گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

میشل پتروسیانی (۲)


پتروسیانی با گذشت زمان به این نتیجه رسید که قادر است در زمینه های دیگر نیز زندگی عادی داشته باشد. او به شرکت در جشنها و میهمانی های مختلف علاقه بسیار داشت، ازدواج کرد و دارای دو فرزند شد و نیز حزانت یک کودک دیگر را به عهده گرفت. هرچند یکی از فرزندان او نیز همانند پدر به پوکی استخوان مبتلا است که سرپرستی دو فرزند دیگررا به عهده گرفته است.

او به داشتن فرزندانش افتخار می کرد و می گفت : “پدر من هرگز فکر نمی کرد از طرف من صاحب نوه شود، اکنون حتمآ احترام بیشتری برایم قائل است.”

محدودیت های نوازندگی
به عنوان یک پیانیست جوان، برای اینکه بتواند به کی برد مسلط باشد، مجبور بود روی چهارپایه مخصوصی بنشیند، و برای پاهای ضعیف و کوچکش پدال اضافی مخصوص در نظر گرفته بودند.


audio fileNight and Day

نوع معلولیت او از این جهت که کماکان او را قادر به نواختن می نمود، موهبتی بزرگ به شمار می رفت. مانند اشخاص نابینا او هیچ ساز دیگری به جز پیانو را نمی توانست برگزیند. او نمی توانست دوچرخه

سواری کند یا حتی تلویزیون را روشن کند، زیرا بیش از ۶ تا ۷ ساعت در روز تمرین می کرد.

در واقع استعداد او در موسیقی و نوازندگی یک موهبت بود، موهبتی که خداوند به افراد برگزیده ای چون او هدیه می کند.

اعتماد به نفس
اعتماد به نفس و اطمینان او بیشتر از توانایی نوازندگی اش توجه همگان اطرافیان را به خود جلب می کرد. او کوچکترین شکی در مورد خود نداشت، هر کاری که می خواست انجام می داد و همواره به

آموختن ادامه می داد.

هنگامی که بزرگتر و معروف تر شد، درآمد بسیار خوب بدست آورد. در سال ۱۹۹۸ حدود ۱۴۰ کنسرت برگزار کرد. در این سال ها او به اوج تکنیک و سبک خاص خود در اجرای موسیقی جز بخصوص

در در تک نوازی دست پیدا کرده بود.

رفتار، استعداد، شوخ طبعی و ظاهر او در کنار رنجی که از بیماری اش به همراه داشت باعث شده بود او جایگاه منحصر به فردی داشته باشد. حضور او در محافل بزرگ موسیقی و اجتماعی باعث ناپدید شدن

تبعیض نژادی، تفرقه و تنفر بود.


audio fileSo What

هم نوازی با او برای تمام نوازندگان، از سیاه و سفید گرفته تا پیر و جوان، آمریکایی و فرانسوی، سنتی یا آوانگارد نوعی افتخار به شمار می رفت.

مرگ زود هنگام
ضعف و کوچکی استخوان هایش به طور غیر مستقیم منجر به عفونت ریوی و نهایتا مرگ او شد. او از تنگی نفس نیز رنج می برد و همواره در معرض انواع مختلف بیماری های تنفسی بود. شوخ طبعی

همیشگی و لحن طعنه آمیز از خصوصیات اخلاقی اش بود.

او اغلب به این نکته اشاره می کرد که زیاد زنده نخواهد ماند، اما دوستانش این موضوع را جدی نمی گرفتند. شاید مرگ زود هنگام برای او نوعی خوش شانسی بود. زیرا حتی افتادن از یک بلندی ممکن بود

برای او مهلک باشد و باعث بروز مشکلات فراوان برای او در سال های آتی باشد.

او در ششم ژانویه سال ۱۹۹۹ در سن ۳۶ سالگی بر اثر ابتلا به عفونت ریوی درگذشت.

مطبوعات فرانسه پس از مرگ او را هم تراز با ژانگو رینهارت (Django Reinhardt نوازنده گیتار) به عنوان یکی از بزرگترین نوازندگان جاز فرانسه و جزو معدود نوازندگان فرانسوی که در آمریکا

نیز به ستاره تبدیل شد، دانستند .

بهتر است بگوییم او بسیار فراتر از توصیف های عادی و روزمره بود. میشل پتروسیانی برای مردم یادآور فردی بود که مسئولیت ترویج تفسیر جدیدی از نحوه زندگی و زیستن بود. زندگی او باعث شد تا

مردم تعابیرشان از زیبایی، زشتی، خوش شانسی و بدشانسی را مجددا بازنگری کنند.

پتروسیانی نماد پیروزی و غلبه معنویت در زندگی انسانها است.

برداشت از روزنامه Herald Tribune به تاریخ ۱۹۹۹/۰۱/۱۲
سحر افشانی

سحر افشانی

دیدگاه ها ۲

بیشتر بحث شده است