیاتورگونه طرحى قلم مى خورد؛ سیاه مشق مى شود و در نهایت در ارتعاش آخرین نت اجرا شده رها مى شود. نکته شاخص در این مجموعه تلفیقى است از شیوه هاى بداهه نوازى کلاسیک، جاز و هویدا شدن تم گونه هاى محلى. همراهى ها در بخش هایى از کار با سنکپ هاى جاز مدال و آزاد همراه هستند و در جاهایى ده انگشت در ساختار مشترک یک فیگور با هم همراه مى شوند و پل هاى ملودیکى را روى هم ایجاد مى کنند.

آشنایى ام با موسیقى جاز از طریق دایى ام، مراد وفایى، آغاز شد و با حمایت هاى معلم پیانوى من؛ فرمان بهبود ادامه پیدا کرد. ایشان برگزیده اى از آرشیو غنى صفحه هاى جازشان را روى کاست ضبط کردند و در اختیار من قرار دادند. این مجموعه، نخستین تاثیرها را در بداهه نوازى پیانوى من گذاشت. توجه دقیق فرمان بهبود به بداهه نوازى هاى در حال شکل گرفتن من موجب شد که با علاقه بیشترى به آثار مکتوب جاز که در آن زمان تنها در مرکز موسیقى اسکندریان در دسترس علاقه مندان خاصى قرار مى گرفت، توجه کنم.

در کنار رپرتوار پیانوى من که از آهنگسازانى مانند باخ، بتهوون، دبوسى و بارتوک تشکیل شده بود حالا مى شد نام اسکات جاپلین، اسکار پیترسون، دیو بروبک و چیک کوریا را پیدا کرد. به موازات آن، آشنایى با موسیقى ارکسترال و مجلسى آذربایجان، قفقاز و ارمنستان، مرا متوجه استفاده خاص آهنگسازان این مناطق از هارمونى و کنترپوان در قطعاتشان کرد که آنالیز شنیدارى آنها نزدیکى زیاد هارمونى کارهایشان با هارمونى جاز را به من شناساند.


audio fileبشنوید قسمتی از “لحظه ها” ساخته کیاوش صاحب نسق

غیر از آن، موسیقى این مناطق از نظر تماتیک، نزدیکى غیر قابل انکارى با نواهاى محلى و دستگاهى ایران دارد که از این رو تجربه هاى این دسته از آهنگسازان را نه تنها براى من، بلکه براى هر آهنگساز ایرانى کنجکاو دیگرى نیز با ارزش مى نماید. این برداشت فرضى من از چگونگى بهره گیرى از هارمونى جاز از موسیقى آن زمان؛ به شکل جاز با تلفیق ملودى هاى آذرى؛ در کارهاى پیانونوازان نسل جوان آذربایجان به خوبى شنیده مى شود و یکى از نمونه هاى بارز آن عزیزا مصطفى زاده است. به یاد دارم یک بار فرمان بهبود پس از شنیدن یکى از بداهه نوازى هاى من پرسید که آیا من کیت جرت را مى شناسم. من نام او را نشنیده بودم. این پرسش براى من بى پاسخ باقى ماند تا هنگامى که براى تحصیل در رشته آهنگسازى به اتریش آمدم. در کتابخانه دانشکده موسیقى گراتس دوباره این پرسش برایم تداعى شد و با کنجکاوى به دنبال این نام گشتم و وقتى آثارى را از او پیدا کرده و شنیدم، دریافتم که بیست سال پیش از من، همه حرف هایى که دوست داشتم در بداهه نوازى هایم بزنم توسط او گفته شده است! و تازه متوجه شدم که من با او در کاست «سیاه همچون اعماق آفریقاى خودم» – اشعار لنگستن هیوز، با صدا، ترجمه و حتى گزینش موسیقى احمد شاملو _ (چیزى که بعدها از آیدا شنیدم) آشنا شده بودم! پس از آن، دوره آهنگسازى جدى من در مسیرى متفاوت آغاز شد و با این همه، تجربه هاى بداهه نوازى من سایه وار تا به امروز باقى ماندند.

MomentsL

لحظه ها
• به نظر مى آید که قطعات موجود در این سى دى به آنچه قبلاً در آلبوم «و اینجا در سکوت» ارائه کرده بودید شباهت زیادى دارد. خودتان چه فکر مى کنید؟

در مجموع «لحظه ها» بر خلاف آلبوم پیانوى «…و اینجا در سکوت»، قطعاتى که داراى فرم تثبیت شده هستند به قطعات یا بداهه نوازى هایى که فرم آزاد دارند غالب شده اند. یعنى اطلاق قطعه به آنها مفهوم بیشترى پیدا مى کند. ساختار بداهه ها آرام تر شده و تامل و تعمق ویژه اى در فضاى بیشتر کارها شنیده مى شود که بر گرفته از گسستگى طرح هاى مینیاتوروار در اکثر این کارهاست.

