گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

آلفرد اشنیتکه و سبک پلی استایلیسم (۱)

آلفرد اشنیتکه (Alfred Garyevich Schnittke) متولد ۲۴ نوامبر سال ۱۹۳۴، یک آهنگساز یهود روسی- آلمانی بود. پدرش روسی تباری متولد فرانکفورت و مادرش یک ولگا ژرمن (Volga German) متولد روسیه بود. ولگا ژرمن یکی از نژادهای آلمان است که مردمانش در نزدیکی رودخانه ولگا می زیستند و اکثریت آنها در قرن های ۱۹ و ۲۰ به کشورهای آمریکایی، برزیل و دیگر کشورها مهاجرت کردند.)

آلفرد اشنیتکه در روسیه متولد شد و از سال ۱۹۴۶ تحصیلات موسیقی اش را در شهر وین، جایی که پدرش به حرفه روزنامه نگاری و مترجمی مشغول بود، آغاز نمود.

در سال ۱۹۴۸ به همراه خانواده به مسکو مهاجرت کرد و تحصیلاتش را در رشته آهنگسازی در سال ۱۹۶۱ در کنسرواتوار (Moscow Conservatory) از بهترین مدرسه های موسیقی مسکو، تحت تعلیم اساتید بزرگی چون یوگی گلوبف (Evgeny Golubev) به پایان رساند و از سال ۱۹۶۲ تا سال ۱۹۷۲ در آنجا به تدریس مشغول بود. پس از آن به ساختن موسیقی فیلم روی آورد. در همان سالها مسیحی شد و عقاید مذهبی شدیدش تاثیر بسیاری بر موسیقی اش به جا گذاشت.

اشنیتکه در زمره شخصیت هایی بود که حکومت روسیه دائما آنها را تحت نظر داشت تا حدی که اولین سمفونی او توسط مجمع آهنگسازان ممنوع اعلام شد. در سال ۱۹۸۰ پس از اینکه از شرکت در رای گیری این مجمع سر باز زد، دولت خروجش از روسیه را ممنوع کرد.

در سال ۱۹۸۵ در اثر سکته به حال کما فرو رفت. هر چند در آن زمان پزشکان مرگ او را حتمی اعلام نمودند، اما او توانست تا حدی بهبودی یافته و مجددا به آهنگسازی بپردازد. در سال ۱۹۹۰ روسیه را ترک کرد و هامبورگ را برای اقامت برگزید. سلامتی اش دائما در مخاطره بود، مجددا دچار سکته شد و سرانجام در سوم آگوست سال ۱۹۹۸ چشم از جهان فرو بست.

audio fileقسمتی از “تانگو” اثر اشنیتکه

اشنیتکه در ابتدای کارش به شدت از شوستاکویچ تاثیر می گرفت، اما به محض ملاقات با آهنگساز ایتالیایی به نام لویجی نونو (Luigi Nono) تکنیک ثابتی را در خلق آثارش برگزید. از میان آثار این سال ها می توان به موسیقی برای پیانو و ارکستر مجلسی (Music for Piano and Chamber Orchestra) در سال ۱۹۶۴ اشاره نمود. سپس با سبک جدیدی که آنرا پلی استایلیسم (polystylism) نامید به کارش ادامه داد. این سبک همانگونه که از نامش بر می آید تلفیقی است از موسیقی سبک های مختلف، کلاسیک و نو. او خود در این مورد اظهار داشته: «هدف اصلی من ترکیب موسیقی جدی و موسیقی سرگرم کننده است و در این راستا آنچه در توان دارم به کار خواهم گرفت.»

اولین کنسرتی که اشنیتکه در آن از سبک فوق استفاده نمود، دومین سوناتای ویولن “Quasi una sonata” در سال ۱۹۶۸-۱۹۶۷ بود. او در آثاری چون اولین سمفونی حماسی اش (epic First Symphony) طی سالهای ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۲ و نیز اولین کنسرتو گروسو (Concerto Grosso) در سال ۱۹۷۷ به گسترش این سبک همت گمارد.

کوئینتت پیانوی او که طی سال های ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۶ که به یاد و خاطره مادر تازه درگذشته اش تقدیم شده نیز در ادامه همین سبک اوست.

