رهبر موفق
در بسیاری از مواقع، هنرجوی رهبری، با دیدگاهی تحریف شده یا مهآلود از آنچه برای موفقیتش نیاز دارد، مواجه است. اولین مشق رهبر ارکستر باید بر آموزش الگوهای هدایت و ژستها متمرکز باشد. شکی نیست که توسعه و اجرای صحیح این الگوها و ژستها، بخش مهمی از برنامۀ درسی رهبری ارکستر است و به عنوان پایه و اساسِ رشدِ هنرجوی رهبری عمل میکند. با این حال، این عناصرِ اصلیِ رهبری، در مقایسه با سایر مهارتهایی که باید در رهبر ارکستر پرورش یابند و دانشی که او باید کسب کند تا رهبر موفقی شود، بسیار کمرنگترند.
رهبر یک گروهِ حرفهای، بیشترین تلاش خود را صرف تفسیر موسیقایی رپرتوار انتخابیاش میکند، اگرچه وظایف مرتبط بیشتری مانند سازماندهی، انتخاب پرسنل، برنامه نویسی و روابط عمومی نیز، کماکان برعهدهی اوست. در حقیقت، در یک سناریوی آموزشی، رهبر ارکستر، علاوهبر همۀ مسؤولیتهای فوق، وظایف اضافهتری مانند «ترویج نُتخوانی گروهی»، «تشویق ارتقاء مهارتهای فنی» و «پرورش تکنیک نوازندگی گروهی درآنسامبل» را نیز برعهده دارد.
در موفقیت یک رهبر ارکستر، «موسیقیدان خوب» بودن، عامل بسیار مهمی است. ارتقاء سطح نوازندگی، بستگی تام به سختکوشی و ابتکار هنرجوی رهبری و نیز قرارگرفتن مداوم او در معرض اجراهای موسیقیِ با کیفیت دارد. فراگیری جدی یک ساز با حضور یک آموزگار شایسته، گام اولیه در این توسعۀ موزیکال است. نوازندگی اصطلاحی فراگیر است و باید در سراسر دوران فعالیت حرفهای رهبر ارکستر، با جدیت دنبال شود. حضور در کلاس خصوصی یک رهبر ارکستر چیرهدست نیز میتواند بینش نُوینی درچگونگی ارتقاء سطح نوازندگی هنرجو پدید آورد. درک این نکته مهم است که ارائهی یک اجرای هنریِ باکیفیت، قریب به یقین، به دلیل بالاتر بودن سطح هنریِ رهبرِ آن ارکستر است.
برخی از رهبران، مدیریت موسیقی پایۀ ابتدایی یا متوسطه یا دبیرستان را انتخاب میکنند، در حالی که برخی دیگر تحصیلات تکمیلی خود را ادامه میدهند تا رهبران کالج و دانشگاه شوند. برخی دیگر نیز ممکن است بخواهند در یک سطح نیمه حرفهای (در ارکسترهای کوچک یا گروههای موسیقیِ انجمنهای محلی) یا در سطح حرفهای رهبری کنند. قصد من در این کتاب، ارائۀ اطلاعات و ایدههایی بوده، که در همۀ این سطوح قابل استفاده باشند. امیدوارم وقتی که دانشجوی رهبری تصمیم میگیرد که میخواهدکدام سطح را دنبال کند؛ این پیشینۀ رهبری و تمرین، برای ادامۀ مطالعه در جهت خاص انتخابیاش، به عنوان پایهای محکم عمل کند.
به همین ترتیب، انتخاب نوع گروه برای رهبری (ارکستر بزرگ، گروه بادی، گروه برنجی، ارکستر مجلسی، ارکستر زهی، آنسامبل موسیقی معاصر، گروه کوبهای و یا سایر گروههای ترکیبی)، بر نوع آمادهسازیِ رهبر تأثیر میگذارد. گرچه ممکن است که این اهداف در ابتدا واضح و متمایز از هم نباشند، چهبسا بعدها به هدفی کاملاً تخصصی تبدیل شوند. برخی اوقات، رهبر ممکن است همزمان در چند گروهاجرایی حضور داشته باشد.
۱ نظر