ابراز ارادتی به حضور ممتاز سرکار خانم دکتر آذین موحد در موسیقی ایران
پیش از هر سخنی باید تصریح شود که جایگاه نویسنده این یادداشت که به پاسداشت مقام بالای سرکار خانم دکتر آذین موحد تقدیم شده؛ چیزی بیش از یک ناظر ساده نیست، چرا که متاسفانه هیچ گاه افتخار شاگردی، همکاری همجواری و حتی همنشیمی با ایشان نصیبم نبوده و آنچه که می دانم و به قول قدما، صرفا از مشاهدات و مسموعات است. چکیده این تأمل و تماشای ۳۱ ساله، یکی از نادرترین نتایج را پیش رو گذاشته است.
نتیجه ای که معنای آن را می توان در دو واژه خلاصه کرد: آذین موحد. و شاید بتوان چنینش توضیح داد: مظهریت اتحادِ دو صفتِ گوهرین: ادب درس و ادب نفس؛ که کار پیگیر و بی جنجال و بی حاشیه، آن را معنا کرده و زینت بخشیده است. خانم موحد از «نادراتِ روزگار» هستند. سی و اندی سال حضور مستمر و پرتلاش و بی ایراد در فضای همیشه چالشگر و پرتنش موسیقی، آن هم در فضای دانشگاهی، امر ساده ای نیست که به سادگی بتوان از کنار آن گذشت.
بازهم تصریح می کنم که باز هم به قول قدما: «اثبات شیئی نفى ماعدا نمی کند»، و احترام تمام استادان دانشمند برای همه محفوظ است. قصد، نشان دادن تمایز خانم دکتر موحد است، از همگان و تاباندن نوری ضعیف به وجودی قوی که پایه های مستحکم علمی را با پیکره عالی اخلاقی توأمان دارند و آزمون های دشوار را در گذر زمان از سر گذرانده اند و گمان نمیکنم این حقیقت روشن، نیازی به اثبات یا موجبی برای نفی داشته باشند.
خانم موحد در اواخر دهه ۱۳۶۰ به ایران برگشتند و در گروه موسیقی دانشکده هنرهای زیبا در دانشگاه تهران شاغل شدند.
پیش از ایشان عنوان دکتری در فضای موسیقی برای هیچ خانمی شنیده نشده بود و همین باعث جلب توجه و علاقه و احترام بود. تب دکتر شدن (در اصل: نامیده شدن به این عنوان به هر قیمتی!) هنوز در ابتدا بود که دکترای ایشان از راهی دشوار در تحصیلات دانشگاهی موسیقی در آمریکا اخذ شده بود: نوازندگی؛ و آن هم چه سازی؟ فلوت (استاد صفوت می گفتند صرف نظر از آقای دکتر مسعودیه به ایشان تنها دکتر واقعی موسیقی در گروه هستد).
خانم موحد هم دارای مهارت عملی در سازی سخت و هم دارای مطالعات علمی با درجه بالا هستند. مهمتر از همه اینها خصلت عمل گرایی و کارآمدی ایشان است. با آن درجۀ بالای تحصیل و مطالعه، نخواستند نظریه پرداز صرف باشند و یا تکرار کننده درس گفتارها (یی که سرنح خیلی هایشان را که بگیرید، انتهایش به نوشته های یک اتنوموزیکولوگ اروپایی یا آمریکایی برمی گردد) و یا مترجم نوشته های دیگران در فصلنامه های علمی و پژوهشی و یا «دل مشغولی تولید مداوم متن»
۱ نظر