نیکرای کوثر ویولنیستی جوان است متولد ۱۳۶۵ شیراز. در یازده سالگی موسیقی را با ساز ریکوردر آغاز کرد و بعد از یک سال به ویولن تغییر ساز داد. مدتی محضر شجاعالدین لشکرلو را درک کرد و با ارکستر آذرگون، ارکستر مجلسی دیبا و کوارتت آرشه همکاری داشته است. نیکرای هماکنون از دانشجویان موفق کنسرواتوار ایروان در ارمنستان است.
تا جایی که میدانم، کم نیستند موسیقیدانهای بزرگ دنیا، از آهنگساز و نوازنده و خواننده که از کنسرواتوار ایروان فارغالتحصیل شدهاند. از نظر جغرافیایی و فرهنگی هم تصور میکنم ارمنستان چندان دور نیست از روسیه، یکی از قطبهای موسیقی با سهمی عمده از بار تاریخی موسیقی. لذاست که یقین دارم خیلی از جوانان موسیقیدان یا موسیقیدوست آرزو دارند برای تحصیل به ارمنستان بیایند. میتوانی برای این خیل مشتاقان بگویی چه شد ارمنستان را انتخاب کردی؟
اولین چیزی که نظرم را نسبت به این کشور جلب کرد تعداد زیاد موزیسینهای مطرح ارمنی بود در عرصه موسیقی جهانی. این باعث شد که در کنار تحقیقاتم در مورد دیگر کشورها برای ادامه تحصیل، کنسرواتوار ایروان را هم بررسی کنم.
بعد از تحقیق در مورد استادان و مکتبهای آموزشی، با تعدادی از فارغالتحصیلان و دانشجویان این کنسرواتوار نامه نگاری کردم، و در نهایت تصمیم گرفتم شخصا سری به ارمنستان بزنم تا از نزدیک با محیط آموزشی اینجا آشنا شوم. بعد از این دیدار و مقایسه اینجا با دیگر کشورها از نظر هزینه تحصیل و زندگی و مهمتر، سطح علمی بود که ارمنستان را انتخاب کردم برای تحصیل موسیقی.
زندگی در ارمنستان چطور است؟ برای علاقهمندان آمدن به آنجا از هزینهها بگو، از آدمها، زبان رسمی، زبان تحصیل…
اوایل ورودم به این کشور، هزینه زندگی، نسبت به سایر کشورهای اروپایی بسیار مناسب بود. اما با افزایش ارزش درام (واحد پول ارمنستان) قیمتها به طور چشمگیری افزایش یافت، طوری که همه چیز دو برابر شد فقط در سه سال، تازه بدون در نظر گرفتن تورم.
در کنسرواتوار زبان رسمی ارمنی است و اکثر درسها به همین زبان تدریس میشوند، ولی بعضی استادان خارجی فقط به روسی درس میدهند.
فرهنگ و آداب و رسوم مردم ارمنستان مثل مردم سایر کشورهای منطقه است، از قبیل ایران و آذربایجان. البته سالهای سال تسلط حکومت کمونیستی اثر داشته، هم مثبت و هم منفی، بر فرهنگ، طرز فکر، هنر و روش زندگی مردم ارمنستان.
کنسرواتوار ایروان را چطور دیدی؟ از نظر سطح علمی، سابقه، فارغالتحصیلان معروف، هزینه… گفته میشود هزینههای تحصیل در ارمنستان به نسبت جاهای دیگر اروپا خیلی منطقی است، درست است؟
کنسرواتوار ایروان، که اسم رسمی آن کنسرواتوار کومیتاس است، در سال ۱۹۲۱ تاسیس شد، توسط گروهی از فارعالتحصیلان کنسرواتوارهای روسی و اروپایی. هنوز هم بخشی اعظم از اعضای هیأت علمی از فارغالتحصیلان کنسرواتوارهای مسکو و سن پترزبورگ هستند. برای مثال، هم اکنون شاگردانی از لئونید کوگان، روستروپوویچ و اوبورین در این کنسرواتوار به تدریس اشتغال دارند.
