قابل ذکر است که آن دوران مصادف با خیزش جهانی و اندیشههای چپگرایانه و مارکسیستی بود که در ایران نیز آن حس و حال بین جوانان خیلی پر شور و غوغا بود و مشیهای چریکی حرف اول را در مبارزات میزد. تولید ترانههای اعتراضی همسو با خواستههای مردمی بود که برابری، عدالت و یک جامعهی بدون طبقه را فریاد میزدند.
پس از انقلاب ضد سلطنتی در دههی ۶۰ نیز شاهد تولید یکسری سرودها و ترانههای اجتماعیانقلابی هستیم که ریشه و نحلهی فکری سازندگان آن هنرمندانی از دو گروه بودند. سازمان چریکهای فدایی خلق و سازمان مجاهدین خلق. این دو گروه در تولید این دست موسیقیها فعال بودند و آثارشان در بین تودههای مردم بسیار تاثیرگذار و مقبول طبع مردم واقع میشد.
امروز موسیقی رَپ گوی سبقت را از دیگر سبکهای موسیقی ربوده و در قلّهی موسیقی اعتراضی ایران قرار دارد.
در سالهای اخیر باید به ترتیب از این هنرمندان یاد کرد: توماج صالحی، سامان یاسین، حامد فرد، مهدی یراحی، شروین حاجیپور، امید طوطیان و همخوانان گمنام دانشگاههای هنر ایران.
با تعریفی گذرا که در بالا برای موسیقی اعتراضی آورده شد، به جایگاه این ژانر در موسیقی لُری که موضوع اصلی این نوشتار است، پرداخته میشود.
موسیقی لرستان با اینکه از پیشینهای کهن برخوردار است و برای سوگ، سور، کار، حماسه، عاشقانه، موسیقیهای مرتبط با خود را دارد اما در حوزهی اعتراضی چندان فعالیتی وجود نداشته است که در مقالهی حاضر به ریشهیابی و آسیبشناسی آن پرداخته میشود.
موسیقی لُری بیش از هر چیز، غریزی، واکنشی و هیجانی است. بهطوریکه لُرها با شنیدن مقامهای شاد به هیجان آمده و با شنیدن مقامهای سوگ بهشدّت تحت تاثیر قرار گرفته و غمگین میشوند.
واضح است که زاگرسنشینان در طول تاریخ همواره دارای روحیهای حکومتستیزانه بودهاَند. بههمین دلیل حکومتهای مرکزی با آنها مخالف بوده و در اختصاص دادن رفاهیات اقتصادی و اجتماعی با محدودیت و محرومیت مواجه بودهاَند. زاگرسیان نوار غربی ایران در دامان کوهستان پرورش یافتهاَند و با توجه به اینکه روحیهای سرکش داشته در مقابل حاکمیتها کُرنش نکردهاَند و همین جز سرکوب و دو نقیض همزمان دولتگریزی و دولتهراسی نتیجهای برایشان به همراه نداشته است. مثال این مدعا سرکوب این قوم در دورانهای مختلف استبدادی مانند دوران پهلوی است. حال با این روحیهای که دربارهی لُرها ذکر شد باید علّتها را پیدا و دلیلها را جستجو نمود که چرا موسیقی اعتراضی و انتقادی نتوانسته خود را به موازات روحیهی مردم این دیار همراهی کند.
ابتدا باید توجه داشت که روحیهی اعتراضی مردم یک جامعه میتواند ناشی از کُنش روشنفکران آن جامعه باشد. حال، آیا لرستان بهمعنای واقعی روشنفکر و مبارز نداشته است؟! طبیعتاً دارای روشنفکران متعدّدی بوده، برای مثال باید به پزشک مردمی، دکتر هوشنگ اعظمی، همایون کتیرایی، هوشنگ ترگل و رفقایشان که پیش از انقلاب به جوخههای اعدام سپرده شدند بهعنوان مُشتی نمونهی خَروار اشاره کرد.
۱ نظر