۱۹ می یا ۲۹ اردیبهشت، محمد رضا شجریان، همراه با پسرش همایون، خواننده و نوازنده تمبک، مجید درخشانی، نوازنده تار، سعید فرجپوری، کمانچه و محمد فیروزی، بربط، در آمستردام کنسرت داشت. برنامه در تالار بزرگ موزه حارهای (Tropenmuseum) برگزار شد و سازماندهی آن هم با همکاری بنیاد موسیقی ایرانی «پرنیان» در هلند صورت گرفته بود.
گفته میشد بلیتهای ۳۰ یوروییٍ این برنامه برای تالار حدوداً ۴۰۰ نفریىٍ تروپن از حدود دو ماه پیش تمام شده بوده است. کنسرت اخیر، پس از تور آمریکای شمالی محمدرضا شجریان با گروه استادان موسیقی ایرانی، دومین تور بزرگ این خواننده ایرانی در سالهای اخیر است که اینبار در اروپا برگزار میشود. در تور پیشین، حسین علیزاده، کیهان کلهر و همایون، شجریان را همراهی می کردند.
کنسرت در آمستردام
کنسرت محمد رضا شجریان و گروهش در آمستردام در دو بخش برگزار شد. بخش نخست، هشت اثر در دستگاه ماهور: «انتظار» (از مجید درخشانی)، «ساز و آواز» و تصنیف «سرو چمان» از شجریان، «چهارمضراب دلکش» از درخشانی و تصنیف «سخن عشق» از شجریان.
بخش دوم در دستگاه شور و افشاری با شش کار به نامهای «دیدار» از سعید فرجپوری، «ساز و آواز» و تصنیف «در بند عشق»، از شجریان، چهارمضراب «رقص» از فرجپوری و تصنیف «عهدشکن» از شجریان. نکتهای که جلب توجه میکرد اینهمه علاقه برای کاربرد سرودههای سعدی در برنامه بود؛ بهجز تصنیف «سرو چمن» که شعر آن از حافظ بود، بقیه اشعار همگی از سعدی بودند. این کلاسیکگرایی در گزینش اشعار، ظاهراً به اجرای استاد هم سرایت کرده بود و برخی از دوستداران وی در برنامه به بسیار کلاسیک بودن بخشهای آوازی اشاره میکردند و فاصله گرفتن آن از جسارت و نوآوریهای پیشین شجریان.
همایون همچنان در راه پدر؟
همایون شجریان، در کنسرت آمستردام مانند دیگر کنسرتهای سالهای اخیر محمدرضا شجریان، با پدر همراهی میکرد. پیگیری مکتب پدر تا بدانجا بود که گاهی اگر به صحنه نگاه نمیکردیم تشخیص اینکه پدر می خواند یا پسر دشوار میشد. بههرحال نمیدانم این شیوه تا چه زمان و محدودهای می تواند ادامه داشته باشد؛ ادامهء سبک پدر و قدم برداشتن در راه او – هرچند به شیوهای موفقیتآمیز – یا شناخت آواز ایرانی، تکنیکها و کاربرد این دانش در شیوه ای متفاوت. این در حالیست که همایون در سالهای گذشته، چندین آلبوم مستقل ارائه داده است؛ از آنجمله، آلبوم «ناشکیبا»، اثری از اردشیر کامکار.
موزه حارهای (تروپن) در آمستردام
محل اجرای کنسرت شجریان و گروهش
اطلاعات بروشور کنسرت شجریان
در بروشور کنسرت محمدرضا شجریان و گروهش که در موزه حارهای آمستردام برگزار شد علاوه بر اطلاعات درباره قطعات و نام شاعران و سازندگان موسیقی، اطلاعات اندکی درباره خواننده و همچنین موسیقی ایرانی درج شده بود. در بروشور نوشته شده بود شجریان، «صدای ایران» (یا به هلندی: «De Stem van Perzië» ) لقب گرفته ولی اشاره نشده که چه فرد یا نهادی این لقب را به استاد داده است. همچنین نوشته شده بود، «شجریان بزرگترین خواننده ایرانیست که در سال ۱۹۹۹ مفتخر به دریافت نشان پیکاسو از یونسکو شده است.»
