گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

به مناسبت ۷ مهر تولد حسین دهلوی (۵)

در نهایت می رسیم به دسته چهارم آثار او که میتوان به آنها کارهای سمفونیک وی اطلاق کرد که از یک حیث اپرای «خسرو و شیرین» را هم باید جزو همین دسته قرار داد، به اضافه باله «بیژن ومنیژه» و اپرای «مانی و مانا» که دهلوی در این آثار که قصد ارایه آنها در سطح بین المللی را داشته، از فواصل ریز پرده استفاده نکرده است.


نکته مهم در مورد آثار آهنگسازی دهلوی این است که موسیقیدانی که از درون موسیقی سنتی و کلاسهای صبا برخاسته، آنقدر در کارش پیشرفت نمود که موفق به خلق این تعداد کارهای نوین و متفاوت در کارنامه هنری خود شده، در حالی که دیگرانی مانند: مرحوم تجویدی، خرم، بدیعی، یاحقی، لشگری ها و… در بهترین حالت تبدیل به تصنیف سازان و نوازندگان نسبتا خوب گشتند و فراموش نشود که صبای مرحوم هم خود دغدغه ساختن کارهای بدون کلام داشت (و در برخی مواقع احساس می شود که به مرز موسیقی چند صدایی هم نزدیک شد) و تشکیل ارکستر شماره ۱ هنرهای زیبا (یا ارکستر صبای بعدی) با همکاری دهلوی هم بیانگر قوت این دغدغه است، امری که شاگردان دیگر صبا به دست فراموشی سپردند و به تنظیم های ساده کار هایشان در ارکستر گلها رضایت دادند.

در مورد دهلوی میتوان سخنهای فراوانی گفت میتوان به ایده های فراوانش که در برخی کتابها و مقالات آمده با دقت تامل کرد ومورد ارزیابی جدی قرار دادومی توان کارهای مختلف او را بار دیگر گوش داد ومورد نقد قرار داد.

می توان با دید امروزی هارمونی های بکار رفته در آثارش را در مقام مقایسه با بسیاری دیگر ساده فرض کرد (البته نباید فراموش کرد که در زمینه تناسب ملودی با هارمونی دهلوی در زمره بهترین ها ست) که البته او چندین بار از ایده خود در زمینه استفاده از هارمونی های ساده که متناسب با موسیقی ایرانی است به جد دفاع کرده است و حتی خود را در این زمینه پیرو مکتب کریستین داوید می داند.

می توان برخی دیدگاه افراطی او را در مورد برخی آهنگسازان چون ملیک اصلانیان و حنانه (که غرب گرا و نا آشنا با بنیان های موسیقی ملی ایران قلمداد میکرد) مورد نقد قرار داد.

بخصوص اینکه او نیز مانند خیلی از آهنگسازان ایرانی متوجه حرکت عظیم، متهورانه و مهم حنانه در تدوین و استفاده از هارمونی زوج در آثارش (که انعکاسش را در کار هایی از او چون ظفر و بزرگداشت فردوسی برای پیانو و آواز) نشد. می توان بر پافشاری او بر استفاده از ربع پرده در کارهای ایرانی کمی خرده گرفت. او معتقد است که ربع پرده ها جزو میراث فرهنگی ماست که کسانی که خواهان حذف این فواصل از ساختار موسیقی ما هستند کارشان مانند از بین بردن تخت جمشید است.

خب به چنین نگاهی باید شک کرد. بسیاری از موسیقیدانان آذربایجانی مثل “کاراکایف “و “امیر اف” با حذف این فواصل کار های درخشانی هم با حفظ هویت ملی شان صورت دادند که در سطح جهانی هم جاودانه مانده اند. یا عدم استفاده او از سازهایی چون پیانو و کمانچه در آثارش هم می تواند جای نقد داشته باشد.

فراموش نشود که در خود ایران آهنگسازانی چون ملیک اصلانیان، مرتضی حنانه، شاهین فرهت و… استفاده از پیانو آثار مهمی را خلق کرده اند و در زمینه کمانچه هم که بسیاری از جمله دهلوی آن را سازی دارای ارتعاشات خارج از نیاز می دانند چون خرک آن روی پوستش قرار دارد لذا مانند ویولون دارای صدادهی و شفافیت و درخشندگی مناسبی نیست که این امر باید مورد بررسی بیشتری قرار گیرد.

