در «تئوری موسیقی» (پورتراب ص ۳۴- ۳۵) در مورد انواع «میزان های مختلط ساده» می بینیم که ۵، ۷، ۸، ۹، ۱۱ و ۱۲، ضربی، نشان داده شده است اما جای ۶ ضربی خالی است. (احتمالا چون در این تئوری ۶ ضربی باید ۲ ضربی باشد (نک به پورتراب ص ۳۱ که در آنجا، ۹ ضربی و ۱۲ ضربی هم ۳و ۴ ضربی ترکیبی شناسایی شده اند.) در حالیکه بویژه در موسیقی ایرانی بسیاری از وزن هایِ ۶ ضربی، ترکیب ۴+۲ دارند، (که مطابق با این تئوری پردازی باید «دوضربی مختلط» بوده باشند) که در ادامه نشان خواهم داد.
همچنان که در نشان دادن حرکت های دست رهبر ارکستر هم می بینیم که وزن ۸/۶ شش ضربی و متشکل از دو تا سه ضربی است و با شش تکان در دو مرحله نشان داده می شود (پورتراب ص ۳۳). با شش حرکت می توان تاکید های ۳+۳ و یا ۴+۲ را هم نشان داد.
تعریف «ضرب» و «تاکید»
این دو مفهوم در متون فارسی دقیق نامگذاری نشده اند. یکی مفهومی است که در متن های قدیمی «نقره» نام دارد. این نام در متون جدید مورد استفاده نیست. در متون جدید مترادف با «نقره»، از نام «ضرب» استفاده می شود که به انگلیسی “beat” و به آلمانی “Takt-Teil” نام دارد و همان تعداد دانه ها یا «تا» هایی است که در یک میزان موجود است، وتعداد ضربه های مترنوم یا پا زدن ها و شمردن ها است. من آن را «واحد زمانی در داخل یک وزن و یک میزان» تعریف کرده ام.
دیگری مفهومی است که در حیطه شعر و کلام «تکیه» نام دارد (جعفرزاده – ص۱۹۳). اما در متون موسیقایی قدیم نامی ندارد؛ در آلمانی “Betonung” و نام ایتالیایی آن “marcado” است؛ در متون فارسی گاهی با نام فرانسوی «اکسان» (accent) هم نامیده شده است، که از دوران باستان و یونان قدیم، اما در حیطه ادبیات شناخته شده است. این مفهوم را در موسیقی و به فارسی «تاکید» نامیده ام با تعریفِ «قوی تر نواختنِ یک ضرب». (تکیه در موسیقی ایرانی مورد استفاده دیگری دارد)
اما علت اصلی سوء تفاهم این است که ضرب و تاکید، دو مفهوم در هم تنیده هستند و تفکیکشان مشکل است: «ضرب» و «تاکید» در میزان های ساده دو ضربی و سه ضربی در هم ادغام شده هستند.
در یک میزان دو ضربی، یا سه ضربی، در عین حال دو، یا سه تاکید هم وجود دارد؛ که اولی قوی، و دومی و سومی نیمه قوی هستند.
۱ نظر