ارکستر سمفونیک تهران قرار است به مدت ۶ شب در تالار وحدت به اجرای برنامه بپردازد. نگارنده ۶ آذر موفق به دیدن اجرای این کنسرت شدم. کنسرت ۶ آذر ارکستر سمفونیک همزمان از رادیو پخش شد و از طرف رادیو در بین برنامه هم با عوامل برنامه گفتگویی صورت گرفت.
البته نباید فرض کنیم که این ارکستر برنامه خاصی را به اجرا گذاشت؛ کیفیت اجرا مطابق منوال گذشته بود، زهی ها خوب، بادی چوبی ها متوسط و گاهی ضعیف و بادی برنجی ها کمافی السابق ضعیف و گاهی فالش!
به قول یکی از دوستان کنسرت دیشب ارکستر سمفونیک را میشد یک برنامه سازمانی برای خالی نبودن عریضه محسوب کرد. برنامه ای که میتوانست با پشتیبانی رادیو یکی از مهمترین برنامه های تاریخ این ارکستر باشد. میشد از قطعاتی مشکلتر و خاص تر در این برنامه استفاده کرد یا میشد از سولیست های خوبی که در ایران هستند برای اجرای کنسرتویی بهره گرفت تا جذابیت خاصی به این برنامه ببخشند.
زمان اعلام این برنامه که قرار است به مدت ۶ شب در تالار وحدت با ظرفیتی بالاتر از ۸۰۰ نفر اجرا شود، میتوانست زودتر به خبرگزاری ها برسد تا با وجود همکاری بی سابقه رادیو با این ارکستر، شاهد پرشدن تنها نیمی از سالن نباشیم!
مورد دیگری که توجه بعضی از اهالی مطبوعات را به خود جلب کرده بود، همزمانی این مجموعه کنسرت ها با برنامه های ارکستر ملل بود که به دلیل مشترک بودن تقریبی بینندگان این دو ارکستر، میتواند، توان جلب بیننده را (آن هم برای سالن بزرگ وزارت کشور) از ارکستر ملل بگیرد و همینطور بالعکس. هرچند باید در نظر داشت که نزدیک شدن به مراسم محرم و صفر و متوقف شدن کنسرت های موسیقی در این ایام، وقت را برای این دو ارکستر تنگ کرده است.
قطعاتی که در برنامه دیشب ارکستر سمفونیک تهران اجرا شد، دو قطعه از باخ (پاساکالیا و فوگ در دو مینور که با تنظیم استوکوفسکی برای ارکستر سمفونیک های امروزی تنظیم شده بود) و سمفونی سل مینور KF183 موزار و قطعه اورتور ۱۸۱۲ساخته چایکوفسکی بود که نسبت به دیگر قطعات اجرا شده در آن شب از نظر تکنیک نوازندگی مشکل تر از دیگر قطعات بود؛ اما این شب برنامه خاص دیگری هم داشت که قطعه “فیه ما فیه” ساخته رهبر این ارکستر (نادر مشایخی) بود که همراه با سالار عقیلی (آواز) و همسر او، حریر شریعت زاده ( نوازنده دف) اجرا شد.
پیش از این وقتی قرار بود، “فیه ما فیه” در آلمان به روی صحنه برود، توضیحاتی را از مشایخی در مورد این اثر شنیده بودیم؛ توضیحاتی که به عقیده نگارنده کمی غلط انداز بود! مشایخی در این گفتگو ها به تصنیف قطعه ای در بیات ترک برای ارکستر سمفونیک اشاره کرد که چنین مایه ای به ندرت برای ارکستر بزرگ مورد استفاده قرار میگیرد.
با شنیدن چنین گفته ای، شنونده به این فکر می افتد که قطعه ای برای ارکستر سمفونیک با بهره گیری از امکانات این ارکستر از نظر تنوع و تعدد سازها ( با توجه و میزان سواد و توانایی آهنگسازی مانند نادر مشایخی) ساخته شده است، حتما امکانات موسیقی چند صدایی لازم برای کار روی بیات ترک (بدون شک اینجا موسیقی چند صدایی مد نظر است، چراکه قطعات اونسیون رو بیات ترک بیشمار است) را دارد. در حالی که چنین نبود!