در قیاس با استاندارد کنسرواتوارهای اروپا، دانشجویان اکثر رشتهها در سطح بسیار خوبی هستند. ولی خوب، در بعضی رشتهها هم از قبیل گیتار، بادیهای برنجی، موزیکولوژی و موسیقی جاز، امکانات و روشهای آموزشی در سطحی پایینتر، نسبت به سایر جاها قرار دارد. البته محیط آموزشی و امکانات به طور کلی از وضع چندان مطلوبی برخوردار نیست و به این رشتهها محدود نمیشود.
برای نمونه، سیستمهای تهویه هوا برای گرما (تا حداکثر ۴۳ درجه سلسیوس) و سرمای طاقتفرسای اینجا (که تا حداقل ۲۴ درجه زیر صفر هم میرسد) مناسب نیست. به سازها خوب رسیدگی نمیشود، به خصوص پیانوهای موجود در کنسرواتوار از نظر کوک و رگلاژ وضع خوبی ندارند، حتی در سالن امتحان! کلاسها آکوستیک مناسبی ندارند. آرشیوهای صوتی و کتابخانه ناقص و کهنه هستند. و مشکلاتی دیگر که در مجموع تحصیل را دشوار میکند.
اما مشکلی که به طور خاص دانشجویان خارجی را آزار میدهد بیقانونی است و گاهی نژادپرستی. مقام و منصب مشخصی هم نیست که واقعا جوابگوی دانشجو باشد و به مشکلات رسیدگی کند. دفتر روابط خارجی هم که زیر نظر معاونت بینالمللی کنسرواتوار فعالیت میکند، در چند سال اخیر جز دریافت شهریه و ثبت نام کاری برای دانشجویان نکرده است. شخصا بارها برای طرح مشکلاتم، چه مربوط به درسها و استادان و چه مربوط به وضع خوابگاه، به کارمندان این معاونت مراجعه کردهام، ولی جوابی و نتیجهای نگرفتهام، بماند که گاهی برخوردها تند و توهینآمیز هم میشود.
بد نیست همین جا اضافه کنم، یکی از مسایلی که علنا در جریان است ولی کسی پاسخگو نیست، مبالغی است که اکثر استادان با سابقه از دانشجویان اخذ میکنند، اضافه بر شهریه دانشگاه. این مبلغ از ۵۰ دلار ماهانه هست تا ۴۰۰ دلار که ورای قوانین کنسرواتوار دریافت میشود. شهریه رسمی کنسرواتوار برای سال صفر (دوره آمادگی، مثل پیش دانشگاهی در ایران) ۶۰۰۰۰۰ درام است و در سالهای بالاتر ۹۰۰۰۰۰ درام میشود. با نرخ فعلی هر دلار امریکا معادل حدود ۳۰۰ درام، این مبلغ حدود ۳۰۰۰ دلار میشود. این شهریه معمولا در دو قسط و حداکثر در چهار قسط پرداخت میشود. خالی از لطف نیست اضافه کنم دانشجویان محلی (ارمنیان) نصف این مبلغ را میپردازند.
خوب یادم هست، اولین روزهایی که از ایران رفته بودی، میگفتی “تا حالا خیلی پرت بودیم…” این عین حرف خودت است! چرا؟ حالا چه میگویی؟ استادان ارمنی نسبت به اساتید ایرانی در چه سطحی هستند؟
من و دوستانم در اوایل ورودمان به این شهر و این کنسرواتوار، قبل از شرکت در کلاسها، بر این باور بودیم که سالهای آموزش دیدنمان در ایران پربار و مفید بوده… ولی بعد از چند روز آشنایی با مکتبهای روسی و دیدن هنرجویان دیگر، متوجه شدیم آنچه در ایران به ما یاد دادند با واقعیتهای موسیقی بسیار فاصله داشته و با تاسف فهمیدیم که در واقع زمان زیادی را هدر دادهایم، صرفا به دلیل صحیح نبودن شیوههای آموزش و هم بیاطلاعی استادان. این مساله فقط گریبانگیر ویولن نیست، بلکه در اکثر رشتهها دیده میشود.
