بیانِ پنهان و پیدا در قطعهی سلامِ صبحگاهی، متأثر و مؤثرِ بریکدیگرند و این هستیشناسیِ فهمِ بیان توسط کسائی است که بیانِ وی را در ساحتِ اندیشه، تأملبرانگیز ساخته است. هرچند بیانِ کسائی در این قطعه، بازنمایی و فرانماییِ احساسات و مکنوناتِ قلبی او است ولی در این میان تکنیکِ وی نیز، شایان توجه است. آکسانگذاریها، نغمهپردازی و طرزِ طربآرایی کسائی، از رموزِ شگردهای بیانی او است که یکی از بهترین نمونههای آن در سنت موسیقی دستگاهی، همین میراث بهجای مانده از ایشان است.
قطعه «سلام» از حسن کسایی را بشنوید
ابتدا این قطعه را بشنویم؛ قطعهِ سلام از حسن کسائی.
آنچیز که از تشبیهات و استعارات و کنایاتِ بیانی درخصوص شیوه[های] بیانگریِ کسائی عایدِ شنونده میشود، بدون توجه و تحلیلِ عنصرِ بیان در آثار گذشتگانِ او، ثمری در پی نخواهد داشت. این نکته نیز قابل توجه است که عواملِ فُرم و محتوای بیانی (یا بهعبارتی، ساختار و بافتارِ بیانی)، در هم تنیده بوده و هر چند این نوشتار قائل بهطبقهبندی و تقسیماتی در این خصوص شده است اما، پیوستگیِ آنها بهیکدیگر غیرقابل انکار است. از اینرو است که آهنگوارههای بیانی، نقطهی عزیمت در بیان و رسمیت بیانیِ کسائی در قطعهی سلامِ صبحگاهی از جنسِ بیان، لایههای بیانی و عناصر بیانیِ او، غیرقابل تفکیک نیست.
حال در این میان، لحنِ کسائی در این قطعه از شیوه و سبکِ بیانی او جدا نیست. عناصرِ لحنسازِ اتخاذی کسائی همچون سونوریتهی سازِ وی، نحوهی کوکِ سازِ او، ملودیپردازی، مایهگزینی و ریتم و مترگزینیِ استاد در مقولهی ایجادِ لحن تأثیر بسزایی داشته است.
و اما ابزارهای انتقالِ لحنِ اِعمالی توسط کسائی نیز همچون شدت و ضعف صداها (فورته، پیانوها)، تغییرات نامحسوس در الگوی ریتمیک (البته با حفظ ریتم ۲/۴ ولی با ایجادِ سَنکُپها و ضِدضَربها)، تغییر در تمپو و مترِ نوازش، ترکیبِ نُتها و سیر نغمگی در فضای مُدالِ دستگاه چهارگاه، در مقولاتِ تغییر و تنوعِ لحنِ موردنظرش بیتأثیر نبوده است.
نتیجهگیری
در تداومِ مباحث گذشته، ابزارهای انتقال لحن در موسیقیِ باکلام (در حوزهی موسیقی دستگاهی) مورد بررسی قرار گرفت. پیشتر عنوان شد که در موسیقی آوازی که با کلام سروکار دارد، دریافت لحنِ احساسی و بیانیِ شاعر و درآمیختن آن با لحنِ احساسی و بیانیِ آوازخوان و یا خواننده، مزیدِ حظّ ِ معنوی را موجب خواهد شد. در حوزهی موسیقی سازی نیز؛ لحن، عناصرِ لحنساز و ابزارهای انتقال لحن، مصداقِ خاص خود را داشته که در نوشتاری که از نظر گذشت بهآن پرداختیم.
لحن و تأثیرِ آن در شنونده، دریافت تجربههای عاطفی و حسی و درکِ پیامِ خوانشِ نوازنده و یا ملودیپرداز است. اما اینکه نوازنده و یا ملودیپرداز، با چه ابزاری میتواند لحنِ موردنظرش را بهمخاطب منتقل نماید، جای بحث و بررسی بیشتر را باقی خواهد گذاشت.
۱ نظر