گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

چگونه چین، موسیقی کلاسیک را از آن خود ساخت؟


«تئاتر بزرگ ملی» که اکنون در حال ساخته شدن در بخش جنوبی میدان تین آن من [در پکن] است به کانون جلب توجه فراوان از سوی رسانه ها بدل شده است. پشتیبانان این طرح، آن را به مروارید تشبیه کرده اند و از آن به عنوان یک جایگاه جهانی برای هنرهای نمایشی که بسیار بدان نیاز بوده استقبال می کنند. در عین حال خرده گیران، پروژه را با یک تخم مرغابی مقایسه کرده و از از هزینه های آن انتقاد کرده اند ولی خواه ناخواه، این تئاتر نماد قدرتمندی است از اهمیت روزافزون نقشی که موسیقی کلاسیک در حیات فرهنگی ملی و پایتخت چین ایفا می کند.

پکن تقریباً دارای دوازده ارکستر حرفه ای، دو کنسرواتوار، دانشکده های موسیقی و مدارس پیانوی بیشمار، تعدادی رو به فزونی تالارهای کنسرت درجه یک و یک جشنواره مهم موسیقی موسوم به «جشنواره جهانی موسیقی پکن» است که هر ساله در فصل پاییز برگزار می شود.

موسیقی غربی با حضور رو به گسترش میسیونرها در چین و خارجی هایی که در به اصطلاح «بندر عهدنامه» (Treaty Ports) سکنی گزیدند اشاعه پیدا کرد که چین مجبور شد پس از جنگ نخست اوپیوم در سال ۱۸۳۹ پدید آورد.

بازتاب گسترش موسیقی غربی در چین، افزایش اهمیت موسیقی دانان چینی در دنیای جهانی موسیقی کلاسیک است. بسیاری از اجراکنندگان و آهنگسازان معتبر در موسیقی کلاسیک امروز اهل چین هستند و بسیار دشوار است که تصور کنیم در یک کنسرواتوار مهم یا یک ارکستر در هر منطقه ای در ایالات متحده یا اروپا دست کم یک نوازنده چینی وجود نداشته باشد. نوازندگان چینی در صحنه های جهانی به اهمیت بسیاری دست پیدا کرده اند و موسیقی کلاسیک نیز به بخشی جدانشدنی در زندگی شهری در چین بدل شده است به حدی که سخت به نظر می رسد این هنر از واردات خارجی است.

نخستین ظهور این موسیقی در پکن به سال ۱۶۰۱ میلادی بازمی گردد؛ زمانی که ژسوئیت ماتئو ریکی با یک ساز شستی دار ابتدایی به نام کلاویکورد برنامه ی در حضور وان کی، امپراتور مینگ اجرا کرد. این کلاویکورد بر خلاف همه سازهای چینی در آن دوره، دارای شستی بود و همین موضوع، وان لی را هیجان زده ساخته بود. وی دستور داد چهار نفر از خواجه ها[ی دربار] نزد ژسوئیت برای نواختن کلاویکورد آموزش ببینند و برای وی یک رسیتال اجرا کنند.

وان لی در علاقه به موسیقی غربی ثابت قدم نبود ولی کانگسی و کیانلونگ، دو امپراتوری که طولانی ترین دوره سلطنت در سلسله کینگ را در دست داشتند از کشیش های اروپایی دروس موسیقی گرفتند و برای نگارش رساله های مهم موسیقی اقدام به سفارش دادن کردند. کانگسی آموخت که چگونه ترانه مذهبی «پو ین ژو» را با هارپیسکورد بنوازد. کیانلونگ گروهی متشکل از هجده نوازنده خواجه تشکیل داد که با پوشیدن لباس، کفش و کلاگیس به شیوه غربی به اجرای موسیقی کلاسیک می پرداختند!

روابط با غرب پس از سلطنت کیانلونگ رو به وخامت گذاشت و دوره آموزش موسیقی اروپایی در شهر ممنوع متوقف شد.

ساکنان اروپایی شانگهای، در سال ۱۸۷۹ «گروه عمومی شانگهای» را تشکیل دادند که سلف ارکستر سمفونیک شانگهای امروزی است. چند سال بعد، بریتانیایی افسانه ای، رابرت هارت، که به عنوان بازرس کل گمرک سلطنتی چین از ۱۸۶۳ تا ۱۹۰۸ خدمت می کرد گروه خود را پکن پدید آورد.

