در پاسخ به نظرگاه محسن حجاریان
محسن حجاریان در برخی از نوشتههای خود این گزاره را مطرح کرده است که شعر را واجد موسیقی دانستن اشتباهی فاحش و دیدگاهی نادرست است و چنین خبطی ریشه در ناآگاهی صاحبنظران شعر فارسی از مقولۀ موسیقی دارد. با این استدلال که: «آن صوتی موسیقی را موسیقی میکند که آن را از شعر جدا میسازد و به موسیقی تبدیل میکند و این خصوصیات … در ماهیت شعر دیده نمیشود. صوتِ موسیقی تنها موسیقی را تعریف میکند و لاغیر. پس شعر حافظ یا هر شعر دیگری حاویِ هیچیک از موسیقیهای درونی، بیرونی، کناری و معنوی نیست. ازاینرو آنها که موسیقی را در … شعر نهفته میدانند، باید بهطور عملی آن را نشان دهند … این گرهگشاییِ مشکل، در گروِ شناختِ ماهیتِ فلسفیِ موسیقی است. مادامیکه برای … صاحبنظران روشن نشود که موسیقی چیست … و در عمل نشان ندهند که کجای شعر به موسیقی میماند، این لولایِ بیاستدلالِ مصادره به مطلوبِ هنرشناسانِ ما، مدام بر همین محور خواهد چرخید.» (نک: حجاریان ۱۳۹۲: فصلهای ۱ و ۲ و نیز حجاریان، ۱۳۹۵)
در تبیین نحوۀ ارتباط شعر و موسیقی دیدگاههای پرشماری مطرح شده است. مهدی فروغ، عروض را علمی دانسته است که در آن وزنِ شعر ازلحاظ صوت تجزیهوتحلیل میشود (فروغ، ۱۳۶۳: ۸۴) (تأکید از نگارنده است) و در ارتباط شعر و موسیقی، برای نمونه نشان میدهد که تغییر معنای کلام با بهکارگیری آکسانها، چگونه در موسیقی نیز میتواند نمود یابد (۱) (همان: ۸۶) خواجه نصیرالدین نیز در معیارالاشعار، علم ایقاع و عروض را ازنظر ماهیت -که همان وزن است- یکی دانسته و مقابل هم قرار میدهد (نقل از: رضایی، ۱۳۹۵: ۱۱۲). اشتراکِ بنیادینِ عروض و ایقاع نشاندهندۀ پیدایش این دو از یک سرچشمه است که این منبع اصلی همان عامل وزن و زمان است (همان: ۱۸۷). علاوهبر آرایی ازایندست، که فراواناند، توجه کنیم به استفادۀ فراگیر از واژۀ موسیقی در پژوهشهای ادبی و به این بیاندیشیم که این واژه چرا تا این حد در ادبیات (و البته در دیگر حوزهها) استفاده میشود؟
واضح است که هرگاه ما در دنیای شعر به موضوع موسیقیِ شعر میپردازیم در ساحتی متفاوت از دنیای هنرِ موسیقی هستیم ولی این موضوع نمیتواند مانع شود که ما شعر را بهتمامی از موسیقی جدا کنیم و مطلقاً فاقد آن بدانیم. اینکه «نغمۀ موسیقایی» با «واژه» (و بهطریق اولی موسیقی با شعر) متفاوت است به نظر چنان بدیهی میآید که نیازی به تشریح و تبیین ندارد. بله؛ کلام و بهطور خاص شعر، فاقد زیرایی (۲) است و ازمنظر صوتشناسی نیز موسیقی و شعر تفاوت بنیادی باهم دارند اما در این خصوص نکات زیر را نباید از نظر دور داشت:
- الزام واژگانی و وام گرفتن استعاری: اگر معتقد باشیم شعر بههیچوجه موسیقی نیست یا نخواهیم بگوییم شعر دارای نوعی موسیقی است، برای کنار هم نشستنِ آگاهانه و معنیدارِ اصوات، برای تکرارها و ترجیعها، برای قافیه و ردیف و مهمتر از تمامیِ این موارد، برای تبیینِ وزن شعر، از چه واژهای گویاتر از موسیقی میتوانیم استفاده کنیم و این عناصر به چه مفهومی نزدیکترند جز آنچه که ما موسیقیاش میدانیم و مینامیم؟ جمع شدن تمامی این عناصر و ضربان ناهمسانِ صدایِ کلمات را در بیتهایی مانند نمونههای زیر با چه مفهومی گویاتر از موسیقی میتوان بیان کرد؟ (۳)
- وزن موسیقایی: درخصوص شعر کلاسیک فارسی موضوعِ ریتم و ایقاع، مسئلهای فراتر از وام گرفتن واژه است و آن را باید نقطۀ اشتراک مهم و تعیینکنندهای در مقایسۀ شناختشناسانۀ شعر و موسیقی دانست. اگر انرژیِ پیشبرندهای که در این چینشِ واژهها و در اصوات حاصل از آن (وقتی خوانده میشوند) نهفته است، موسیقی ندانیم پس احتمالاً بر طبل کوفتنهای یک بومی آفریقایی را هم باید از دایرۀ موسیقی خارج کنیم! جای شگفتی است که در بیانی متناقضنما حجاریان چنین باوری را مطرح میکند: «ایقاعها در اصل مترهای مدون موسیقاییاند که بیرون از دایرۀ سیستمهای مُدالِ موسیقی تدوین میشوند و فینفسه موسیقی نیستند.» (حجاریان، ۱۳۹۲: ۵۱) بر این اساس میتوان چنین استنباط کرد که حجاریان در ادراک موسیقی بیشتر نظر بر مقولۀ فرکانس (و در شکل کلی، مدالیته) دارد تا زمانمندی؛ که در هیچ کجای تاریخ موسیقی، موسیقی با چنین تحدید (و تهدیدی!) تعریف (و روبهرو) نشده است.