آنچه در ایران تدریس میشود، به ویژه با تاکیدم بر سازهای ویولن و پیانو، تقلیدی است ناموفق از روشهای قدیمی در مکتبهای اروپایی و روسی و گاه تلفیقی از این دو. به همین دلیل، تقریبا همه دانشجویانی که از ایران به اینجا میآیند برای ادامه تحصیل، باید ماهها صرف اصلاح آموختههای قبلی کنند.
یکی از مسایلی که متاسفانه در ایران شاهدش بودیم و هستیم… خود من هم از آن صدمه دیدهام، رقابت نادرست و جبههگیری بین هنرجوان است.
ناسالم میگویم، چون رقابت در نواختن سازهای کلاسیک خلاصه شده در تکنیک و نه اجرای صحیح از همه جهات… آموزش ساز منحصر شده به آثاری بسیار بالاتر از سطح تکنیک و فهم موسیقی هنرجو. مثالی بزنم: هنرجو هنوز اتودهای کرویتزر و رود و دونت را درست یاد نگرفته، میرود سراغ کاپریسهای پاگانینی و وینیافسکی. یا هنوز کنسرتوهای پایه مثل ویوالدی و باخ را نزده، فراگیری کنسرتوهای بروخ و مندلسون و وینیافسکی را شروع میکند! به علاوه، بیشتر استادانی که در ایران به تدریس اشتغال دارند برای هنرجویان بت میشوند و بدون اطلاع از دانش روز، یکدیگر را و حتی شاگردان همدیگر را نفی میکنند.
خسته شدی و شدم… فردا ادامه میدهیم.
به نظر میرسه این گفتگو تبدیل شده به نوعی تسویه حساب شخصی یک “هنرجو” با استادش؟! در ابتدای مقاله نام تنها استاد این هنرجو آمده و سپس سخنانی که نشان از بی اطلاعی “استاد” از واقعیات موسیقی، هدر دادن زمان هنرجویش، صحیح نبودن شیوههای آموزش و هم بیاطلاعی او، رقابت نادرست بین او و هنرجویش، جبههگیری های نادرست بین او و هنرجویش، تقلید ناموفقش از مکاتب و سر انجام دعاوی بین او و سایر اساتید و…!!!!!!این شایسته جناب پیربازاری و آقای نیک رای نیست که در گفتگویی که اختصاص به معرفی کنسرواتوار ایروان داره اساتید ویرتوزی چون شجاع الدین لشکرلو رو یکطرفه مورد اتهام قرار بدین، حداقل اسم این اساتید رو در مقالات نیارید. از مسئولین سایت وزین گفتگوی هارمونیک هم خواهشمندم در انتخاب مقالات دقت بیشتری مبذول داشته و از درج و “ادامه” مقالاتی اینچنین که تنها جنبه تخریبی اساتید و یا تسویه حساب های بچگانه رو داره، خودداری فرمایند.
ham shahriye aziz omidvaram movafagh bashid be har hal yadgiriye music dar sutuhe bala niyazmande zahmathaye ziyadi hast omidvaram bebinam shoma ro.
توضیحی رسید از نیکرای که گفته رقابت و جبهه گیری بین استادان و بین هنرجویان آن استادان در نظرش بوده. ظاهرا من بد فهمیدهام و نوشتهام رقابت بین استاد و هنرجو. عذرخواهی میکنم هم از نیکرای و هم از خواننده. در موارد دیگر هم حتما خود نیکرای پاسخ خواهد داد اگر لازم بداند.
