در این شماره، جلسه ششم کلاسهای مبانی اتنوموزیکولوژی را می خوانید؛ پیاده سازی و ویرایش این نوشته را نسیم احمدیان نوازنده و اتنوموزیکولوگ انجام داده است.
موسیقی و زندگی اجتماعی (Music and/as Social Life/Meaning)
مبحث «موسیقی و زندگی اجتماعی» از سه منظر قابل مطالعه است. هریک از این سه منظر نیز جنبههای بسیاری از نسبت موسیقی و جامعه را مورد توجه قرار میدهد. این سه منظر اصلی عبارتاند از:
• موسیقی در زندگی اجتماعی (Music in social life)
• موسیقی و ارتباطات اجتماعی (Music and social communication)
• موسیقی به عنوان نمودِ زندگی اجتماعی (Music as social life)
موضوع موسیقی و زندگی اجتماعی یکی از مباحثی است که هم در حوزۀ مطالعات جامعهشناسیِ موسیقی و هم در حوزۀ اتنوموزیکولوژی به آن پرداخته میشود. در واقع ترسیم کردن دقیق خطی که مباحث مربوط به این موضوع را در حوزههای مطالعات اجتماعی موسیقی و اتنوموزیکولوژی از هم جدا کند کاری بسیار مشکل و در برخی موارد ناممکن است. چراکه هر دو حوزه، انسان را در پسزمینۀ اقلیمی، تاریخی، اجتماعی و قومی مورد مطالعه قرار میدهند.
۱- موسیقی در زندگی اجتماعی
مطالعاتی که تمرکز خود را بر موضوع موسیقی در زندگی اجتماعی قرار میدهند، به دنبال آن هستند که تصویری قابل ادراک از موسیقی در حالی که پسزمینۀ اجتماعیِ آن برای مخاطب کاملاً شفاف دیده میشود ارائه دهند. مطالعاتِ با این رویکرد، بیش از آنکه به دنبال توصیفِ صرفِ ساختمان موسیقاییِ آثار با ویژگیهای فرمال آنها باشد، به تحلیل جایگاه و کارکرد موسیقی در زندگی اجتماعی مردم میپردازد.
آیین گذار (Passage rite/Rite of passage)
یکی از مهمترین مباحث مربوط به کارکرد موسیقی در زندگی اجتماعی، استفاده از موسیقی در آیینهای گذار (مناسک گذار) است. اصطلاح «گذر» یا «گذار» در واقع گذشتن و در آمدن از یک مرحله به مرحلهای دیگر از حیات زیستی و فرهنگی است که با آیینها و مراسم ویژهای همراه میشود.
پایهگذار نظریۀ آیین گذار، وَنگِنِپ (Arnold van Gennep) دانشمند اتنوگراف فرانسوی بوده است. این مناسکِ همراه با آداب و رسوم ویژه، به تغییر و تحول موقعیت اجتماعی و یا جنسی یک فرد ارتباط پیدا میکنند و در لحظههای حساس و حائز اهمیت زندگی انسان، به منظور ثبت و رسمی کردن گذر از یک موقعیت به موقعیت دیگر اجرا میشوند و از فرهنگی به فرهنگ دیگر نیز متفاوتاند (van Gennep: 1909).
آرنولد وَنگِنِپ (۱۸۷۳ – ۱۹۵۷)
در فرایند آیین گذار که خاستگاه آن، نیازِ روانی انسان برای گم نشدن در سیرِ زمان خطی است، زمانِ لایتناهیِ خطی (از منهای بینهایت تا بهاضافۀ بینهایت) علامتگذاری شده و تبدیل به یک پدیدۀ نشانهگذاریشده و قابل تمایز برای انسان میگردد. تغییر موقعیتها در قلمرو مسائلی نظیر تولد، بلوغ، ازدواج ، پدر شدن، پیشرفتهای تحصیلی، تخصصی شدنِ شغل، مرگ و… چنان در زندگی انسانها مهم بودهاند که معمولاً با تجمع، دعوت کردن، غذا دادن و جشن و یا آزمونهای گوناگون و دشوار همراه شدهاند و موسیقی جزءِ جدانشدنی این مراسم بوده است. بسیاری از موسیقیهای اقوام نیز به طور مستقیم یا غیرمستقیم زاییدۀ آیین گذار هستند.
