عامل ریتمیک اصلی ترین عامل است، چون به تنهایی و بدون عامل دیگر می تواند یک نوع ملودی را به وجود آورد، یعنی همان چیزی که به عنوان نمونه، در طبل انجام می گیرد؛ اما ملودی کامل به هر دو عامل نیاز دارد. بنابراین، همان طور که در ادامه نشان خواهم داد، ملودی کامل عبارت است از نوع تنازع و توافق متناوب این دو عامل؛ اما چون عامل هارمونیک در آنچه تا اینجا گفته ایم مورد بحث قرار گرفته، عامل ریتمیک را به نحو دقیق تری مورد بررسی قرار خواهیم داد.
ریتم در زمان همان است که تقارن در مکان است، یعنی تقسیم به بخش های مساوی منطبق بر یکدیگر، و ابتدا به بخش های بزرگ تری که مجددا می توانند به بخش های کوچک تری که تابع آنها هستند تقسیم شوند. در رشته ای که من برای هنرها تشکیل دادم، موسیقی و معماری در دو سر رشته قرار می گیرند. به علاوه این ها، براساس ماهیت درونی و قدرت و گستره حوزه ها و اهمیتشان، نامتجانس ترین هنرها و در واقع نقطه مقابل یکدیگر اند. این تقابل حتی به شکل نمایششان هم تعمیم می یابد، زیرا معماری تنها در مکان، بدون هرگونه رجوع به زمان و موسیقی تنها در زمان و بدون هرگونه رجوعی به مکان است.
این اعتراض که بگوییم پیکر تراشی و نقاشی نیز تنها در مکان اند درست نیست؛ چون آثار این ها با زمان مرتبط اند، البته نه به طور مستقیم بلکه صرفا به طور غیر مستقیم، زیرا این ها زندگی و حرکت و فعل را به تصویر می کشند. چنین اعتراضی همان قدر نادرست است که بگوییم شعر، همچون نطق، تنها به زمان تعلق می گیرد. این نیز تنها به طور غیر مستقیم در مورد الفاظ صحیح است؛ مصالح شعر هر چیزی است که وجود دارد و لذا مکانی است.
از این امر یگانه شباهت آنها نتیجه می شود، یعنی اینکه عامل نظم و انسجام در معماری تقارن و در موسیقی ریتم است؛ لذا در اینجا نیز تصدیق می شود که کران ها به هم میرسند. همانطور که عناصر تشکیل دهنده نهایی یک ساختمان سنگ های دقیقا یکسان اند، عناصر تشکیل دهنده نهایی یک قطعه موسیقی هم فواصل زمانی دقیقا برابر اند.
اما این ها، به واسطه ضرب ضعیف و ضرب قوی یا در کل به واسطه کسر عددی نشان دهنده ضرب آهنگ، به بخش های برابری تقسیم می شوند که شاید قابل مقایسه با ابعاد سنگ باشند. جمله موسیقایی شامل چند میزان می شود و همچنین دو نیمه برابر دارد که یکی بالارونده و اوج گیرنده است و اغلب تا نمایان پیش می رود و دیگری فرورونده و آرام شونده است و مجددا به نت پایه می رسد، دو یا چندین جمله یک بخش را به وجود می آورند که اغلب، با علامت تکرار و به شکل متقارن، دو قسمت می شود.
از دو بخش یک قطعه کوچک موسیقی یا صرفا یک موومان از یک قطعه بزرگ تر به وجود می آید و به این ترتیب یک کنسرتو یا سونات معمولا از سه موومان، سمفونی از چهار موومان و کورال مذهبی از پنج موومان تشکیل می شود. از این رو، می بینیم که قطعه موسیقی با توزیع متقارن و تقسیم مکرر، تا کسرها و ضرب های آنها همراه با زیردستی، بالادستی و هماهنگی کلی اعضایش، دقیقا همچون بنایی متقارن، به شکل یک کل ساخته و پرداخته می شود؛ منتها آنچه در بنا منحصرا در مکان است در قطعه موسیقی صرفا در زمان است.
۱ نظر