اما من در حصه خودم بگویم، این هنرجو، نیکرای، هنوز در وبلاگش مینویسد استاد لشکرلو، سهل است، من هم با نهایت احترام، و نه تملق و بت سازی، نوشتهام محضر شجاعالدین لشکرلو را درک کرد، این “محضر” خود هزار داستان میگوید. فقط عیبم در آن است که در استفاده از واژه استاد صرفه جویم. استاد علیالاصول مکتبی دارد، سبکی یا ابداعی دارد منحصر به خود، کنسرتی دارد هر از گاهی که سولیست کنسرتوی سوم موتزارت باشد مثلا. کتابهایی در آموزش یا تئوری دارد. بعد، شایسته یعنی چه؟ اگر نقد کرد کسی از جاده شایستگی خارج میشود؟ اتهام؟ یک طرفه؟ جدا نمیفهمم. اتهام کجاست؟ دزدی، قتل، خیانت نسبت داده شده به کسی؟ یا کم اطلاعی اتهام تلقی شده است؟!
باری، این معلمان گرامی و ارجمند بینهایت تلاش میکنند، شب و روز، بیتردید. اما نتیجه کار عالی نیست، چون دهها سال است به روز نشدهاند. این سر دنیا، بگذارید مهندس را مثال بزنم، باید سالی سی ساعت در سمینارها یا کلاسهای بازآموزی شرکت کند، اگر نه جوازش تمدید نمیشود. موسیقی کمتر از مهندسی اهمیت دارد؟ بدتر از آن آموزش موسیقی.
اما بعد، راست باشیم با خود، کم دیدهایم که بزرگان، در همه رشتهها، همدیگر را قبول ندارند در ایران؟ پزشکی سراغ داریم که نگوید تشخیص و تجویز پزشک قبلی درست نیست؟ اگر نگوید مهمل است! بارها در محافلی دیدهام نامآوران موسیقی کشورمان را، اول جلسه مخلص همه هستند، مینوازند قدری، کمکم که گرم میشوند همه دنیا را شاگرد خود میدانند! مشکلی است فرهنگی و دیرینه، با آگاهی کمک خواهیم کرد به حل آن به مرور. با بتسازی و تملق گویی همین جا خواهیم بود چند ده و چند صد سال دیگر.
جناب فاریا، بخشی از صحبت من با شما و بخشی با نیک رای است، پیشاپیش پوزش می خواهم از خلط این دو.
اول، نظر دادن در ارتباط با هنرمندان و سطح تخصص و فهم هنری آنان، نیازمند اطلاع دقیق فرد نسبت به فنون آن رشته هنری و همچنین اطلاع کامل آن شخص نسبت به اطلاعات و توانایی های آن هنرمند است. آقای نیکرای که با توجه به آنچه در وبلاگشان خواندم در سن کم و در مدت زمان کوتاهی تنها در کلاسهای آقای لشکرلو شرکت کرده اند که این خود موید عدم اطلاع کافی در نوازندگی و عدم درک کافی ایشون از سطح هنری استادشون هست. البته من قصد تخریب ایشون رو ندارم و سطح دانش و توانایی در نوازندگی ایشون ارتباطی به من نداره. ولی زمانی که می بینم فردی اینچنین با گستاخی بچگانه به اساتید معاصر ما می تازه احساس می کنم که باید اعتراض کرد.