۲- موسیقی و ارتباطات اجتماعی
افراد قادرند با دیگر اعضای جامعۀ خود و یا جوامع دیگر ارتباطات کلامی یا غیرکلامی ایجاد کنند. موسیقی یکی از واسطههای ایجاد ارتباط غیرکلامی محسوب میشود. به عنوان مثال دو خانواده که بین آنان به واسطۀ ازدواج جوانانشان باهم ارتباطی برقرار میگردد، در بسیاری اوقات پیش از آنکه به صورت کلامی با یکدیگر آشنا شوند از مظاهر فرهنگی یکدیگر اطلاع مییابند. مظاهر فرهنگی از پوشاک گرفته تا نوع گویش و آداب نشستوبرخاست، قادر است فرایند این ارتباط را تسریع نماید. اما به لحاظ آنکه اینگونه مظاهر در بسیاری موارد میتواند غیرواقعی یا تصنعی بروز نماید، ارتباطات غیرکلامیِ تجریدی و انتزاعی مانند موسیقی قادر است واقعیات را بیپیرایه و بدون امکان دستکاری شدن بیان کند و منجر به برقراری ارتباط اجتماعی واقعگرایانه شود.
۳- موسیقی به عنوان نمود زندگی اجتماعی
تمدنها دارای شاخصههای معینی مانند سطح عمومی سواد در جامعه، بهداشت، ضریب تولد نوزاد زنده به کل متولدین، متوسط طول عمر زنان و مردان و… هستند. علاوه بر این شاخصهای قراردادی، برخی مظاهر فرهنگی مانند آثار هنری نیز تصویرساز تمدنها هستند. تکثر انواع متنوع موسیقی در دنیا نیز تحت تأثیر مستقیمِ گونهگونیِ جوامع است. ارتقای موسیقی ارکستری در غرب و جایگاه رفیع تکنوازی در ایران که برخی آن را با دیگر مظاهر کارِ گروهی در مقابل کار انفرادی (مانند فوتبال در مقابل کُشتی) مقایسه میکنند، نمودی از زندگی اجتماعی غرب در مقابل ایران محسوب میشود.
منتل هود سه جنبۀ مهم را در مطالعات اتنوموزیکولوژی به عنوان مسائل اصلی این رشته بر میشمارد:
۱- نقش و کارکرد موسیقی به عنوان یکی از رفتارهای انسان در جامعه (علاوه بر آثار فردی، موسیقی به عنوان یکی از واسطههای غیرکلامی قادر است در حوزههای مختلفِ رفتار انسانی از جمله روابط افراد تعریف شود).
۲- شاخصههای سبکهای موسیقی و نسبت آن با جامعۀ مورد مطالعه (دیدگاه افراد جامعه به گونههای (۱) مختلف موسیقی فرهنگ خود، از مهمترین ارکان مطالعات موسیقی جوامع است. از سوی دیگر ما میتوانیم صحبت از «موسیقی هنری» و «موسیقی فولکلور» در یک جامعۀ آفریقایی بکنیم. شاید موسیقی هنری در چنین جامعهای قابلمقایسه با موسیقی فولکلور در یک جامعه پیشرفتۀ صنعتی باشد).
۳- ارزش ذاتی هر قطعۀ موسیقی در گسترۀ عالَمِ موسیقی (اینکه برای انسان از هر قوم و نژاد، موسیقی غربی یا غیرغربی میتواند لذتبخش باشد اشاره به ارزش ذاتی آثار دارد).
پی نوشت
۱- Music genres
۱ نظر