در بروشور برای هلندیان ناآشنا به اصطلاحات موسیقی ایرانی توضیحاتی کوتاه درباره عباراتی مانند «ساز و آواز»، «تصنیف» و «چهارمضراب» به زبان هلندی ارائه شده بود که البته بدون ایراد نبود؛ مثلاً درباره «تصنیف» صراحتاً نوشته شده «یک لید (Lied)است» ، در صورتیکه این شباهت بسیار کلیست و از لحاظ فرم، تصنیف ایرانی با لید اروپایی بسیار متفاوت است؛ یا مثلاً درباره «دلکش» که یکی از گوشههای ردیف موسیقی ایرانیست نوشته شده نام یک «گوشه» (Gusheh) است، در صورتی که مفهوم خود اصلاح «گوشه» هم برای غیرایرانیان مبهم است. فعلاً به اینکه بیشتر ایرانیان هم از مفهوم آن آگاه نیستند کاری نداریم!
نوازندگان کنسرت
در کنسرت آمستردام، به جز همایون شجریان که با تمبک و آواز پدر را همراهی میکرد، نوازندگان دیگر، سعید فرجپوری، مجید درخشانی و محمد فیروزی بودند.
مجید درخشانی، از تارنوازان خوش ذوق ایرانیست، کارهای متنوعی ضبط کرده و به تازگی پس از سالها زندگی درآلمان برای ادامه فعالیتهایش در زمینه موسیقی ایرانی به تهران بازگشته است. من تنها به عنوان یک شنوندهء آشنا به پیشینه کاری مجید درخشانی، انتظار حضور پررنگ تر او را در برنامه داشتم.
بشنوید این مصاحبه گزارش را از رادیو زمانه
نوازنده بربط در برنامه، محمد فیروزی، سالهاست که به عنوان همنواز با گروههای معتبر موسیقی ایرانی همکاری داشته و اکنون در تهران به تدریس بربت مشغول است.
سعید فرجپوری نیز از فعالترین کمانچهنوازان ایرانی در سالهای گذشته بوده که علاوه بر تدریس در هنرستانهای موسیقی در تهران، انتشار کارهای تکنوازی کمانچه، کنسرتهای زیادی را در کشورهای گوناگون اجرا کرده است. کمانچهء گیرای سعید فرجپوری، جداً بخش عمده ای از کنسرت شجریان در آمستردام را تحتتاثیر خود قرار داده بود. در پایان برنامه هم که مردم با تشویقها و ابرازاحساساتشان خواستار اجرای قطعه اضافهای بودند، شجریان اثری از سعید فرجپوری را خواند.
حاشیههای برنامه شجریان در آمستردام
و اما جدا از جنبههای هنری کنسرت، حاشیهها گاهی از اصل کار شنیدنیترند! در ورودی تالار موزه، رادیو زمانه میزی داشت برای معرفی و پخش کارتها و کاتالوگهایش. پس از حدود ۱۰ ماه که از آغازبهکار رادیو زمانه در آمستردام میگذرد و اینهمه سر و صدا حتا در خود رسانههای هلندی درباره این رادیو، یک بانوی ایرانی ساکن هلند پس از برداشتن یکی از کارتهای رادیو گفت: «چیست این رادیو؟ در ایران است؟»
بانویی دیگر، عکس محمدرضا شجریان که آرم رادیو زمانه در گوشهاش چاپ شده را برداشت و به یکی از بچههای تبلیغات رادیو زمانه گفت: «عکس پسرش را ندارید؟ خیلی ناز است»!
پیش از آغاز برنامه، علی سلطانینژاد، مدیر کانون پرنیان که سازماندهی این کنسرت را به عهده داشت روی صحنه رفت و از مردم خواست که از فیلمبردای جداً خودداری کنند. ولی برنامه که آغاز شد دوربینهای دستی بود که یکی پس از دیگری روشن میشد. چندینبار ماموران تالار شخصاً تذکر دادند ولی سپس دیدند که دیگر نمیتوان کاری کرد.
در حین اجرا در دوربین عکاسی خود من هم ایرادی پیش آمد که مجبور شدم از تالار خارج شوم. زمانی که میخواستم دوباره وارد شوم، یکی از ماموران انتظامی که دختر جوانی بود با هزار خواهش و تمنا از من می خواستم وارد تالار نشوم، زیرا در اینصورت دیگر افرادی که باید پس از تنفس وارد شوند هم میخواهند داخل تالار شوند! کارت روزنامهنگاری را نشان دادم ولی مامور همچنان مانع میشد؛ میگفت: «ما الان با یه سری آدمهای مسئلهدار سر و کار داریم، داد میزنن»! بههرحال توانستم وارد تالار شوم . در تنفس کنسرت که جریان را برای یکی از دوستا تعریف میکردم گفت:«از کجا میدانند ما اینجور مواقع داد میزنیم؟!»
