ایجاد روشی برای هارمونیزه کردن موسیقی ایرانی، از دیرباز مورد منازعه اهالی موسیقی ایرانی بوده است؛ بعضی به ایجاد هارمونی برای موسیقی ایرانی بر اساس شیوه ای نزدیک به هارمونی تیرس اعتقاد دارند، بعضی شیوه های دیگری را برگزیده یا ابداع کرده اند و عده ای دیگر به کلی با هارمونیزه کردن موسیقی ایرانی موافق نیستند.
گروه سوم اکثرا بر این عقیده هستند که موسیقی شهری ایرانی (یا موسیقی دستگاهی) از سیستم مدالی بهره می برد که به علت کم بودن گستره بیشتر مدهایش (کمتر از یک اکتاو) امکان استفاده از یک گام با هشت نغمه را فراهم نمی کند و اگر ما در یک مد با مثلا چهار نغمه بخواهیم تولید آکورد کنیم، به دلیل نزدیکی فواصل ناچار به استفاده از آکوردهایی هستیم که ضربان بالایی دارند بنابراین آنها اعتقاد دارند، ما می توانیم در مدهای ماژور و مینور که به اندازه یک اکتاو وسعت دارند، آکورد ماژور و مینور داشته باشیم ولی مثلا آکورد شکسته یا شوشتری نداریم و نمی توانیم داشته باشیم؛ در صورتی که این آکوردهای روی فواصل مدی مثل شوشتری ساخته شوند، به دلیل ضربان بالا در این آکورد، تقدم و تاخر آکوردها مشخص نیست، پس نهایتا ما تنها چند آکورد (با ضربان بالا) خواهیم داشت نه یک سیستم هارمونی مانند هارمونی تیرس (که در آن تقدم و تاخر آکوردها به راحتی قابل شناسایی است).
***
اگر ما نخواهیم روش های دیگر هارمونی مثل هارمونی زوج مرتضی حنانه را برای موسیقی مطرح کنیم و گمان کنیم تنها روش هارمونیزه کردن موسیقی ایرانی همان روش هارمونی تیرس است باید به یک مغلطه مهم در گفته های بالا بپردازیم که بسیار گمراه کننده است:
۱- ما در هارمونی تیرس، بیش از ۷۰ آکورد داریم که تنها دو آکورد آنها نام مدهای ماژور و مینور را بدون پسوند و پیشوندی به همراه دارد، همینجا متوجه می شویم که آکوردهای دیگر در واقع روش های تشدید کننده و فضا سازی هستند که چندان نماینده مد خاصی نیستند.
۲- همان دو آکورد ماژور و مینور هم در واقع یک نام هستند و در فونکسیون های مختلف یک گام، خاصیت های مختلفی خارج از شخصیت اصلی شان بروز می دهند که الزاما نماینده نام شان نیست. حتی این آکوردها در موسیقی ایرانی می توانند در فونکسیون هایی خود را به صورت مدهای ایرانی نشان دهند (۱)
۳- در موسیقی کلاسیک غربی هم این آکوردها تنها نمایانگر بخشی از خصوصیت های مد مورد نظر هستند و حتی گاهی این نام ها ارتباطی با مد شان ندارند، مثلا فاصله دوم مینور، هیچ ارتباطی به مینور ندارد یا آکورد مینور مشخص نیست نماینده کدام نوع از مینور است. (۲)
در پایان باید به دو نکته مهم اشاره کرد: اول، الزاما نیازی نیست، هر نغمه ای که در یک مد (چه ایرانی و چه غربی) شنیده می شود، حتما دارای نغمه هایی از آن مد باشد؛ ما در موسیقی ایرانی نمونه های زیادی از واخوان هایی داریم، بر اساس نغمه ها غیر از نغمه های تشکیل دهنده مد مورد اجرا می شود استفاده می شود؛ پس این گمان که تنها باید آکورد از نغمه های یک مد استفاده کند نیز جای پرسش دارد. دوم، همیشه لازم نیست آکوردها به صورت ۳ صدایی (به بالا) ظاهر شوند، در هارمونی کلاسیک غربی نیز مشاهده می کنیم که در بعضی مواقع آکوردها به صورت دو صدایی در می آیند.
