کتابی برای آموزش تحلیل دانشورانه اثر موسیقایی (IV)
اگر این استنباط درست باشد و بپذیریم که نویسندهی آن گزیدهها منظوری جز این نداشته است، مشخص میشود که از همین ابتدا در مورد ظرفیتها و کاربردهای روش آنالیز شنکری یک سوءتفاهم عمیق شکل گرفته است. درست است که این روش گاه گاه در رشتهی آهنگسازی نیز در کشورهای دیگر تدریس میشود (والبته قطعا بیشتر در رشتههایی مانند تئوری موسیقی و موسیقیشناسی) اما هدف، آن نیست که به دانشجو بیاموزاند چطور باید عمل آفرینشگرانه انجام بدهد. آنالیز شنکری چنان که از روند کار خود هاینریش شنکر و دیگر شاگردان و ادامهدهندگان راهش نیز برمیآید روشی است برای نظریهپردازان تا بتوانند ویژگیهای ساختاری نهان یک اثر موسیقی را تفسیر (استخراج) کنند.
به نظر میرسد که یادگیری و کاربست روش آنالیز شنکری بیش از آن به فعالیت تجزیه و تحلیلی نیاز دارد که بتوان به عنوان یکی از پایههای فعالیت خلاقانه به کارش گرفت. درست است که شناخت روش دیگر آهنگسازان و سبکهای دیگر همیشه بخشی از آمادهسازی هنرمندان را برای یافتن بیان شخصی، تشکیل میدهد اما این بدان معنی نیست که میتوان با آموختن یک یا دو ترم تجزیه و تحلیل شنکری آهنگساز تربیت کرد.
اکنون هنگام آن است که بپرسیم، گذشته از مدعای مترجم کتاب که بر اساس استدلالهای گفته شده چندان قابل انجام نمینماید، چه کارکردی برای این کتاب در ایران میتوان یافت؟ یکی از کارکردها میتواند آشنا شدن علاقهمندان فارسی زبان با روش شنکر باشد؛ معرفی یک روش، فن یا شاخهی علمی، که همیشه وسوسه کننده است. اگر هدف این بوده باشد، این کتاب یکی از انتخابهای خوب است.
کتابی که متن اصلیاش روان و شیوا بوده و آموزش مقدماتی مناسبی برای دانشجویانی محسوب میشود که تجربهای در زمینهی تجزیه و تحلیل کامل ساختار یک قطعه ندارند. پس از این مرحلهی آشنایی و چنانچه این روش تحلیلی در دانشگاهها جا بیافتد و مورد پذیرش عمومی قرار گیرد ممکن است کاربردهای پیشرفتهتر و امروزیتر آن نیز که قابلیت بومی سازی بیشتری دارند، مورد توجه محافل دانشگاهی واقع شود.
ویژگیهای کتاب
کتاب در اصل برای دانشجویان دورههای کارشناسی و کارشناسی ارشد رشتههای موسیقی و موسیقیشناسی یا کسانی که دانش موسیقیشان در همان حدود باشد، و تدریس در درسهای نظریهی موسیقی طراحی شده است. حداقل پیشنیازهای اولیهی مطالعهی مفید چنین کتابی دانستن هارمونی با مهارتی بیش از سطح متوسط، آشنایی با تجزیه و تحلیل هارمونی (به مفهوم توان تحلیل توالی آکوردها و کادانسها و …)، آشنایی با کنترپوان، و آشنایی مقدماتی با فرم است. علاوه بر این تسلط یا آشنایی شنیداری-اجرایی بر آثار موسیقی کلاسیک نیز میتواند به خوانندهی کتاب کمک کند تا درک بهتری از فرآیند تحلیل قطعات به دست آورد.
این کتاب بنا بر ادعاهای مختلف خود مولفانش قرار است تواناییهای اولیهی تجزیه و تحلیل موسیقی به شیوهی شنکری را در دانشجویان تقویت کند که این موضوع با جامعهی هدف آنها (دانشجویان دورهی کارشناسی و کارشناسی ارشد) تطابق خوبی دارد. دیوید گانیه چند سال پیش از چاپ نخست این کتاب در مقالهای نیازهای جامعهی هدف این کتاب را چنین شرح میدهد:
«کلاسهای نظریه،و تجزیه و تحلیل موسیقی در دورههای کارشناسی اصولا قصد دارند سواد پایهای موسیقی و مهارتهای موسیقایی را توسعه بدهند؛ برنامههای درسی تحصیلات تکمیلی تمرکز حرفهای ویژهی بیشتری دارند، که نیازمند جهتگیریهای متفاوت در موضوع و تمرینات درسی است.» (Gagne 1994: 22)
کتاب مشترک او و کادوالادر حقیقتا بر همین اهداف تمرکز دارد و ساختارش نیز بر این پایه شکل گرفته است. دو بخش اصلی کتاب «اصول پایه» و «کاربردهای آنالیزی» تحت تاثیر همین دیدگاه آموزشی از یکدیگر جدا شدهاند.
۱ نظر