پس استفاده مکرر لطفی از عنوان هنرستان موسیقی ملی، تنها یک خلط مبحث در جهت فریب مخاطب است و ایشان هیچ گاه در یک سیستم آکادمیک هنرستانی، همچون هم دوره ای هایش مانند علی رهبری، کامبیز روشن روان و اسماعیل تهرانی درس نخوانده است.
چهارم- در هیچ دوره ای از هنرستان ملی، سازهای ایرانی بی ارزش نبوده اند و بخشی از بزرگترین هنرمندان سازهای ایرانی در همین هنرستان تحصیل و تدریس کرده اند. (آنچنان که گفته شد حتی سازهای محلی هم اجازه تدریس در هنرستان به عنوان ساز دوم داشته اند.)
البته این کم لطفی و متلک اندازی به هنرستان موسیقی ملی در گفتگو های این نوازنده، سابقه دار است، او در جای دیگری حسین دهلوی که یکی از قله های آهنگسازی ایران است و غیر از اینکه لیسانس آهنگسازی داشته و در محضر پدرش – از بهترین شاگردان علی اکبرخان شهنازی- و همچنین ابوالحسن صبا، موسیقی ایرانی را به خوبی فراگرفته بود را اینطور توصیف می کند: «آقای دهلوی آمد که بسیار با شخصیت بود و ذهن ریاضیات داشت. باوجود اینکه خودش موسیقیدان حرفهای نبود اما از بچگی در هنرستان موسیقی کار کرده بود و به خاطر علاقه به موسیقی؛ آهنگسازی خوانده بود. در واقع آقای دهلوی به آن معنا موسیقیدان نبود اما مدیریت خیلی خوبی داشت و آدم عاشقی بود.» (۲)
لطفی با اینکه کوتاه عنوان می کند، دهلوی آهنگسازی خوانده ولی دوبار اشاره می کند که او موسیقیدان نبوده! به راستی باعث تاسف است و گمان می کنم نیاز به توضیح بیشتری نیست…
همینطور همانجا در مورد رحمت الله بدیعی نوازنده برجسته ویولون کلاسیک و آسیستان مایستر ارکستر هلند شمالی و نوازنده کمانچه و قیچک می نویسد: «آقای رحمتاله بدیعی که بهترین شاگرد صبا بود و به او صبا کوچولو میگفتند از کار موسیقی ایرانی بیرون آمد و اندک فضای موسیقی ایرانی به مفهوم سازهای ایرانی را از دست دادیم. همچنین هنرستان در اصل نوازنده برای نواختن در ارکستر پرورش میداد و تکنواز تربیت نمیکرد که مثل شهنازی و درویش خان سولیست شوند.»
اول- رحمت الله بدیعی نوازنده ثابت کمانچه در گروه پایور بود و تا امروز هم به نوازندگی این ساز و همینطور اجرای موسیقی ایرانی با ویولون (به اصطلاح ویولون ایرانی) می پردازد. دوم- این ادعا که هنرستان تکنواز تربیت نمی کرد، کذب است، بسیاری از نوازندگان هنرستان تکنوازان برجسته ای شدند، اما اگر منظور بداهه نوازی است، شهنازی و درویش خان هم بداهه نوازان بزرگی نبوده اند و به گواه صفحه هایی که از آنها ضبط شده، هیچگاه ضربی یا آوازی های قابل توجهی که مشخص باشد بداهه بوده (مانند نمونه هایی که از جلیل شهناز و حسن کسایی موجود است) از ایشان ضبط نشده؛ ضمن اینکه بداهه نواز شدن یا نشدن مربوط به ذوق ملودی پردازی است و هیچ دانشگاهی حتی در رشته آهنگسازی هم نمی تواند تضمین کند که می تواند پس از پایان دوره تحصیلی اش، ملودی ساز به جامعه معرفی کند؛ مگر منظور کلیشه نوازی های رایج با استفاده از جملات گذشتگان باشد در آن صورت بسیاری از فارغ التحصیلان هنرستان از پس چنین کاری بر می آمدند.
پی نوشت
۲- گفتگوی ایلنا با محمد رضا لطفی: مرکز حفظ و اشاعه دید خیلیها را تغییر داد دوشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۰
سلام.
چرا متن نصف و نیمه است؟
کاملش رو کجا میشه پیدا کرد؟
مطالب طولانی سایت در چند قسمت منتشر می شود؛ شماره های دیگر مقاله را از ستون سمت چپ یا از طریق جستجوی تیتر مقاله می توانید بیابید.