در دهه هشتاد به تدریج با حضور هنرمندان مهاجری چون: کیدون کرامر (Gidon Kremer) و مارک لوبتسکی (Mark Lubotsky) که نوازندگان برجسته ویولن بودند، شهرت اشنیتکه جهانی شد. در این دوران علی رغم بیماری دائمی، او آثار ماندگار بسیاری خلق کرد که از آن میان می توان به دومین (۱۹۸۰) و سومین (۱۹۸۳) کوارتت زهی و تریوی زهی اش در سال ۱۹۸۵ و کانتاتای فاوست (the Faust Cantata) در سال ۱۹۸۳ که بعدها در اپرای او به نام “هیستوریا فون دی یوهان فاستن” (Historia von D. Johann Fausten) استفاده شد. از دیگر آثارش می توان به باله پیر گینت (Peer Gynt) در سالهای ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۷، سمفونی های سوم، چهارم، پنجم و ویولا کنسرتو در ۱۹۸۵، به علاوه اولین کنسرتوهای ویلنسل (۱۹۸۶-۱۹۸۵) او اشاره نمود.

audio fileقسمتی از سمفونی کرال شماره ۲ اثر اشنیتکه

اشنیتکه با تحلیل رفتن هر چه بیشتر قوای جسمی، به تدریج به هنرمندی منزوی تبدیل شد و سبک موسیقی اش نیز از این بحران بی تاثیر نماند، از این تاریخ به بعد، غم و اندوه آشکارا در کلیه آثارش شنیده می شود.

کوارتت چهارم (۱۹۸۹) و سمفونی های ششم (۱۹۹۲)، هفتم (۱۹۹۳) و هشتم (۱۹۹۴) نمونه بارزی از آثار دوران بیماری اوست. در سال ۱۹۹۴ اشنیتکه بر اثر سکته تقریبا فلج شد و دیگر قادر به ادامه کار آهنگسازی نبود، هر چند در سال ۱۹۹۷ چند اثر کوتاه از او به چشم می خورد. متاسفانه مرگ به او مجال به پایان رساندن سمفونی نهم اش را نداد و پس از مرگش این اثر نیمه تمام رها شد.

اپراهای اشنیتکه عبارتند از:
“The Eleventh Commandment”: 1962
تنظیم “Queen of Spades” اثر چایکوفسکی: ۱۹۷۷

Life with an Idiot”: 1991″

Historia von D. Johann Fausten”: 1994- 1991″

Gesualdo”: 1993″

en.wikipedia.org

سحر افشانی

سحر افشانی

دیدگاه ها ۱۰

  • اشنیتکه از زمانی که به موسیقی روی آورد بیمار بود… این موسیقی فقط از ذهن یک بیمار بیرون میاد! البته اگر به آقای رئیس دپارتمان بر نخوره!

  • Lazem hast Begam Hamid agha Be Nazar Shoma ye Adam Normal Mitoone aslan Honarmand beshe !! chon yek adam normal vabaste be besiari az gheyd va band haye ahmghane ast !! va tooye tarikh bozargtarin honarmand ha kasayi boodan ke halat haye ravani gher ady dashtan age , gheyre momkene to honarmandy ro peyda koni ke az halat haye ravani adi dashte bashe!! on dige honarmand nist!! chon adamye normal vaghan kheyli dar zamine honar bi khalaghiatan!!

  • با تشکر از این مقاله بسیار جالب و نمونه های به جا.جهت اطلاع عرض میکنم که تلفظ درست نام این آهنگساز “اشنیتکه
    نمی باشد بلکه “شنیتکه” میباشد.البته در روسی این “ش” به صورت “شچ” خوانده می شود که ما معادل آنرا نداریم و حتی تلفظ آن نیز برایمان مقداری دشوار است. در ضمن در مورد نظرات دوستان بهتر است به جای تحلیل روانی افراد به موسیقی آنها بپردازیم و اینکه این سخن که همه هنرمندان لزوما حالت عادی روانی ندارند نیز از آن حرفهای بسیار جالب و نغز می باشد که جای آن واقعا در شبکه های خبری چون ایسنا و غیره می باشد و نه اینجا! فقط لزومی هم دیده نمیشود که وقتی یک اثر هنری را نمی فهمیم به هنرمند صفت دیوانه و غیره بدهیم که این صفات معمولا به نگارندگان این خطوط بر میگردد.
    با تشکر. به امید مطالعه بیشتر!

  • با تشکر از مباحث جالبتون ,باید بگم که همه هنرمندان برای من محترم هستند و قسمتی از کار شنیتکه را گوش دادم (جالب بود)

بیشتر بحث شده است