گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

منبری: اهالی هنر نیاز به دیده شدن دارند

یعنی منتشر نشدند و قرار نبود که منتشر شوند؟
صحبتهایی بود که سروش به صورت یک سری و در چند آلبوم آثار تولید شده در سه سال فعالیت انجمن را منتشر کند. من و دکتر ریاحی و مزدا انصاری و امیر بکان و کاظم داوودیان هیأت موسس آن انجمن بودیم. آقایان دهلوی و روشن روان و مرحوم بیگلری پور و بنده و دکتر ریاحی هم شورای آموزش و پژوهش بودیم که به کارها نظارت داشتیم. زمانی هم گروه موسیقی دانشکده صدا و سیما را تأسیس کردیم که بنده هم جزء هیأت ژوری بودم و در تدوین اساسنامه اش هم بودم و خلاصه چه عرض کنم… رسیدیم به اینجایی که مشاهده می کنید. در مورد انتشار آلبوم هم پروسه سختی شده که سراغش نرفتم.

می شود اینگونه جمع بندی کرد که سلیقه موسیقایی تان باعث شد در مسیر ویژه ای بیافتید که البته به خاطر سختی های بودن در آن مسیر، افراد کمی سراغ آن می روند و در واقع مسیر موسیقی جدی و علمی است. بدون شک اگر اینگونه نبود شما هم با گروههای معمول موسیقی ایرانی خصوصاً در دهه های ۶۰ تا ۸۰ همکاری می کردید و الی آخر.

بله، البته با گروههای موسیقی سنتی هم فعالیتهایی در آن میانه داشتم. از جمله با آقای مهرداد دلنوازی و خانم حلاج ولی کم بودند و البته نگاه این گروهها هم متفاوت با بقیه بود.

حوزه ای که در آن فعالیت داشتم شاید پابلیک نبوده ولی در آن مقاطع جایگاه مهمی داشت.

دوره ای که جنگ تمام شده بود، موسیقی گلهایی هم که نبود و آن ارکسترها مردم را یاد گذشته می انداخت و بعضی کارها از جمله کار “هرکه دلارام دید…” که معروفتر شد، آن موقع گل کرد.


جناب منبری ممنون از فرصتی که در اختیار بنده قرار دادید. برای شما آرزوی سلامتی و بهروزی دارم.


از اینکه به مطالب و صحبت های بنده به عنوان کسی که دستی بر آتش دارد و دغدغه های فرهنگی در حوزه موسیقی دارد گوش کردید سپاسگزارم.

اهالی هنر بخصوص موسیقی نیاز به دیده شدن و شنیده شدن دارند.

شاید بخش هایی از هنر و برخی هنرمندان اصولاً نیاز به مخاطب را در خود احساس نکنند که البته گرایش هایی در شاخه هایی از هنر و هنرمندان داریم که به عزلت و کنج نشینی تمایل دارند یا هنر خود را فارغ و بی نیاز از مخاطبان فراوان می دانند اما من فکر میکنم که زبان هنر برای نشان دادن و بروز احساسات و عواطف و رسیدن به تکامل و تعالی و زیبایی شناسی است.

به این مفهوم که با زبان و فرهنگ دیگری در جامعه ظاهر گردند؛ نقاش با زبان رنگها و طرحهایش، مجسمه ساز با خشت و گل و موسیقیدان با صداها و نت ها.

هر کدام با زبان و بیان هنری خود در جامعه و بین مردم حضور دارند.

باید دیده و شنیده شوند تا با شوق و انگیزه بتوانند آثار گوناگون در هنرهای مختلف خلق کنند. برای همه هنرمندان کشورم آرزوی سلامتی می کنم. از شما هم سپاسگزارم.


گزارش موسیقی

سعید یعقوبیان

سعید یعقوبیان

متولد ۱۳۵۸ تبریز
کارشناس ارشد علوم اقتصادی و برنامه‌ریزی از دانشگاه علامه طباطبایی ۱۳۸۶
نوازنده‌ی تار و سه‌تار، منتقد و پژوهشگر موسیقی

۱ نظر

بیشتر بحث شده است