پولینی معمولاً بدون توجه به اظهاراتی که منتقدین و آهنگسازان مطرح می کردند، از اظهار نظر در مورد سبک و حتی روش تفسیری اش، خودداری میکرد. اما، او در سال ۲۰۱۳ به وال استریت ژورنال گفته بود: «من ایده کاملاً متفاوتی درباره آنچه هستم و آنچه انجام می دهم دارم.»
او همچنین میگفت: «مطمئناً من طرفدار رویکرد سطحی به موسیقی نیستم. «این، توانایی خلاقیت در موسیقی را محدود می کند. من عینیت را می توانم به روشی خاص درک کنم. دوست دارم موسیقی خودش سخن بگوید. موسیقی تفسیری به هیچوجه قانع کننده نیست. جدا شدن متن از تفسیر اشتباه است.»
بسیاری از طرفداران پولینی بزرگ، به نوبه خود، از موسیقی هنرمندی شنیدند که انگیزه شدید و طوفانی و احساس نیرومندش، در هر برنامهای که او برای اجرا انتخاب میکرد، آشکار بود. دیوید فانینگ منتقد در مجله گرامافون درباره ضبطهای کلاسیک دهه ۱۹۷۰ خود از آثار قرن بیستم نوشت: کار پولینی «بنای یادبود بزرگی بود برای آنچه که دو دست میتوانند روی یک ساز موسیقی به وجود آورند».
پولینی در اواخر دهه ۱۹۶۰- او قبل از ۱۰ سالگی، شروع به اجرای کنسرت کرد، در ۱۴ سالگی اتودهای شوپن را اجرا کرد و در ۱۸ سالگی برنده مسابقه بین المللی پیانو شوپن شد.
اما به موارات انتقادات منتقدین، روز به روز بر خیل دوستداران او نیز افزوده میشد. آنهایی که درک کرده بودند که روش پولینی به نوعی صیانت از گوهر و ذات قطعات موسیقی کلاسیک و مدرن است.
او در سال ۲۰۰۲ به گرامافون گفت: «درست است، من تلاش میکنم و به دنبال آنم تا آنچه را که به نظر من جوهر یک اثر و حقیقت آن است، کشف کنم و فکر میکنم از این نظر من پیانیست زمانه خودم هستم.»
این موضوع در همه رپرتوارهای او مورد توجهش بود. در رسیتالهای پولینی، او شوپن را با دبوسی بازتاب میداد، بتهوون را با پیر بولز روبرو میکرد، که سونات دوم او دشواریهای عظیمی را در خود داشت که البته آقای پولینی به سادگی بر آنها غلبه کرد.
بشنوید بخشی از پولونز شماره ۲ اپوس ۴۰ در سی مینور با اجرای پولینی
آقای بولز در سال ۱۹۹۳ درباره او گفت: «او زیاد نمی گوید، اما خیلی فکر میکند. او در موسیقی بسیار عمیق است و ابدا سطحی نیست. به عنوان یک نوازنده، نگرش او به موسیقی، دقیقاً مانند نگرش او به یک انسان است.»
مائوریتزیو پولینی در ۵ ژانویه ۱۹۴۲ در میلان به دنیا آمد. خانواده او کنجکاوی فکری اش را پرورش دادند، به ویژه در مورد گرایشهای بدیع در هنر. پدرش، جینو پولینی، یک ویولونیست و یک معمار خردگرای برجسته بود که پروژه هایش شامل کارخانه ای برای آدریانو اولیوتی در شهر ایورا، ایتالیا بود. مادر او، رناتا ملوتی، مانند برادرش، فائوستو ملوتی، که او نیز از پیشگامان مجسمهسازی انتزاعی بود، پیانو مینواخت و میخواند.
به عنوان یک پسر نوجوان، پولینی به همان اندازه که شیفته ارکستر بود، عاشق پیانو نیز بود. بعدها در مصاحبههایش اشاره میکند که دیدن اجراهای آرتور روبینشتاین و والتر گیسکینگ همانقدر برایش جذاب بوده که دیدن آرتورو توسکانینی به هنگام رهبری آثار واگنر و دیمیتری میتروپولوس و شونبرگ.
در کنسرواتوار میلان، پولینی دورههای آهنگسازی و رهبری را گذراند. او برای مدت کوتاهی در دهه ۱۹۸۰ به صورت حرفهای به عنوان رهبر ارکستر فعالیت کرد و اپرای «لا دونا دل لاگو» روسینی را ضبط کرد. اما او همیشه و همه جا بیشتر با پیانو مانوس بود که آنرا زیر نظر کارلو ویدوسو آموخته بود.
۱ نظر