دوم، ایشون در این مدت کم که در ایران به فراگیری ویولن پرداختند و تنها در دوره یک استاد شرکت کردند اگر به قول شما “استادان و هنرجویان” مد نظرشان بوده و خودشان هم مرتبا از واژه” ایران ” یاد کردند، چگونه در رابطه با تمامی دوره های آموزشی این مملکت و اساتید اینجا و هنرجویانشان و دوره های آموزشی مختلف ایشان که با یکدیگر ( به خصوص در سالهای اخیر ) بسیار متفاوت شده یک نظر واحد می دهند؟ آیا این کلی گویی، عدم درک صحیح از شرایط و بی اطلاعی نیست؟
سوم، نوع شخصیت هنرجویان بسیار در رفتار اساتیدشان با آنها تاثیر گذار است مثلا اینکه هنرجویی مرتبا با اشتهای زیاد طلب نواختن آثار بالاتر از سطوح خود را کند، نتیجه همین نواختن بروخ قبل از ویوالدی است که در واقع مقصر اصلی خود هنرجوست
.چهارم، حضرتعالی با چه سطحی از توانایی و دانش در نوازندگی ویولن صحبت از بی اطلاعی آقای لشکرلو می کنید؟ نقد اسبابی دارد که اولین آن دانش منتقد است.جناب لشکرلو چه در قبل از انقلاب و چه در بعد از آن در ارکسترهای مختلفی به عنوان تکنواز و مایستر ارکستر شرکت داشته اند( می تونین در وبسایت ایشون زندگی نامشونو مطالعه کنید) و در حال حاضر نیز به دلایلی بی ارتباط به هنر، امکان برگزاری کنسرت رو ندارند، حالا نیز با تربیت شاگردان، بسیاری از نوازندگان خوب ایران رو به جامعه تحویل داده اند متاسفانه این کم اطلاعی گریبانگیر حضرتعالی است و نه کسانی که در راه اعتلای هنر عمری تلاش نموده اند.
پنجم، کلمه استاد به تعابیری که فرموده اید دقیق نیست. استاد در نوازندگی “ویولن” از جنبه های گوناگون قابل بررسی است. مهارت داشتن و چیره دستی در نوازندگی، داشتن بیان شخصی در نوازندگی، که از داشتن دانش در زمینه ادیت(انگشت و آرشه گذاری) بدست می آید، توانایی در تحلیل و آنالیز و ارائه بهترین راهکار اجرایی جملات پیچیده و فنی آثار غربی این ساز، توانایی در اجرا به همراه ارکستر چه در نقش نوازنده و چه در نقش سولیست، توانایی و داشتن روش تدریس و تربیت هنرجویان با سطوح مختلف استعداد و… .بنده طی سالها شرکت در کلاس ایشون شاهد این توانایی ها بودم، هر چند داشتن کتاب آموزشی که اشاره فرموده اید نیز یک حسن محسوب می گردد ولی بسیاری از نوازندگان ویرتوز غرب نیز علی رغم سالها تدریس، کتاب مدون آموزشی نداشته اند و صرفا از کتب معتبر دیگر اساتید استفاده نی کرده اند و می کنند. بنابراین این دلیل عدم تبحر یک نوازنده در آموزش نیست.
ششم، به نظر میرسه این دو قسمت مقاله در نقاط مختلفی از موضوع اصلی که کنسرواتوار ایروان هست دور شده و به مسائل حاشیه ای رانده شده(در هر دو قسمت). معرفی کنسرواتوار ایروان ارتباطی به معرفی آهنگساز مورد علاقه، تخریب هم وطننان از مهندس و پزشک گرفته تا اساتید موسیقی، معرفی وبلاگ شخصی و تعرفات صمیمانه… . بهتر بود تا با معرفی کتب آموزشی ویولن، معرفی زمان های اختصاص یافته برای آموزش هر مجموعه از کتب، تعداد ساعات آموزش، تعدادنفرات شرکت کننده در کلاسها، مدت زمان هر کلاس، مستر کلاسها، معرفی اساتید و…. کنسرواتوار ایروان معرفی گردد نه کنسرسیوم نیکرای- پیربازاری! در هر حال این ” بی اطلاعی” باز هم گریبانگیرمان شده است. پوزش میخواهم از شما به خاطر گرفتن وقتتان.بدرود.
