بررسی چند صدایی در «قطعهای در ماهور»
بافت کلان «قطعهای در ماهور» کنترپوانتیک است مانند بیشتر آثاری که از فرامرز پایور به جای مانده است. استفاده از این تکنیک در موسیقی ایران بسیار معمولتر از بهرهگیری از تکنیک هارمونی است، چرا که همراهی ملودیها بهتر میتوانند مشخصههای موسیقی دستگاهی را تداعی کنند تا نغمههای عمودی و هارمونیک که شائبه «غربی صدا دادن» را در نگاه منتقدان تشدید میکند البته باید توجه داشت اگر قوانین کنترپوال دقیقا مطابق قوانین کنترپوان کلاسیک استفاده شود، طبعا حال و هوای موسیقی نیز غربی میشود، پس باید توجه داشته باشیم که استفاده از تکنیک کنترپوان به معنی رعایت تمامی قوانین غربی کنترپوان (مخصوصا کنترپوان تنال) نیست. (۷)
در «قطعهای در ماهور» ما یکی از بیشترین موارد استفاده از تکنیک هارمونی را برای ارکستر ایرانی، نسبت به دیگر ساختههای فرامرز پایور میشنویم، چنان که در سه قسمت از این قطعه، توالی آکوردهای سهصدایی و چهارصدایی به صورت برجسته خودنمایی میکند.
هم در بررسی بخش هارمونی و هم کنترپوال این اثر ما تا حدی از روش آنالیز غربی استفاده خواهیم کرد، مخصوصا بیشتر در بخش آنالیز هارمونی این اثر.
سوالی که اینجا ممکن است به ذهن بعضی از خوانندگان این بخش برسد این است که آیا صحیح است که آکوردهای نوشته شده بر اساس موسیقی ایرانی را با تکنیک هارمونی موسیقی غربی بسنجیم؟ به عقیده نگارنده، پاسخ در این قطعه خاص و این سه توالی آکورد مورد بحث مثبت است، چرا که فضای این اثر مخصوصا در قسمتهایی که توالی آکوردها نوشته شدهاند، همخوانی زیادی با ماژور و مینور غربی دارند و بررسی این هارمونی با تکنیک های هارمونی غربی ایجاد مشکل نخواهد کرد.
اما سوال دیگری که مطرح می شود این است که چه قوانینی از هارمونی و کنترپوان کلاسیک برای آنالیز آثاری اینچنینی قابل استفاده است و کدام نیست؟ پاسخ به این سئوال به قدری مشکل است که نزدیک به ۹۰ سال از مطرح شدن آن میگذرد ولی هنوز جواب قطعی به آن داده نشده است؛ اختلاف نظر میان اساتید در مباحث تئوری موسیقی ایرانی و پیچیدگی فراوان تئوری موسیقی ایرانی و سلایق مختلف شنیداری، بخشی از عواملی هستند که ارائهی نظر قطعی به این سئوال مهم را سالهاست به تعویق انداخته.
پس ناچاریم در این نوشته نیز در قسمتهایی به گوش موسیقایی خود مراجعه کنیم و تا حدی که با این زیباییشناسی توانستیم مشترکاتی با تئوری موسیقی غربی بیابیم، روشهای تطبیقی را به کار گیریم.
پیش از وارد شدن به آنالیز بخش هارمونیک این اثر باید توجه داشته باشیم که به دلیل نوشته نشدن دقیق پارت همه نوازندگان و شفاهی بودن بخشی از توضیحات این اثر در هنگام تمرین، ما دقیقا نمیدانیم که آکوردها مخصوصا در بخش باس که اهمیت بسیار بالایی در تشخیص آکورد و آنالیز ما دارد، در چه محلی قرار می گرفته، پس لازم است که در آنالیز هر سه توالی آکوردها، به بررسی احتمالات ممکن نیز بپردازیم: (۸)
الف) تکنیک های هارمونیک:
اولین توالی آکوردی که به طور مشخص با آن برخورد میکنیم در میزان ۵۳ تا ۵۵ است که به جز بخش سوپرانو که حرکتی پیوسته و رو به بالا دارد، در بقیه بخشها به میزان بالایی از بینظمی در بخش باس، تنور و آلتو برخورد میکنیم که اگر این ترکیب هارمونی توسط هنرمند آشنا به هارمونی نوشته نشده بود، قطعا میشد رای بر بیاطلاعی نویسنده آن از اصول زیباییشناسی و قواعد مرسوم هارمونی داد ولی با توجه به دانش مصنف این اثر از تکنیکهای هارمونی، میشود این نوع وصل آکورد را به عنوان خواستهی جدی وی تلقی کرد.
همان طور که ذکر شد، بخش بزرگی از نتهای باس در نتنویسی نوشته نشده است و نوازندگان سازهای باس، اکثر نتهایی را که در وسعت سازشان نبوده را یک اکتاو بم تر اجرا میکردند. متاسفانه کیفیت صوتی و تصویری این اثر در حدی نیست که متوجه شویم دو ساز رباب و عود دقیقا چه مینواختهاند، پس لازم است دو احتمال را برسی کنیم، اول اینکه عود «می ۴» و «ر ۴» و «سل ۳» را مینوازند که بعید به نظر میرسد چنین پرشی را انجام داده باشد، دوم اینکه «می ۳» و «ر ۳» و «سل ۳» را نواخته باشد که این احتمال درصد بسیار بالاتری از صحت را می تواند داشته باشد، چرا که اکثرا نوازندگان سازهای ایرانی در این مواقع سعی میکردند، بخشهایشان را با کمترین پرش بنوازند، در این صورت ناچار به چنین آکوردی میرسیم:
تصویر شماره ۱
بشنوید اجرای این بخش را توسط ارکستر سازهای ملی وزارت فرهنگ و هنر
پی نوشت
۷- یک مثال در این زمینه، تفاوت های گسترده بعضی از قوانین کنترپوان ۱:۱ کلاسیک را برای ما روشن می کند: «در مد کوچک به کاربردن فاصله دوم افزوده در خط ملودی ممنوع است، این دو نت باید از هم دور نگاه داشته شوند در غیر این صورت یا باید هر دو نیم پرده کروماتیک بالا روند یا هر دو به حالت گام کوچک طبیعی به کار روند تا با هم فاصله دوم بزرگ داشته باشند.» (کنترپوان – اچ.سی.ال.استاکز ترجمه مصطفی کمال پورتراب ص ۲۲) حال تصور کنید، برای آنالیز بخش اصفهانک این قطعه، از روی شباهت مینور به اصفهان، به صورت کورکورانه این دست از قوانین کنترپوان را بکار ببریم.
۸- لازم به یادآوری است که برای سهولت آنالیز این اثر برای عده بیشتری از مخاطبان، همه سازها در کلید سل در جایی که صدا میدهند نوشته شده است.
کمانچه ها علاوه بر ره سل می، لا سی دو را نیز می نوازند که در نت نیاورده شده است