• آیا شباهت قطعه هاى این سى دى به سى دى قبلى لااقل از دید برخى از شنونده ها به دلیل پخش نامناسب آن آلبوم نبوده؟ و اینکه شما مجبور شدید یک سرى از ایده هایى که مى خواستید در آن کار مطرح کنید و به گوش شنونده ها برسانید، دوباره در این آلبوم تازه هم بگنجانید؟

نه؛ راستش این طور نبود. در سال ۱۳۷۹ که دو مجموعه از کارهاى من در دو قالب کاملاً متفاوت یعنى یکى موسیقى ارکسترال و الکترونیک و بداهه نوازى هاى پیانو به وسیله کارگاه موسیقى در تهران منتشر شدند، تنها هدف من نمایش دوگانه بودن کار موسیقى اى بود که متاثر بود از گوش فرادادن آزاد و بدون تعصب به هر نوع موسیقى از سویى و دنبال کردن مسیرى جدى و آکادمیک از سویى دیگر.

این دو مجموعه با سرمایه شخصى منتشر شدند و تنها دلخوشى من این بود که نشر معتبرى که انتخاب کرده بودم این دو مجموعه را به شنونده هاى موسیقى معرفى نماید که متاسفانه با شانه خالى کردن نشر از به عهده گرفتن پخش کار، این ایده عملى نشد. این دو مجموعه به علت عدم حضور من در ایران به درستى پخش نشد و به قولى سوخت تا جایى که حتى رغبت نکردم ۲۰۰ سى دى امانى که در نشر باقى مانده بود را پس بگیرم!

این تجربه تلخ که متاسفانه سابقه آن براى بسیارى از هنرمندان ما در ایران وجود دارد موجب شد تا مدتى از جریان نشر آثارم دور بمانم. این دو مجموعه را مدت هاست که در اینترنت به صورت آزاد براى شنیدن دوستداران موسیقى قرار داده ام. در کنار این دو مجموعه، مجموعه پیانوى دیگرى هم قرار گرفته بود که به همان علتى که ذکر شد رغبتى به انتشار آن نداشتم. تا سال ۱۳۸۱ که مجموعه اى از اجراهاى ضبط شده ارکسترال من به همراه دو اثر بر اساس دو شعر با صداى احمد شاملو – که من براى نخستین و آخرین بار، چهار روز پیش از فوتشان موفق به دیدنشان شدم – به نشر هرمس معرفى شد.

در اقامت تابستانى من در تهران، رامین صدیقى (مدیر نشر هرمس) به شنیدن مجموعه دوم پیانوى من علاقه نشان داد و پس از بازگشت من به اتریش، ابتدا همان مجموعه پیانو که «لحظه ها» نام داشت در ایران منتشر شد و انتشار سى دى «لحظه منجمد شده» با دو عنوان از احمد شاملو کنار آخرین کارهاى ارکسترى من موکول شد به زمانى دیگر.


• در حال حاضر چه فعالیتى در اتریش دارید؟

با به پایان رسیدن تحصیلاتم در رشته آهنگسازى در سال ۱۳۸۱ به نوشتن پایان نامه دکترا با موضوع «میکرو تونالیته در موسیقى ایران» که ادامه پایان نامه مقطع فوق لیسانس در دانشگاه موسیقى گراتس بود مشغول هستم. همچنین با همکارى رهبرم ادو میچیچ و نوازنده ساکسیفون کلمنس فروشتوک انجمن و ارکستر «رود زمان» را براى اجراى آثار سده هاى بیستم و بیست و یکم با بیست و دو نوازنده پایه گذارى کردیم که نخستین کنسرت خودش را در اردیبهشتى که گذشت با آثارى از گئورگى لیگتى (آهنگساز مجار)، کلاوس لانگ (آهنگساز اتریشى) و قطعه «حصار» براى ساکسیفون و ارکستر از من برگزار کرد.

در کنار این انجمن ارکستر انجمنى به نام «نواى ایران» را تشکیل دادیم که هدف اصلى آن اجراى آثار آهنگسازان ایرانى و معرفى موسیقى ایران در اتریش است و در نخستین برنامه اى که ترتیب دادیم آثارى از هرمز فرهت، علیرضا مشایخى، مهران روحانى، رضا والى، نادر مشایخى و من اجرا شد. قرار بر این است که همان برنامه در زمستان امسال در تهران در فرهنگسراى نیاوران با آثار بیشترى از آهنگسازان ایرانى اجرا شود.

انجمن «نواى ایران» با استفاده از نوازنده هایى که از دانشجویان ایرانى دانشگاه موسیقى گراتس هستند سعى بر این دارد تا موسیقى ایران را در اتریش معرفى کند و درصدد است در آینده نزدیک با دعوت از گروه هاى مختلف برنامه این انجمن را متنوع تر کند.

در ایران هم در سال ۱۳۸۰ سمینارى را براى علاقه مندان موسیقى در تهران برگزار کردم که یک سال پس از آن به شکل تعمیم یافته اى با نام «آهنگسازى در قرنى که گذشت» در بنیاد آفرینش هاى نیاوران و در همان تابستان در موسسه موسیقى فرهنگ برگزار و تکرار شد که قرار است به صورت کتابى جداگانه منتشر شود. همچنین منتظر چاپ کتاب «تینا و ارکستر» هستم که آن را با هدف آشنایى نوجوانان با ساز هاى ارکستر از آلمانى به پارسى برگردانده ام (همراه با یک سى دى و مثال هاى متعدد.)

روزنامه”
شرق”
پژمان اکبرزاده

پژمان اکبرزاده

۱ نظر

بیشتر بحث شده است