“بزرگش نخوانند اهل خرد
که نام بزرگان به زشتی برد”
آقای نیکرای، لطف کن بر امت ما و ایراداتی که از لحاظ فنی در نوازندگی و همینطور در تدریس بر استاد لشکرلو وارد می کنی دقیقا بنویس! بلکه هم ما و هم او رو از گمراهی نجات بدی!!!و گرنه دست از هوچی بازی و متهم کردن لشکرلو و سایر اساتید ایران بطور کلی بردار. آقای پیربازاری به خوانندگان سایت ربطی نداره که وقتی اومدن در رابطه با کنسرواتوار ایروان اطلاعات کسب کنن مطلع بشن که یه نوازنده تحت تعلیم آماتور از چه آهنگسازی خوشش میاد یا چه ویولونیستی رو می پسنده، یا حداقل عنوان مقاله رو بذارین گپی با نیکرای، مسافری ۲۱ ساله از شیراز! که کسایی که علاقه ای به اطلاع داشتن از سلایق این مسافر ندارن از اول گول نخورن و مقاله رو بخونن.از طرف جمعی از هنرجویان گمراه استاد در شیراز!.
متاسفانه پذیرفتن حقیقت سخته. دوستان ای کاش بعد از دیدن نوازندگی اخیر نیکرای خودتون تصمیم میگرفتین که در موردش نظر بدهید یا خیر.
جناب فاریا؛به نظر من مقایسه هنرمندان با متخصصین رشته های فنی صحیح نیست. اینکه مورد بازآموزی رو فرموده اید که برای مهندسان بصورت مدون انجام می گیرد امری است صحیح.اما از آنجا که اساسا روح و ذات هنر با علوم رشته های فنی متفاوت است و از طرف دیگر شخص هنرمند نیز در قسمت عمده ای از هنرش قائم به طبع و درونمایه هنری خویش است بازآموزی “ادواری” او بی معنی است. هر چند هنرمند در مسیر آموزش تعلیم می یابد و با گذشت زمان نیز پخته تر می گردد و از دیدگاهی هر روز در حال به روز شدن است، اما نظام این دو مقوله بطور کلی با یکدیگر متفاوت است و مقایسه دو چیز غیر یک سنخ غلط است. همچنانکه حافظ، وان گوگ، هایفتز و موتسارت هیچیک سالی سی ساعت در سمینارها یا کلاسهای بازآموزی شرکت نکردند!!!!اما در همه عمر پیوسته در حال تلاش و اعتلای ذات خویش بودند و از دیگر سو درونمایه هنری نیز داشته اند.از طرف دیگر فرموده اید: باری، این معلمان گرامی و ارجمند بینهایت تلاش میکنند، اما نتیجه کار عالی نیست، چون دهها سال است به روز نشدهاند. سوال اینجاست که اولا شما که یک تحصیل کرده در علوم ریاضی هستید طبق چه آمار و ارقام مدون و معتبری نتیجه کار را تایید نمی کنید؟ پیداست که هرگاه ادعایی بر امری باشد لازم است تا شاهدی بر آن مدعا باشد و ثانیا به چه دلیل ( به فرض بد بودن نتیجه کار) تمامی نتیجه را از جانب استادان می بینید؟ میزان استعداد متفاوت اشخاص با یکدیگر، میزان پشتکار متفاوت، شرایط نابسامان فکری اجتماع، شرایط مالی نابه سامان هنرمندان و هنرجویان و تاثیر آن در ایجاد انگیزه برای ادامه کار، نبود امکانات برای گروه نوازی، نبود امکانات برای اجرای کنسرت، عدم حمایت از هنرمندان در اجتماع و عدم وجود کنسرواتوارهای معتبر ….. همگی عواملی هستند که تاثیر منفی در کار دارند. بنابراین باید به موضوع به طور جامع نگاه کرد و این صحیح نیست که شخصی با دید و تجربه سنی شما در همزبانی با نوجوانی بی تجربه به اساتید زحمتکش هموطنمان بتازد بی آنکه نگاهی جامع به وضعیت کنونی داشته باشد.
