
آرشیو دستهها: موسیقی ملل
Aziza Mustafa Zadeh
پنج شنبه ۲ مهر ۱۳۸۳

جایگاه موسیقی در چین باستان
دوشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۸۳

Bossa Nova موسیقی قشر مرفه یا ملی گرا !
چهارشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۸۳

شاهنامه فرودسی و موسیقی
دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۳

رشید بهبودف
دوشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۸۳

موسیقی بودابار
پنج شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۸۳

آخرین ارسالها
- گفت و گو با جان کیج (II)
- اختتامیه دومین جشنواره صبا برگزار شد
- یادداشتی بر موسیقیهای انتخابیِ فیلمِ «رضا»
- واکاوی نظری موسیقی امبینت (I)
- گفت و گو با جان کیج (I)
- مروری بر آلبوم «تار و عود»
- ریتم و ترادیسی (XV)
- فرشاد سنجری و مرگ در آتش؛ درگذشت موسیقیدان ایرانی در وین
- چند گام… در امتداد راه علینقی وزیری (III)
- مروری بر کتاب «تاریخ موسیقی غرب»
- جان کیج و ذن بودیسم (VI)
- یادداشتی بر موسیقی متن فیلم «متری شیش و نیم»
از روزهای گذشته…

مشکاتیان را تنها باید شنید (II)
مشکاتیان، موسیقیدانی است که در مقابل او، سرنوشت و تاریخ موسیقی به شیوه ای مطرح می گردد که منحصر به خود اوست و این شیوه در حضور هیچ موسیقیدان دیگری قبل از او بدین گونه نبوده است. شگفتی عارف قزوینی در این بود که در قالب قراردادیِ محدود به قرائت موسیقایی شعر فارسی پیش از خود قرار نمی گیرد و رفتار محفلی موسیقایی را به اجتماعی بزرگ تر از محافل دوستانه و نشست های کوچک، یعنی جامعه ی عینی شهرنشین می کشاند و در ضمن آن را با ضرب فکری ـ عاطفی و اندیشه ی کلی جامعه ی دوران خود ترکیب می سازد و به حق موسیقی ای متأثر از اجتماع به معنای واقعی از شالوده ی اجتماع پدید می آورد که البته این ریشه دارد در تاریخ موسیقی و شعر کلاسیک ایران.

ریتم و ترادیسی (III)
در اصل، ریتمِ سرودْ ریتم گفتار عادی لاتین است زیرا قصد رسیتال روشن سازی معنی تا حد امکان است. در عمل، ممکن است استانداردسازی سرودها به گونه ای که بر کلمات مهم تأکید شود مطلوب باشد. گیدو دِ آرِتْزو، یک راهب بِنِدیکْتی قرن یازدهم، اولین فرم نت نویسی سرود را با قابلیت نت نویسی زیرایی و ریتم با استفاده یک حامل چهار خطی ابداع کرد. این نت نویسی اولیه ی موسیقایی (با استفاده از نمادهایی چون لُنگا، بِرِوِس، ماکزیما و سِمیبِرِوِس که در شکل ۱ نشان داده شده است) امکان امتداد واکه های معین و کوتاه سازی دیگر واکه ها را در اختیار قرار داد. به خصوص، هنگام نت برداری از موسیقی غیر شعری، دقت بیشتری مورد نیاز است. روش دِ آرِتْزو در نهایت به نظام امروزی نت نویسی موسیقایی تبدیل شد.

سایه روشن تاریخ موسیقی ما (II)
برخی مسائل تاریخنگاری موسیقی (و همچنین تاریخ هنر) با تاریخ عمومی یکی هستند و برخی نیز متفاوت. تاریخ هنر از لحاظ روشها و قلمروهایی که بر آنها تمرکز دارد شبیه تاریخ عمومی است؛ در اینجا هم محک زدن منابع، روایت تاریخی، تغییرات و علیتها، زندگینامه و دورهبندی (۲) تاریخی رواج دارد، اما بین تلقی مدرن از تاریخ هنر و تاریخ عمومی یک تفاوت عمده هست و آن هم این که موضوع کار در این جا بیشتر اثر هنری است تا هر چیز دیگری.

انتشار اولین کتابشناسی توصیفی موسیقی ایران (II)
خلاصه نویسی مقالات موسیقی غیر از مشقت زیادی که به نویسنده وارد میکند، عملی بسیار فنی و دشوار است که لغزش در آن میتواند اعتبار نویسنده را به کلی زیر سئوال برد ولی در این زمینه میرعلینقی با همراه داشتن تجربه سالها نشست و برخواست با اهالی موسیقی و شنیدن نکاتی از آنها که در هیچ کنسرواتوار و دانشگاهی هم ممکن است تدریس نشود، این توانایی را کسب کرده تا نقاط کلیدی مقالات را شناسایی و جان مطلب را خلاصه نویسی کند.