” فیه ما فیه” با تکنوازی دف حریر شریعت زاده آغاز شد؛ نگارنده تا کنون نوازنده مونث مسلط و قدرتمندی برای ساز دف (مانند اساتید شناخته شده مرد) ندیده ام ولی میتوان به جرات گفت، شریعت زاده کمی از نوازندگان زن عادی دف که امروز در ارکسترهای دف می نوازند هم ضعیف تر ظاهر شد، هرچند که نسبت به سالهای گذشته پیشرفتی داشت. شریعت زاده تکنوازی خود را با ریتمهایی که امروزه بصورت کلیشه در آمده، شروع کرد، نکته ای که بیشتر توجه مخاطب را به خود معطوف می داشت حرکات و فیگورهای او هنگام نواختن و در عین حال صدای گرفته و غیر بالانسی بود که او از این ساز میگرفت.
حریر شریعت زاده
پس از تکنوازی او، آواز سالار عقیلی به همراه ارکستر آغاز شد؛ درآمد بیات ترک با جملات آواز بیات ترکی که شجریان در آلبوم “دلشدگان” اجرا کرده بود با پدال ارکستر… گوشه به گوشه آواز خوانی روی بیات ترک و گاهی مدلاسیونی روی دشتی و شور تامپره (به مانند “داد و بیداد” حسین علیزاده) به پیش میرفت و ارکستر گاهی نتی را پدال میگرفت یا جملاتی را کاملا خارج از مایه مربوطه، در قسمتهای مختلف شعر اجرا میکرد، تا اینکه به قسمت ضربی و همراهی دف حریر شریعت زاده رسید و ارکستر سکوت کرد!
جالب این بود که تمامی آوازها و ضربی ها تکراری بود و مشخص بود که توسط شخص سالار عقیلی پیش هم جای گرفته و در واقع نادر مشایخی نقش خاصی در این بیات ترک ارکسترال معروف نداشت!
از کارهایی که برای ارکسترهای بزرگ و چند صدایی تنظیم شده، همه ما “دو ضربی ترک” با تنظیم حسین دهلوی و “به یاد عارف” را با تنظیم فرهاد فخرالدینی با ارکستر گلها شنیده ایم.
با اینکه “فیه ما فیه” با ارکستر سمفونیک به اجرا در می آمد و از نظر تنوع و تعدد نوازنده بیشتر از ارکستر گلها بود ولی در حد ارکستر گلها هم انتظارات را برآورده نکرد. باید اینجا اضافه کرد که “فیه ما فیه” ای که ما در این برنامه شنیدیم عدد ۳ را در کنار خود داشت و ممکن است در شماره های دیگر با قسمتهای دیگری برخورد کنیم که جالبتر باشد.
نکته ای که شاید برای اهل موسیقی عجیب باشد استفاده از این سطح از هنرمندان برای همکاری با ارکستری مثل ارکستر سمفونیک تهران است. به دلایلی که گفته شد حریر شریعت زاده به دلایلی که در زیر گفته خواهد شد و همسرش سالار عقیلی چنین موقعیتی نداشتند.
یک خواننده موسیقی ایرانی برای اینکه بتوانند در این رشته موفق عمل کند، باید توانایی اصطلاحا اوج خواندن را داشته باشد، یعنی فاصله سل (روی حامل کلید سل) تا دو را بتواند اجرا کند و اگر توانست بالاتر هم برود. البته می توان در مورد خوانندگان ایرانی هم (مانند موسیقی کلاسیک غربی که نسبت به توانایی های ذاتی هر صدا آنها را به دسته های مختلف تقسیم و به آنها نقشهای مربوطه را می دهند) نقش هایی را در نظر گرفت، ولی در آن صورت سیستم موسیقی را باید تغییر داد و مثلا یک خواننده باس یا باریتون حق ندارد مثلا “داروگ” یا “مرغ سحر” یا بسیاری دیگر از تصنیفهایی که بالاتر از سل و لا میروند را بخواند و باید قطعاتی را مخصوص آنها تصنیف کرد؛ همچنین تصانیفی که از وسعت های غیر طبیعی برخوردارند را یا به دو خواننده بسپاریم یا تغییر دهیم.