کنسرت ایرانی بعدی که در موزه تروپن آمستردام برگزار خواهد شد، برنامهء محمد معتمدی (خواننده)، همراه با ایمان وزیری (تار)، احسان ذبیحیفر (کمانچه) و علی رحیمی (تمبک) است که در ۲۲ نوامبر ۲۰۰۷ اجرا خواهد شد. افرادی که می خواهند به آن کنسرت بروند لطفاً اگر به تالار دیر رسیدند «داد نزنند»!
سیاوش شجریان خدای اواز است ابوعطای او راه پروازاست
از کی تا حالا شجریان شده بزرگترین خواننده کلاسیک ایران؟
مگه گلپا و ایرج مردن که شما این حرفو میزنید؟
البته برای دیدن امثال گلپا باید چشم بصیرت داشت.
۳۰ ساله نخوندن ولی باز محبوبیتشون بیشتر از همه هست و استاد گلپا هم که تو این ۳۰ سال اکثر جایزه های معتبر را کسب کرده است.
بهتره به مردم اطلاعات دروغ نگید کار درستی نیست.
jمهم ترین مساله امروز موسیقی ایران همگام نبودن با موسیقی جهان است
مخصوصا در زمینه های تصویری که ما فعلا رویه ای کور کورانه را در تقلید پیش میگیریم
تمامی فرهنگها و تمدن ها بوسیله هنر و موسیقی که یکی از هنرهای هفت گانه است
به دنیا شناسانده میشوند اما متاسفانه اساتید بزرگ ایرانی همیشه کنج عزلت را بر هر چیز ترجیح دادند
امروز موسیقی ایرانی بنام موسیقی سنتی رواج یافته .نامی که در خور این موسیقی نیست.دنیای امروز سنت را نمی پذیرد .مسوولین و اساتید ما حتی در نام گذاری هم نا اگاهانه عمل میکنند .خطاب به عزیزانی که علاقه مند هستند میگویم.اثار محمودی خوانساری نیز بسیار گوش نواز و روح انگیز است
من فقط ۱ خواهش از جناب طاها دارم:
اینکه لا اقل ببینید دیگران در باره ایشون چی میگن بعد اظهار نظر بفرمایید تا اظهار نظراتتون در رده اظهار نظرهای جناب خلخالی راجع به کورش قرار نگیره و اینطور بشه که بیگانگان بیش از ما مشاهیرمونو قدر بدونن….!!
و در ضمن شما قیاس مع الغیر میفرمایید شجریان کجا و گلپا کجا……؟
shajareian yani khosroe avaze iran.vali az kenare iraj va golpa be rahati nemitavan gozasht.
هنرمندجاش تو ذهن همه اقشار با سلایق متفاوت سیاسی و فرهنگی و غیره هستش پس به استاد باید گفت که بالا بودن سطح دیسیپرینتون نباید باعث بشه با اظهارنظرهاتون نظرات دیگه اونهایی که با صدای شما زندگی میکردن رو زیر پا بزارین.من به عنوان یک علاقه مند به اصالت خاص استاد این موضعگیریهای صریح و بی پرده ایشون در مسایل سیاسی اخیر رو پایین ترین دیسیپرین توی شخصیت ایشون میبینم فکر میکنم کم کمک استاد از روح مردمی بودنشون دارن خارج میشن.در صورتی با محبت تمام این مردم بود که هنراستاد محبوبیت پیدا کرد.
من از طرفداران پروپاقرص ایشون هستم . اما یک سوال اینکه می فرمایین بزرگترین خواننده کلاسیک که ما هم منکرش نیستیم اصلا کی باشیم که منکرش باشیم آیا مثل شبکه های ماهواره ای یک شعارجهت تبلیغ برنامه هست . بعدش هیچ شده آیا تو این چند سال اخیر همچین هیاهویی برای کسی مثل بنان باشه ؟ درسته که نیست اما آثارش که هست بنده به عنوان یک جوان هروقت ای ایران را با صدای بنان گوش میکنم لذت می برم یک موضوع دیگه که خیلی برام مهم هست اینکه آقای شجریان هیچوقت راضی نیستن به خاطر سختی مسائل بوروکراسی و سختیهای کسب مجوز (به گفته خود استاددرمصاحبه) درایران اجرای نده داشته باشن آقای شجریان استاد ارجمند منکه توان رفتن به هلند راندارم (بعنوان یک کارمند) کجا و چه زمان باید یک بار برنامه شمارو ببینم (این یکی از آرزوهای خودم و همسرم هستش) باورکنید استیدی مثل بنان و یا گلپا به خاطرمردم این گذشت را می کردند (به زعم بنده) واینکه درآخر کسانیکه به دیدن شما می آیند کسانی نیستند باعث اذیت و سختی شما شدند بلکه کسانی هستند که دوستتان دارند نه درهلندنه درهرجای دیگر دنیا بلکه در ایران