گویند گنج هایی را امپراطور روم از ترس خسرو پرویز سوار بر کشتی کرد و به آب انداخت تا به دست خسرو پرویز نیفتد اما طوفان و باد آنها را به ساحل مصر برد از قضا آنجا جایگاه سربازان خسرو بود که آن سواحل را فتح کرده بودند به این ترتیب این گنجها ازآن ایرانیان شد و این چنین بود که باربد آهنگی را به نام «گنج باد آورده» ساخت چنان که اشاره شد هر یک از الحان باربد بر اساس داستانی شکل گرفته است.
خسرو وعده ی ساخت کاخی را به شیرین داده بود اما به قول خود عمل نمی کرد. شیرین از باربد خواست تا آهنگی بسازد و این بد قولی خسرو را به او یاد آوری کند. باربد نیز آهنگ «باغ شیرین» را ساخت و در پیشگاه خسرو اجرا کرد، خسرو به خود آمد و به قولش عمل کرد و شیرین ملکی را به باربد هدیه داد.
از نقوش و حجاری های به جا مانده از این دوران می توان چنین استدلال کرد که موسیقی در سفر و شکار نیز همراه همیشگی ساسانیان به خصوص خسرو پرویز بوده است. خسرو پرویز دوباره مقام موسیقیدانان را که توسط انوشیروان نزول پیدا کرده بود ارتقاء بخشید. جشن مهرگان که در روز ششم هفتمین ماه سال برگزار می گردید در این دوره به اوج خود رسید. این جشن شش روز به طول می انجامید و رامشگران برای هر
روز آهنگی نو می ساختند و به نغمه خوانی و نوازندگی می پرداختند.
در این دوره ترانه های عاشقانه نیز به وجود آمد. اشعار معروف این دوران ترانک نام داشت. ترانک در اصل به زبان پهلوی است. پسوند ک به هاء غیر ملفوظ تبدیل شده و امروزه به صورت ترانه در آمده است. تفاوت عمده ی موسیقی درباری و موسیقی مردمی در این دوره این بوده که درباریان از موسیقی بیشتر در جهت خوشگذرانی و مراسم خود استفاده می
کردند، در حالی که موسیقی و ترانه هایی که در بین مردم رواج داشت بیشتر بر خاسته از مقتضیات زندگی و مسائل روزمره ی زندگی آنان بود. از طرفی دیگر نیز موسیقی در خدمت اعتقادات مذهبی مردم بود.
در زمان ساسانیان مردم اوستا را به صورت آواز مذهبی می خواندند، خنیاگران دور آتش جمع می شدند و روزی پنج بار گات ها و سرودهایی که از اوستا انتخاب می شد را با آواز می خواندند. در دوره ی ساسانی دو موسیقیدان همچون ستاره ای در آسمان هنراین سرزمین درخشیدند که هر دو در دوره ی خسرو
پرویز زندگی می کردند. یکی سرکش یا سرگاش (سرخوش) و دیگری هنرمند جوانی به نام باربد. سرکش قبل از باربد بهترین موسیقیدان دربار خسروپرویز بود که ریاست نوازندگان را بر عهده داشت.
عده ای معتقدند که سرکش همان سرگاش است که تعریف فارسی آن سرگیوس یا سر ژیوس است. این اسمها متاثر از هنر بیزانس در ایران بود ولی عده ای بر این باورند که سرکش تخلص او بوده است.
۱ نظر