صدای سالار عقیلی غیر از اینکه از وسعت بالایی برخوردار نیست، به دلیل استفاده از حالتهای خاصی که خود به صدایش میدهد، فرم طبیعی تولید صدایش را تغییر داده و برای اجرای تکنیکهای مختلف مانند تحریر و ویبراسیون با مشکل روبروست؛ به دلیل نامعلومی وی سعی دارد صدایش را به سمت (حالت ادای) حرف”ع” مایل کند.
اگر اجازه ضبط از ارکستر سمفونیک وجود داشت، می شد در اینجا قسمتهای ضعیفی را که روی نت های بم ویبراسیون میداد یا در اوج تحریر میزد را شنید. البته میتوانیم قسمتهایی از کنسرت آلمان این ارکستر که تا حدی با کیفیت بهتری از کنسرت تهران اجرا شد و توسط “رادیو زمانه” ضبط شده را اینجا بشنویم:
قسمتی از تکنوازی دف حریر شریعت زاده در آلمان را بشنوید
قسمتی از اجرای سالار عقیلی راهمراه با ارکستر بشنوید
قسمت ضربی “فیه ما فیه” را بشنوید
کوتاه سخن اینکه امروزه خوانندگان جوان و مستعدی هستند که با استیل های بهتری میتوانند در برنامه های رسمی مانند کنسرت های ارکستر سمفونیک تهران، در کنار ارکستر باشند و همانطور که یک نوازنده رده پایین که حتی استیلش هم غلط است برای مایستری ارکستر سمفونیک استفاده نمیشود، بهتر است از هنرمندان ماهر تری برای سولیستی موسیقی ایرانی بهره گرفت.
می بخشید آقای نگارنده!
شما مثل اینکه با ارکستر موسیقی کلاسیک و خصوصا ارکستر سنفونیک خصومت شخصی دارید!
شایدم با آقای مشایخی؛
ولی اینجوری که شما نوشتی مثل اینکه ب آقای عقیلی و خانم شریعت زاده هم مشکل داری!
احتمالا سلیقت مشکل داره.
پیش نهاد می کنم که هرچه زودتر برید و خودتون رو در یک کلاس موسیقی کلاسیک نام نویسی کنید.
راستی شما حتی با سازهای بادی برنجی که کارشون رو به حد اعلا انجام دادند هم مشکل داشتید.
شاید شما با خودتون هم ….
شاید هم شما با این اقایون فامیلید…شما یا به همین شیوه دلایلتونو ذکر کنید یا اگر مساله ی غیرت خانوادگیه اینجا اظهار نظر نکنید.چون اینجا سایت موسیقیه.البته اون کلاسی رو که نام بردید از اون جاییکه وجود خارجی نداره نشون داد که هیچ سر رشته ای در این زمینه ندارید .پس دور از ذهن هم نیست که همچین نقدی رو شما متوجه نشید.
البته شایدم شما با آقای نگارنده خصومت شخصی دارید!
آقای پورقناد، موسیقی ایرانی به منتقدینی فهیم و دانشمند چون شما نیاز دارد. ای کاش دوستان شرط ادب را نگاه می داشتند و در مورد مسایلی که علنا در مورد آن بسیار بیسوادند خاموش می ماندند.
از خدا جوییم توفیق ادب…
سلام
خسته نباشید .
نقد زیبایی بود و پر فایده شاید برخلاف میل بعضی ها باشه ولی خب باید گفت .
برای من اینجا یه سوال پیش اومده میخوام اگه میشه راهنمایم کنید.
شما برای قطعه فیه ما فیه ایراداتی آوردید که الحق درست و سازنده بود .
من اینو میخوام بدونم قطعه ای که هنوز اون همه قدرتی رو که میباید نداره.
چرا در فستیوال آلمان (البته اون جور که میگن) با استقبال مردم وحتی بزرگان موسیقی آلمانی روبرو شد.؟؟
میشه دلیلش رو ناآشنایی مردم اونجا با موسیقی شرقی و مخصوصا موسیقی ایرانی دونست…؟؟؟
ممنون از نقد موشکانه تون.