علی عظیمی نژادان

علی عظیمی نژادان

دیدگاه ها ۱۰

  • به نظر من هرموسیقی به هر سبکی و برای هرملتی کاربرد خود را دارد ، موسیقی کلاسیک غربی ، موسیقی اصیل ایرانی و موسیقی متال و… کاربردهای خود را دارند ، اصلا چرا باید برای موسیقی ایرانی هارمونی نوشت ؟ اگر به سازهای ایرانی هم توجه کنیم می بینیم مناسب موسیقی پلی فونیک نیستند ، به نظر من اگر آهنگسازان امروزی بتوانند مانند گذشته ۵ دقیقه ملودی ناب بسازند بزرگگترین کار را کردند ، به عقیده من باید ماهیت موسیقی که میخواهیم آن را پیشرفت بدهیم بشناسیم بعد در آن راستا حرکت کنیم ، اگر آثار دهلوی ، حنانه و… را گوش دهیم چقدر بوی موسیقی کلاسیک ایرانی دارند بیشتر به موسیقی کلاسیک غربی نزدیک است …

  • آقای پورقناد
    بنده دستوری ندادم که موسیقی چگونه باشد، ادعایی هم در هیچ زمینه ای ندارم
    ولی قابلیت موسیقی ایرانی را باید سنجید چون تا به حال من هرچه سمفونی ایرانی شنیده ام مانند کلاسیک غربی است!!! میدانید منظورم سبک نحوه سازبندی ارکستر….
    شما سازهای گیتار و پیانو را نگاه کنید قابلیت آنها به تنهایی(نه حس آنها) مناسب موسیقی هارمونیک است ولی سازهای ایرانی اکثرا ملودیک و برای یک ملودی هستند
    موسیقی اروپایی هم بعد از باخ به این صورت درآمد یعنی بعد از اینکه باخ فواصل تامپره را بوجود آورد … ما هم اگر بخواهیم اینکار را بکنیم خیلی از فواصل موسیقی ایرانی را باید از بین ببریم که آنوقت دیگر ایرانی نیست!

    موسیقی کلاسیک هم زیاد شنیده ام شما همین اثر بیژن و منیژه را برای یک کلاسیک کار غربی که موسیقی ایرانی را کمی میشناسد بگذارید آیا متوجه میشود این موسیقی ایرانی است؟

    به نظر من اگر هم روی چند صدایی کار میکنیم باید مثل ارکستر سازهای ایرانی استاد دهلوی باشد نه اینکه یک ارکستر سمفونیک تشکیل دهیم ولی در آن از ساز ایرانی خبری نباشد!!!!

    • سازهای ایرانی را متعصبانی مثل شما نکی گذارند پیشرفت کند برای همین مناسب بداهه و تکنوازی هست اما گروه نوازی خیر اگر امثال شما بگذارند ساختار این سازها پیشرفت کند آنوقت می شود موسیقی چندصدایی با آنها نوشت.

  • با سلام
    در مورد فواصل ربع پرده ای که در اواخر نوشته شما به آن اشاره شده است باید عرض کنم که به نظر حقیر استدلال معقولی در رد و یا شک به گفته آقای دهلوی بیان نکرده اید. اولا خود آقای دهلوی هم فواصل به اصطلاح تامپره را به طور کل رد نکرده اند (برای مثال به توضیحات مندرج در پارتیتور شوشتری برای ویلن و ارکستر نگاه کنید) هم چنین مطمئنا بعضی دستگاه ها (مدها)ی ایرانی امکان تامپره شدن ندارند (مثل سه گاه که مشخصه آن فاصله سوم خنثی یا به قول مرحوم خالقی سوم نیم بزرگ است)
    اما ایراد اساسی من به نقد شما و کلا نقدهایی از این دست ارائه نمونه هایی از موسیقی های ممالک دیگر است که مثلا فلانی در فلان کشور چنین کاری کرده است. این امر به عقیده بنده اصلا قیاس درستی نیست. چراکه باید دید موضوع مورد نظر به چه شکل، در کجا، به چه منظور نمود یافته تا بتوان از تجربیات آن آهنگساز غیر ایرانی استفاده کرد. به عبارت دیگر صرف استفاده یک آهنگساز از یک تکنیک (حتی در کشوری که موسیقی اش شباهت های فراوان با موسیقی ما داشته باشد) دلیل محکمی نخواهد بود.

  • من متوجه نمیشم چرا بعضی دوستان هنوز فواصل ایرانی رو فواصلی مزاحم میدونن ….. جالبه که در موسیقی معاصر غرب گرایش به سمت هارمونی میکروتونال داره رشد جالبی می کنه ولی هنوز دوستان در انباری هارمونی تیرس گیر کردن …… 🙂

    • گرایش هست اما باید ببینیم گام هایی که درش ریزپرده هست چطور می توانند هماهنگی هارمونیکی کاملی داشته باشند؟ باید به گام دیگری غیر از گام تعدیل ۱۲ پرده ای فکر کرد و البته این گام جدید باید بتواند مطبوعیت هارمونیکی داشته باشد همانند و حتی قویتر از ۱۲ پرده پس کار الکی نیست

بیشتر بحث شده است