براساس تجریباتی که از ملاقات با این افراد و مطالعه سرگذشت رهبران قدیمی در سراسر جهان دارم، به این اطمینان رسیدهام که تنها رهبرانی خصوصیتهای گروه «خودشیفتگان» را دارند و نامی از خود در تاریخ موسیقی کلاسیک باقی میگذارند که جدا از تمایلات خوشیفتهوار، در زمینه درک موسیقی و فن رهبری نیز ممتاز باشند، در واقع ترکیبی از گروه اول و سوم باشند.
خصوصیت اصلی افرادی که تنها در این گروه جای دادهام، شخصیتهایی هستند که به دلایل گوناگونی از جمله «خودشیفتگی» (NPD) (1) تمایل به «رهبری افراد» دارند. (۲)
این رهبری و فرمانفرمایی در حوزه موسیقی این افراد را به سمت علاقه به رهبریِ ارکستر سوق میدهد. (۳) از آنجا که یک رهبرِ ارکسترِ ناوارد به سادگی یک نوازنده و یا خواننده ناوارد، به طور آنی شناسایی نمیشود، عموماً این افراد (مخصوصاً در کشورهایی مثل ایران که این حرفه به درستی شناخته شده نیست) مدتی مشغول به کار میشوند و بسته به قدرت شناخت نوازندگان ارکستر، دیر یا زود مجبور به ترک این پست میشوند.
پینوشت
۱- در «راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی ۵» یا “DSM-V” یکی از اختلال شخصیتی با عنوان «اختلالِ شخصیتِ خودشیفته» (Narcissistic personality disorder) ثبت شده است. «خودشیفتگی» نوعی اختلال شخصیت است که در آن فرد خود را بزرگ و مهم میپندارد و به گونهای غلوّآمیز احساس توانایی و لیاقت میکند؛ در نتیجه این افراد خودبزرگبین، حسود، استثمارگر، مغرور و خیالباف هستند. روانشناسان اعتقاد دارند که گروهی از این افراد فرزندان والدینی با دو خصوصیت متضاد هستند که اولی بیتوجه به توانایی و استعداد کودک و دومی به عکس، مشوق و دارای باورهای غیرعادی درباره استعدادهای کودک خود هستند (در دیدارهایم با «رهبران خودشیفته» عموماً وجود خانوادههایی از گروه دوم را حس کردم).
۲- بر اساس تجربه شخصیام متوجه شدم، عموم این افراد در خانوادههایی رشد یافتهاند که از کودکی در روانشان انتظار «ستاره» شدن شکل گرفته بوده و به مرور در آنها این تصور بوجود آمده که نبوغ ویژهای دارند و به همین دلیل لازم است دیگران را تحت مدیریت و کنترل خود قرار دهند. این افراد به دلیل «خود نابغه پنداری»، کمتر تمایلی به ارتقاء توانایی خود دارند که این امر باعث درجازدن یا افت سطح علمی و هنری آنها میشود.
۳- به طور کلی در میان مدیران سازمانهای مختلف، به وفور میتوان افرادی که دارای خصوصیتهای اختلالِ خودشیفتگی را یافت. دلیل وفور چنین افرادی در چنین پستهایی، تمایل آنها به مدیریت گروهها و سازمان های مختلف است. در واقع در این مقام است که آنها قدرت و جایگاه موهوم خود را به خود و دیگران اثبات میکنند. بسته به میزان واقعی بودن یا نبودن استعداد و توانایی آنها در آن حرفه، ممکن است میزانی از خودشیفتگی آنها در هر سازمانی تحمل شود.
روزنامه اعتماد (۱۴۰۳)
۱ نظر