در دیدگاه دکتر آبرئو میتوان نکتهای را پررنگ دید. در ارکستر هر نوازنده و هر ساز نقش و کارکرد متمایزی دارد ولی نوازندگان ارزش والایی برای هماهنگی و همکاری قائل هستند و هدف همۀ آنها انتقال زیباییِ موسیقی به مخاطب است. برای این هدف افراد نقشهای مختلف خود را با همکاری و به صورت مکمل انجام میدهند و در هنگام نواختن یا خواندن، کاملا نسبت به نقش سازها یا خوانندگان دیگر آگاه هستند، به آنها احترام میگذارند و تاثیر آن را در نتیجه نهایی که هارمونی و هماهنگی در اجراست میشناسند.
آنها در این بستر، تجربهای از برابری در عین تنوع را نیز لمس میکنند. فرقی ندارد که چه سازی در ارکستر مینوازند و چه میزان از قطعه برای ساز آنها نوشته شده، حتی اگر موظف به نواختن یک نت در فواصل زمانی طولانی هم باشند، تاثیر آن یک نت در زیبایی موسیقایی که مخاطب مشتاق شنیدنِ آن است، غیر قابل انکار و اغماض است.
این نقش مهم است و مورد تبعیض واقع نمیشود. بدین ترتیب تمرین در ارکستر یا گروه کر، برای پرورش شهروندان مسئول و موثر در جامعهی مدنی کارآمد به نظر میآید.
یکی از فعالیتهای دیگری که در برنامههای آموزشی برخاسته از جامعه برای موسیقی رواج دارد، برگزاری «کارگاههای نوشتن ترانه» (Song-writing and Composing Workshops) است که معمولا افراد از سنین مختلف در آن شرکت میکنند و فرصتی برای تقویت همبستگی با استفاده از موسیقی ایجاد میشود. توماس کابانیس (Thomas Cabaniss) آهنگساز و مربی مقیم نیویورک در سمپوزیوم مذکور تجربهای از کارگاههای خود تعریف میکند: «در این کارگاه به شرکتکنندگان کمک میکنیم که ترانه و ملودی خودشان را بدون پیشنیازی از دانش موسیقی بنویسند. در یکی از این کارگاهها با میریام (Miriam) آشنا شدم. در روز اول میریام با خجالت پشت پیانو نشسته بود و نتهایی مینواخت. او گفت که از حضور در این کارگاه هیجانزده است، اما هرگز قبلا این کار را نکرده که ترانهای بسازد. از طرف دیگر افرادی در کارگاه بودند که شعرهایی که نوشته بودند ولی آنها میگفتند نمیتوانند ملودی مناسبی برای شعرشان بیابند و از بداههخوانی خجالت میکشند. میریام کاغذ شعر یکی از این افراد را برداشت و گفت که ایدهای دربارهی آن دارم. او خط اول را با آواز خواند، از نظر ملودیک بسیار جذاب و زیبا به گوش رسید، سپس دومین خط را خواند و به خوبی ملودی خط اول را تکمیل کرد. سپس روی سومین خط و بعد روی چهارمین خط و در نهایت با یک کادانس زیبا قطعه را به پایان رساند. صاحب شعر واقعا از اینکه چنین ملودی زیبایی بر شعرش نشسته هیجانزده و خوشحال بود و گفت که دوست دارد باز هم این تجربه را با میریام داشته باشد. میریام هم عنوان کرد که پدرش آهنگسازی از جمهوری دومینیکن بوده و همیشه حس میکرده به خاطر پدرش در وجود خود موسیقی دارد، اما هیچگاه فرصت بروز آن را نیافته بود.»
۱ نظر