آقای سالمی عزیز به عقیده بنده همینطور هست، یعنی شنوندگان چندان حرفه ای نبوده اند اینجا می توانم لینک گفتگوی رادیو زمان با حضار را برایتان بفرستم تا بشنوید و خود قضاوت کنید: mms://wm12.spacialnet.com/zamanehradio/morgenland_osnabrueck_060820.mp3 البته عقیده دارم که ممکن است شنوندگان عادی با صدای سالار عقیلی مشکلی نداشته باشند ولی شک ندارم حالتی که در مقاله گفته شد را در ناخوداگاه خود حس میکنند و اقلا احساس میکنند که صدای خواننده راحت و بی دغدغه خارج نمیشود. ضمنا از دوستان خواهش میکنم کمتر به شوخی و حاشیه بپردازند و جدی تر به مسئله نگاه کنند.
با سلام
من هم فرمایش دوست گرامی امیرحسین را تصدیق میکنم.موسیقی ما به منتقدین فهیم و دانشمند و البته شریفی احتیاج دارد.و بیش از آن به “موسیقیدانانی” چنین شریف و صادق.وقتی کسی مثل شاهین فرهت که دانشجویان و جوانان علاقمند به موسیقی بهرحال او را استاد خود میدانند ،چنین کنسرتی را عالی ارزیابی میکند.وقتی در کنسرت های ضعیفی مثل کنسرت فیه مافیه شاهد حضور _به اصطلاح_اساتید نامی موسیقیمان هستیم که با نهایت تاسف چنین آثاری رابی نقص جلوه میدهند روی حساب دوستی(البته در محترمانه ترین حالت دوستی و بگذارید نگوییم روی چه حسابهایی که هیچ در شان هنر نیست و بهتر باشد که نامش را در چنین مکانی نیاوریم)وقتی یکی حتی یکی از آنان از وجود چنین افراد ضعیفی روی سن ،جایی که زمانی بزرگان این موسیقی ایستاده اند ، هیچ اظهار ناخرسندی نمیکند.وقتی هیچ یک از این به اصطلاح اساتید بروی مبارک نمی آورند که جمعی از فرهیختگان این مملکت به همان خاطره ی روزهای اوج موسیقی و بخاطر احترام و عزتی که روزی ارکستر سمفونیک تهران از آن برخوردار بود به تالار آمده اند ….وقتی همگی خاموشی می گزینند تا یک منتقد وظیفه ی انسانی خود بداند که فریاد برکشد چه دارد بر سر این موسیقی می آید….آنوقت است که با خود میگویم ایکاش یک موسیقیدان و یک آهنگساز و یک رهبر شریف داشتیم تا از ضعف این موسیقی ننالیم.
از شما متشکرم که در این خاموشی عمدی و نادانی ها نجات موسیقی ایران را فریاد می کشید.
سلام نقد مسئولانهای بود .البته من تصور میکنم اجرای یک برنامه موفق زاده شرایط بسیاری است در مورد اثر نادر مشایخی حرفی نمیزنم اما درباره نحوه صدا دهی عواملی چون همکاری .برنامه ریزی. کنترل . توجه. مسئولین هم اهمیت دارد که خب از کارشناسان بی سوادی چون رضایی احمدی و …. توقع بیشتر از این نیست.
من هم به عنوان یک شنونده عادی کاملا حالت غیر طبیعی صدای سالار عقیلی را حس کرده بودم و بقیه مطالبی که در مورد صدای ایشون ذکر کرده بودید.از نقد زیبا و دقیقتون خیلی استفاده کردم.
سلام
عرض شود که بنده این برنامه رو نه تنها ندیدم, بلکه از وجود اون هم مطلع نشدم. از ارکستر سمفونیک که در شرایط فعلی انتظاری نمیشه داشت. ولی میشه از موسیقیدان هایی که جا پای اساتید بزرگی چون آقای دهلوی و پژمان و حنانه و سنجری و رهبری میگذارند و از اعتبار ارکستری که اون ها پدید آوردند, استفاده می کنند انتظار داشت که جایگاهشون رو بشناسن.
سالار عقیلی و علیرضا قربانی و دیگران مثل سازی هستند که یک نوازنده لازم داره! خلاقیت و سواد موسیقی بالایی ندارند, بلکه صرفا صدای گرمی دارند که این در مورد آقای عقیلی با صداقت در اجرا هم همراه نیست. به نظر من حتی همایون شجریان هم با وجود تجربه ی کم خیلی بهتر از اون ها از عهده بر میاد, چه برسه به اساتید این رشته!