گفتگو با حسین علیشاپور (II)
دلیل دوم هم بحث عدم تحقیق است که این دوستان در شیوه هایی مانند شیوه ی تاج، شیوه ی ادیب، شیوه ی اقبال، شیوه ی طاهرزاده و … خیلی غور و تفحص نمی کنند و در این جزییات وارد نمی شوند که از آنها آگاهی یابند و با توجه به گفتمان امروزی آواز بتوانند حرف امروز خود را با شیوه ی خاص خود بیان کنند. مرحوم همایونپور همیشه به بنده نصیحتی می کردند که ”تو اگر در آواز خواندن تقلید نکنی، به شخصیت خودت احترام گذاشته ای و اثبات می کنی که یک انسان مستقل با فکری مستقل هستی”.

منا: ملاک ما مستندات صوتی بوده است
کتاب اول در واقع به شرح حال استاد محجوبی می پردازد و یک بیوگرافی از رضا محجوبی است که چکیده این پژوهش است و بعد مستندات از قبیل تصاویر، اشعار و… در مورد رضا محجوبی آمده است و بعد هم کلیه اسناد مهم و دست اولی که از رضا محجوبی در قالب کتابها عرضه شده بودند، گردآوری شده و در نهایت هم با اشخاصی که رضا محجوبی رو دیده اند، چه موسیقی دان یا دوستدار موسیقی مصاحبه شده است که جای خیلی از آن ها امروز خالی هست یعنی زمانی این کتاب منتشر شده است که خیلی از آن ها روی در نقاب خاک کشیده اند.

ارسلان کامکار: نمیدانم کسی به اندازه من عاشق موسیقی است؟
معلم من در ابتدا پدرم بود و در سن ۱۶-۱۷ سالگی، برادرم هوشنگ که آن زمان دانشگاه بود برای من نتهایی را میآورد. بعد از اینکه وارد دانشگاه شدم اولین و تنها معلمم منوچهر انصاری بود که بسیار از او آموختم ولی با شروع انقلاب فرهنگی درس و دانشگاه هم تعطیل شد و مدت زیادی نتوانستم از کلاس ایشان استفاده کنم.

گزارشی از دومین نشست «نقدِ نقد» (VI)
او افزود: این نکته بسیار بااهمیتی است که در قسمت دوم عرایضم به آن خواهیم رسید و حالا میخواهم با پیش زمینهای که آقای فیاض گفتند بازگردم به «واکاوی». اگر ما بخواهیم این کار را بکنیم؛ انگشت بگیریم به سمتی و بگوییم «این» را ببین! یکی از مهمترین کارهایی را کردهایم که منتقدان میتوانند بکنند اگر نگوییم تنها کاری است که میتوانند بکنند. انگشت بگیرم و بگویم «این!» صداقتکیش ادامه داد: اگر بخواهیم این کار را بکنیم با موسیقی باید چه کنیم؟!

کنسرت مجدد زند آوه در خانه هنرمندان
نوید زند آوه در تاریخ ۱۶ و ۱۷ تیر ماه سال جاری (۱۳۹۰) رسیتال دیگری را در خانۀ هنرمندان ایران برگزار خواهد کرد. زند آوه در این رسیتال آثاری از آهنگسازانی چون: ناروائز، سور، گرانادوس، باریوس، دوفایا و آلبنیز و چند قطعۀ ایرانی نوشته شده برای گیتار کلاسیک از ایشان و فرزان زحمتکش اجرا خواهد نمود که رپرتواری به نسبت متفاوت در مقایسه با اجرای ماه پیش وی میباشد.

همگون و ناهمگون (VI)
به این نکته بسیار توجه کردم. ظهر که منزل سید احمد علوی بودیم، هنگام نقشخوانی، صدای اذان از مسجد محل بلند شد؛ هماهنگی عجیبی بین لحن و مُد، هر دو، وجود داشت و هر دو در «پرده سهگاه» میخواندند. وقتی از خانه سید احمد به طرف خانه خانم فاطمه پوینده راه افتادیم، نت تُنیک گام را در ذهنم حفظ کردم. به محض رسیدن به خانه خانم پوینده بعد از احوالپرسی خواهش کردم که همان لحظه بخواند. او شروع به خواندن کرد و جالب بود که ایشان هم در سهگاه و همان تنالیته میخواند. در پایان پرسیدم: خانم پوینده! مسجد به خانه شما نزدیک است؟ جواب داد: بله! پرسیدم صدای اذان را امروز ظهر شنیدهای؟ گفت: بله…».