پی نوشت
۱- مثلا برای مدلاسیون از ماهور به دشتی، می توانیم بر خلاف مدلاسیون مشهور ماهور بر اساس پنجم و حرکت به سوی پنجم آن مد جدید – که با علامتهای عرضی همراه است-، روی درجه ششم ماهور یک آکورد تیرس در حالت پایگی بسازیم و مدلاسیون را به دشتی انجام دهیم (با تنها یک علامت عرضی)؛ درست است که نام این آکورد مینور است ولی کارکرد آن در اینجا دشتی است و صدادهی مد دشتی را دارد (به قول معروف «دشتی صدا می دهد»).
۲- توجه داشته باشید که اختلاف مینور هارمونیک و مینور طبیعی، در حد و اندازه اختلاف دو مد مهم مثل اصفهان و نوا برای ماست، اما در موسیقی کلاسیک غربی به راحتی قبول کرده ایم، مینور ها یک آکورد داشته باشند ولی برای موسیقی ایرانی، آکورد مد درآمد ماهور با راست پنجگاه هم حتما متفاوت باشند!
در مورد پینوشت دوم لازم به توضیح است که تفاوت و تمایز بین سه نوع مختلف مینور، تفاوت بنیادین و اساسی نیست و بیشتر سنتیست که از قرنهای پیشین در کتابهای درسی تئوری موسیقی باقی مانده است. یک پیشنهاد جدیدتر برای معرفی و آموزش مد مینور در کتب درسی به این صورت است که میتوان به جای معرفی سه نوع مختلف، مینور را یک مجموعهی نهنتی در نظر گرفت که از درجهی ششم و هفتم دو نسخه وجود داشته که به اقتضای شرایط استفاده میشوند. در این صورت میتوان تعامل بین مدهای ماژور و مینور و مکانیزم ترکیب مدال را بهتر درک کرد. برای اطلاعات بیشتر میتوانید به مقالهی زیر که در ژورنال پداگوژی تئوری موسیقی منتشر شده است رجوع کنید:
http://jmtp.ou.edu/journal-article/rethinking-teaching-minor-scales-and-keys
البته این موضوع فقط منحصر به مد مینور نبوده و برای مثال در قرن نوزدهم (علاوه بر گامها و مدهای دیگر) به پیشنهاد ریمسکی-کورساکف مد ماژور هارمونیک هم معرفی شد. اما در قرن بیستم با ظهور نظریهی شنکر لزومی نبود هر جا که یک نت آلتره دیده میشود برای آن یک مد یا گام جدید تعیین شود. خیلی سادهتر میتوان این نتهای آلتره را وام گرفته از مدهای دیگر تلقی کرد. به همین دلیل امروزه در کتابهای تئوری موسیقی دنیا معمولاً اثری از مد ماژور هارمونیک دیده نمیشود. اما سه نوع مختلف مد مینور به دلایل تاریخی تا به امروز جایگاه خود را در کتابها حفظ کرده است. هر چند برخی کتابهای درسی جدید سعی دارند به تدریج این دیدگاه جدیدتر را رواج دهند.
ممنون از توضیحات با ارزش ما
یک سوال ؛ از آنجایی که در هارمونی ، زیباشناسی وصل اکوردها مطرح است ، آیا می توان برای هارمونیزه ملودیهای ایرانی با همان فواصل ربع پرده ای ، فقط از آکوردهای سه صدایی که یک صدایش اکتاو شد ( مثلا آکورد دو – سل – دو که تنظیم کوک تار هم هست ) استفاده کرد؟ یا مثلا وصل یک آکورد سه صدایی بدین شکل ، به یک آکورد با سه صدای متفاوت ( مثل سل – لا – ر ) هم از نظر زیبا شناسی ، قشنگ صدا می دهد؟