در مورد اداهای نوازنده ها هم باید فقط یک جمله بگم که اگر نوازنده به جایی برسه نیازی به ادا در آوردن نداره که بگه مثلا من تو یه عالم دیگه هستم!
دوست عزیز, لطف کنید راجع به برنامه ی ارکستر ملل بنویسید که بدونیم چی می خوان اجرا کنند اصلا.
تشکر
ایا اصلا اواز ایرانی با ارکستر سمفونیک سازگاری دارد؟
سلام.
بله که داره. نمونه های مطرحی وجود داره که جواب شماست. از جمله برخی از کار های استاد بنان. آقای شجریان هم نمونه هایی داره با آقای فخرالدینی.
من متوجه نشدم منظور شما چیست؟ شما می فرمایید آقای سالار عقیلی توانایی اوج خواندن ندارند؟به نظر شما ۱۸ نت خواندن کافی نیست؟اگر شک دارید به تصنیف سایه های سبز در آلبوم سایه های سبز به آهنگسازی ارشد طهماسبی گوش بدید.
دوست عزیز یاشار: صدای آقای عقیلی از پرده سل و لا به زحمت بسیار بالا می رود. در مورد کدام قسمت آلبوم افتضاح سایه های سبز صحبت می کنید؟؟!!! آقای عقیلی روی نت سل زور می زند!!!
منظور من این قسمت است : “تا حریم سایه های سبز” و یا در البوم عشق ماند در تصنیف درد عشق در قسمتی که یک اکتاو بالاتر می خوانند رنجهایی کشیده ام که مپرس.
دوست عزیز یاشار
در مثالی که آوردید سیم ساز تار شل شده و شاهد ماهور در واقع نت دو نیست. خواننده با فشار بسیار به آن اشاره می کند و جنس صدایش در همین چند لحظه تغییر پیدا می کند. به علاوه روی هم انداختن صدای بالا و پایین خواننده برای پوشاندن عیوب صدایشان در اوج است نه صرفا برای زیبایی. همچنین گمان میکنم منظور آقای پورقناد اشارهی چند لحظهای به یک نت نیست. با احترام
سجاد عزیز ، نقدی که بر روی اجرای ارکستر سمفونیک نوشتی را خواندم، از آن جا که این حقیر خود سال ها در تلفیق موسیقی ایرانی و ارکسترال کوشیده است و هم در اجرای آثار از نوازندگان ارکستر سمفونیک نیز بهره برده، لازم دانستم که نکاتی جند را دراین باب یادآوری کنم:
۱. به نطر من یکی از کلیدی ترین عواملی که در موسیقی تلفیقی ارکسترال وجود دارد، بومی شدن(localization) ارکستر و نوانس های آن در جغرافیای موسیقی مورد تلفیق می باشد.در مورد اثر مشایخی می توان گفت که به عنوان یک قطعه ی تکنیکی . هنری و نه عامه پسندی که توسط ارکستر ملی به اجرا در می
آیند، بسیار دور از انتظار بود. گویی موزیسین های عربی چون موریس ژار، جری گلداسمیت و… بسیار عالی تز از عهده ی تلفیق موسیقی ارکسترال نسبت به آهنگ سازان وطنی بر می آیند.دست کم پیوستگی و مولفه های زیبایی شناختی در آثار ایشان بیش از هم گاران ایرانی شان مشهود می باشد.
۲. موسیقی ایرانی ، همانطور که بار ها گفته ام برای هم خوانی و ژوست شدن با مایه های ارکسترال نیاز به بازنگری ریشه ای در بطن خود دارد.این موسیقی روتین قابلیت چنین تجربه هایی را دارا نمی باشد.
۳. متاسفانه سجاد عزیز بنده خود بار ها شاهد بوده ام که برخی از نوازندگان بادی برنجی ارکستر سمفونیک ، در ضبط های استودیویی از نواختن صجیج و استانداردپارت های بعصا متدوار قطعات پاپ نیز عاجزند.
برای این ارکستر باید فکری اساسی کرد.
ale bod
فکر کنم شما کلا با مویسقی مشکل دارید.
سلام.درسته که اجرای ارکستر ملی خالی از نقص نبودولی/////ا ا شما که اینقدر لالایی بلدید چرا خودتون خوابتون نمی بره.این مرد این هم میدان .
با سلام
لطفا در باره وجه تسمیه این قطعه توضیح دهید.