گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

موسیقی، رمانتیک تر از سایر هنرها


واژه های کلاسیک و رمانتیک که بیان کننده سبک دوره هایی از تاریخ موسیقی هستند، به دو دلیل اشکلاتی در بر دارند. اول این که هر دو کلمه در ادبیات، هنرهای زیبا و تاریخ عمومی دارای مفاهیم وسیعتر و متعددتری نسبت به آنچه در موسیقی مورد استفاده قرار گرفته است، دارند.

کلاسیک را می توان چیزی تمام شده، کامل، قابل نمونه برداری و نمونه قابل قبولی که آثار بعدی از روی آن ارزیابی می شوند، نامید. با این تعریف بعضی از مصنفان قدیمی مانند پالسترینا (Palseterina) را می توان کلاسیک نامید. ولی برای قرون نوزدهم و بیستم این موسیقی هایدن، موتسارت و بتهوون است که کمال موسیقی کلاسیک بشمار می آید.

دوم این که اختلاف سبکهای کلاسیک و رمانتیک کاملآ مشخص نیست، زیرا عوامل مشترک بین آنها بیشتر از عوامل تضاد آنها است. هر دو مکتب دارای اصول هارمونی، قواعد کلی رابطه آکوردها، ریتم، فرم و دیگر مفاهیم مشترکی هستند.

تجربیات و تغییرات فردی و پیشرفتهایی که در زمینه موسیقی از موتسارت تا مالر شده است، همه در یک جریان سنتی و چهار چوب کلی مشترک قرار دارند. مثلآ اگر موتسرات می توانست موسیقی مالر را گوش کند، ممکن بود از آن لذت ببرد یا این که خوشش نیاید ولی در هر صورت برایش یک پدید عجیب و غریب نمی بود.

ریشه و مفهوم لغوی
صفت رمانتیک از لغت Romance گرفته شده است که معنی ادبی آن مشتق از داستانها یا قهرمانان اشعار و وقایع قرون وسطی است که به زبان رمانس – یکی از زبانهای محلی و عامیانه که از زبان لاتبن به نام رمان برخاسته است – نوشته می شود.

بعنوان مثال اشعار قرون وسطی که در باره پادشاه آرتور بودند به رمانس های آرتوری (Arthurian Romances) شهرت داشتند. از آن زمان به بعد و حدود اواسط قرن هفدهم که کلمه رمانتیک مورد استفاده قرار گرفت، اشارات ضمنی به چیزهای خیلی دور، افسانه ای، موهوم و خیالی، عجیب و تصوری، متضاد با دنیای واقعی را در بر داشت.

اما در یک مفهوم کلی می توان تمام هنرها را رمانتیک فرض کرد، زیرا ممکن است هنر مواد اولیه زندگی اش را از زندگی حقیقی بگیرد و با تغییراتی در آن دنیایی جدید و تازه بسازد که تا حدی از زندگی روزمره فاصله داشته باشد. از این لحاظ هنر رمانتیک در تاکید بیشتر بر کیفیت و “شگفتی و بی رمزی” با هنر کلاسیک فرق دارد.

در مفهوم کلی رمانتیسم پدیده ای مختص به یک دوره خاص نیست، بلکه در زمانهای مختلف با اشکال گوناگون در تاریخ موسیقی و دیگر هنرها ظاهر می شود.

ویژگی ها و مشخصات
در مکتب کلاسیک بیشتر به فرم توجه می شود در حالی که در مکتب رمانتیک بیشتر به مضمون و بیان احساسات و حالات درونی اهمیت داده و زیبایی های فنی چندان مطرح نیستند.

یکی دیگر از مشخصات رمانتیسم، دگرگون ساختن برخی از ویژگیهای کلاسیک، از جمله قواعد خشک، نظم و تعادل، تمامیت و کنترل است. وضوح و روشنمی که از جنبه های مهم کلاسیک ها بود جایش را به نوعی تیرگی و ابهام عمدی و بیان سمبولیک در رمانتیک ها داد.

شخصیت هنرمند به تدریج با محتوای هنریش در آمیخت و هنرها عمومآ با هم دیگر ترکیب شدند. آهنگسازان رمانتیک اکثرآ با ادبیات و دیگر علوم و هنرهای روز آشنا بودند و موسیقی و شعر در یکدیگر تاثیر فراوانی گذاشت.

اگر بپذیریم که “شگفتی، نامحدودی و بی پایانی” از خصوصیات اصلی سبک رمانتیک است، بنابراین باید موسیقی را رمانتیک تر از سایر هنرها بدانیم. زیرا عوامل اصلی موسیقی مانند صدا و ریتم از اشیای واقعی جهان جدا هستند. همین جدایی است که موسیقی را از سایر هنرها در بیان احساسات، افکار و هیجانات درونی که عوامل رمانتیک هستند، مناسبتر می سازد.

هنرمندان رمانتیک بیشتر به احساسات و عوالم شخصی و درونی خود توجه داشتند، آنها دنیای خیال و رویا، افسانه های کهن، فواصل دور دست و نا آشنا و همچنین هواملی را که از ندگی عادی و روزمره فاصله داشت، هدف اصلی آثار خود قرار می دادند؛ درست بر خلاف آنچه که در کارهای کلاسیک عقل، منطق و استدلال بر احساسات و عواطف غلبه دارد.

از کتاب “موسیقی کلاسیک و رمانتیک” تالیف “هوشنگ کامکار”
سحر افشانی

سحر افشانی

دیدگاه ها ۲

  • جالب اینجاست که برعکس ادبیات که رومانتیسم در آن دوره کوتاهی است و به سرعت به سمت رئالیسم و تاتورالیسم و… پیش میرود در موسیقی دوره رومانتیک تا قرن بیستم ادامه پیدا میکند و ما اصلا سبک رئال نداریم. موسیقی ذاتا رومانتیک و انتزاعی است.

بیشتر بحث شده است