- تعریف موسیقی: حتی فراتر از مسئلۀ وزن، بهویژه اگر تعریفهای مدرنتری از موسیقی را در نظر بگیریم و هر نوع صدای سازمانیافتهای را در شمول دامنۀ موسیقی تلقی کنیم، شعر را آنجا که خوانده میشود (همچون یک نغمهنگاری آنگاه که بهاجرا درمیآید) باید نوعی موسیقی بدانیم چرا که بههرحال شعر نیز دارای سطوح صوتی متباینی است. در جهانی که قطعۀ «چهار دقیقه و سی و سه ثانیه سکوت» جان کیج و انبوهی از دیگر قطعات رنگارنگ آوانگارد یا امبینت (۴) موسیقی هستند، شعر بیتردید و بیهیچ مسامحهای میتواند موسیقی قلمداد شود.
در این میان ادبا و صاحبنظرانِ شعر فارسی همواره حضور موسیقی در شعر را بهرسمیت شناخته و انواعی همچون موسیقی درونی، موسیقی بیرونی، موسیقی کناری و موسیقی معنوی را برای شعر برشمردهاند. (۵) بر اساس تعاریفِ ارائهشده، این موسیقیِ بیرونی است که به «موسیقی» -در مقام هنرِ ترکیب نغمهها- بیشترین نزدیکی را دارد و منظور از موسیقیِ بیرونی نیز چیزی نیست جز زحافات و نظام عروضی شعر فارسی. بنابراین نگاه به شعر کلاسیک فارسی ازمنظر علم موسیقی از دریچۀ وزنِ شعر میتواند باشد و موزون بودنِ شعر، در میان عناصر تشکیلدهندۀ یک اثر موسیقایی، با عنصر ریتم ارتباط مییابد. آری؛ حتی اگر استدلالهای طرحشده را نخواهیم به مفهوم جهانشمول شعر نیز تعمیم دهیم، دستکم در مورد شعر خودمان میتوانیم بگوییم که شعر کلاسیک فارسی بهوضوح موسیقیمند است.
پینوشت
- همچنین دهلوی نیز به این موضوع توجه داشته است (نک: دهلوی، ۱۳۹۰: ۱۶۴-۱۵۳)
- Pitch.
- اصطلاح موسیقی، در اغلب پژوهشها در حوزۀ علم بیان و درخصوص نحوۀ استفادۀ شاعران از صنایع ادبی مانند تشبیه و تشخیص و کنایه و غیره، بهکار میرود؛ مانند ثابتزاده، ۱۳۹۰؛ پهلوانی ۱۳۹۱ یا عظیمی، ۱۳۸۸. در چنین پژوهشهایی با اینکه از اصطلاح موسیقی استفاده میشود اما صرفاً معیارهای ادبی مد نظر است.
- ambient music.
- نمونۀ جامع و مفصلی از این تقسیمبندیها را دکتر شفیعیکدکنی در کتاب موسیقیِ شعر بر شمرده است. همچنین برای نمونه: البرز، ۱۳۸۲؛ ثابتزاده، ۱۳۹۰ و مرتضایی، ۱۳۸۵ نیز به این موضوع پرداختهاند.
فقط منابعی باید در مقاله بیایند که در متن به آنها ارجاع شده باشد، بقیه حذف شدند // نمونه های شعری زائد بودند حذف شد
منابع
-
- البرز، پرویز، (۱۳۸۱)، گامی در قلمرو شعر و موسیقی، تهران: آن.
- پهلوانی، پروین، (۱۳۹۱)، زبان موسیقی در شعر حافظ، همدان: سپهر دانش.
- ثابتزاده، منصوره، (۱۳۹۰)، تصاویر موسیقایی در شعر پارسی، تهران: زوار.
- حافظ، شمسالدین محمد، (۱۳۶۹)، دیوان، تهران: زوار.
- حجاریان، محسن، (۱۳۹۲)، موسیقی و شعر، تفاوت و طبقهبندی، تهران: رشد آموزش.
- – (۱۳۹۵)، «حافظ و موسیقی»، چند یادداشت کوتاه، شیراز، فصلنامۀ تحلیل و نقد موسیقی زنگار، سال اول، شمارۀ دوم، ص ۸۹-۷۳.
- رضایی، احمد، (۱۳۹۰)، پیوند شعر و موسیقی آوازی، تهران: موسسۀ فرهنگی هنری ماهور.
- شفیعی کدکنی، محمدرضا، (۱۳۹۵)، وزن موسیقی و شعر، بررسی مقایسهای ایقاع و عروض، تهران: سوره مهر.
- عظیمی، محمدجواد، (۱۳۸۹)، موسیقی شعر، تهران: آگه.
- فروغ، مهدی، (۱۳۸۸)، موسیقی شعر حافظ، تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
- مرتضایی، جواد، (۱۳۸۵)، از موسیقی معنوی شعر حافظ، تهران: آوای نور.
مجله هنر موسیقی (۱۷۲)
۱ نظر