این گروه ها به زودی توجه چینی های خواهان اصلاحات را که فایده موسیقی برای تقویت روحیه نظامی را تشخیص داده بودند به خود جلب کردند. برای مثال، لیانگ کیچاو، روشنفکر بزرگ، از کیفیت خموده موسیقی چینی سخن گفت و خواستار ایجاد اصلاحات در نظام که موسیقی غربی را هم در بر می گرفت بود. دو تن از قدرتمندترین ژنرال های چین، ژانگ ژیدونگ و یوان شیکای نیز بر همین باور بودند و برای کمک گرفتن جهت ایجاد گروه هایی به شیوه غربی مشاوران آلمانی استخدام کردند. در یک موقعیت، گروه های رابرت هارت و یوان شیکای برای اجرای گونه ای برنامه دوستانه با عنوان پیکار گروه ها، به کاخ تابستانی دعوت شدند. اجرای آنها با حضور شهبانو دوواگر سیکسی در جریان کار احداث یک ورزشگاه اروپایی در یک مزرعه شلغم انجام شد که برای این برنامه درو شده بود.

ادغام تدریجی موسیقی غربی و سازها در فرهنگ چین از حوالی سال ۱۹۰۳ با سرود های مدارس ترقی بسیاری کرد. این کار توسط یک جوان چینی آغاز شد که برای تحصیل به ژاپن رفته بود و تحت تاثیر سرود های آموزشی که عموماً بر اساس موسیقی غربی بنا شده بود و در سیستم مدارس ژاپنی اجرا می شد قرار گرفته بود. با یاری سلسله کینگ، این دانشجویان به کشور بازگشته، اشاعه سرودهای مدارس را در چین آغاز کردند.

در حالیکه بیشتر دانش آموزان تنها به خواندن سرودهای خود پرداخته و سپس به زندگی خود ادامه می دادند، برخی از آنها راغب به تشکیل گروه های کُر بودند و به فراگیری سازها و مطالعه بیشتر در موسیقی غرب پرداختند. با آغاز دوره «چهارم می» در سال ۱۹۱۹ این گرایش شتاب بیشتری به خود گرفت و تعداد بیشتری از جوانان که مایل بودند بیشتر درباره غرب بدانند ترغیب شدند که به موسیقی غربی گوش فرا دهند، سازهای غربی بنوازند و حتا به جستجوی راه های بروند تا این هنر را با فرهنگ چینی هماهنگ کنند.

این در روح «حرکت چهارم می» وجود داشت. در ۱۹۲۱ رییس دانشگاه پکن و روشنفکری که بسیار مورد احترام بود، کای یوناپی، بنیاد گسترش و اجرای موسیقی را در دانشگاه پکن بنیان نهاد. وی کیائو یومی، موسیقی شناس و آهنگسازی که در آلمان تحصیل کرده بود را برای گرداندن این بنیاد استخدام کرد.

متاسفانه پس از آن، پکن تحت کنترل فرمانده های نظامی درآمد و نتوانست زمین آموزش موسیقی خود را بارور سازد. در نتیجه کیائو راهی شانگهای شد و در ۱۹۲۷ نخستین کنسرتوار کشور را بنیان نهاد. بسیاری از استادانی که وی استخدام کرده بود اعضای ارکستر شهرداری شانگهای بودند که همگی از اتباع کشورهای بیگانه تشکیل شده بودند و رهبری آنها را نیز رهبر خوش ذوق ایتالیایی ماریو پاسی در دست داشت.

شانگهای با داشتن یک کنسرواتوار و یک ارکستر حرفه ای به سرعت جایگاهی به عنوان مرکز موسیقی کلاسیک در چین بدست آورد و موسیقی دانان از گوشه و کنار کشور، دسته دسته راهی آن شدند. از آن جمله، جیان جینگای، که مائو او را «آهنگساز مردم» نامید؛ نی اِر، آهنگساز «مارش سربازان داوطلب» که بعدها به عنوان سرود ملی چین برگزیده شد و، لی دلون که بعدها به رهبری انجمن فیلارمونیک مرکزی چین دست پیدا کرد.

با بسیاری از موسیقی دانان چینی و غیرچینی که در دهه ۱۹۳۰ در شانگهای گردهم آمده بودند ارکستر شهر به جایگاه «بهترین ارکستر خاور دور» دست یافت و برخی از ساکنان خارجی، شانگهای را «پاریس موسیقایی شرق» نامیدند ولی هنگامی که تعرض ژاپنی ها به چین در جریان جنگ در ۱۹۳۷ به اوج خود رسید، بسیاری از نوازندگان خارجی، شهر را برای یافتن سواحل امن تر ترک کردند و گروهی کثیری از نوازندگان چینی نیز راهی داخل کشور شدند تا استعداد خود را صرف شکست ژاپنی ها کنند. مسیر موسیقی موسیقی غربی در چین اساساً دگرگون شد.

شیلا ملوین، جینگدونک کای

ماخذ: Beijing This Month

پژمان اکبرزاده

پژمان اکبرزاده

۱ نظر

بیشتر بحث شده است