مطلبی گرامی، ممنونم برای کامنت محترمانه و متین شما. دوست گرامی، تفاوت دقیقا در همین است که موتزارت و حافظ شاگردی قابل نپروردند، ولی، استاد علی فروغ مثلا، در بیست سال تدریس بیشتر از صدوپنجاه نوازنده طراز اول به ارکسترهای امریکای شمالی تقدیم کردهاست. آموزش دادن، امروز روز علم است و محتاج به روز شدن دائمی. تصور میکنم این مثال پاسخ حضرتعالی را در مورد تفاوت استعدادها هم میدهد، اگر استعدادها برابر بود، استاد فروغ لااقل ۵۰۰ شاگرد قابل داشت، سالی ۲۵ نفر ورودی اگر فرض کنیم دست کم.
اما مهمتر، من واقعا نمیدانم چه وقت و به که تاختهام به تعبیر جنابعالی. من هرگز آقای لشکرلو را ندیدهام و حتی سازشان را نشنیدهام از بخت بد، که از افرادی موجه شنیدهام خوش سازی میزنند. مشکل من با عنوان استاد است که بیرویه داده میشود.
فرمایش حضرتعالی در مورد نبود امکانات و کنسرواتوار هم کاملا متین است، به همین دلیل هم استاد (دانشیار و استادیار مقصودم نیست، استاد معادل پروفسور را در نظر دارم) زیاد نداریم، اگر اجازه بدهید باز از حرفه خودم مثال بزنم، در پلیتکنیک تهران مثلا، مربی و استادیار و دانشیار زیاد است ولی استاد به تعداد انگشتان دو دست هم نیست.
و سرانجام، من فقط پرسیدهام و پاسخ گرفتهام، نه تاختهام و نه حرمتی هتک کردهام. اما به این نوجوان بیتجربه، به روایت شما، اجازه دهیم نظرش را بی ترس بگوید، با گردنی افراشته، بعد ما تصمیم بگیریم کجا را بپذیریم و دوست داشته باشیم، کجا را نه. خواهش میکنم.
دوستان عزیز، حال که بحث از موضوع اصلی (طبق معمول) خارج شده، ذکر چند نکته را لازم می دانم:
قبل از استاد لشکرلو با سعید ایرانبان فراگیری ویولن را آغاز کردم. بعد از ۳ سال به پیشنهاد همان مربی به سراغ جناب لشکرلو رفتم و ۵ سال نزد ایشان به یادگیری ویولن پرداختم. در کنار این کلاسها، گاه در کلاسهای اساتید دیگری که در ایران مشغول به تدریسند به عنوان مستمع حضور یافته و یا از طریق شاگردانشان با روشهای آموزشی آنها آشنا شده ام. هنوز هم خود را مدیون این اساتید می دانم و اگر انتقادی می کنم دلیل بر قدرنشناسی نیست. آنان تا جایی که می توانند برای هنرجویانشان زحمت کشیده و می کشند.
مقصود من آن نیست که درس این اساتید به کل ثمری برای من و امثال من نداشته، بلکه نسبت به زمان آموزش و تمرین، استعداد اشخاص، امکانات موجود و … کلاسها بازدهی لازم را ندارند.
به جرات می گویم، استعداد، نبوغ و پشتکاری که من در میان هنرجویان موسیقی در ایران دیده ام در اینجا کم یافت می شود. پس عیب کار کجاست ؟ چرا ارمنستان با ۳ میلیون جمعیت حدود ۱۰ ارکستر سمفونیک دارد که ۳ تای آنها به طور منظم (معمولا هفتگی) به اجرای برنامه می پردازند که کیفیت کار ضعیف ترین این ارکسترها بارها از ارکستر سمفونیک کشور ۷۰ میلیونی مان بهتر است.
بد نیست بدانید که درآمد اساتید و نوازندگان در اینجا بارها کمتر از هم رشته هایشان در ایران است. کدام استاد (پروفسور) ایرانی از دانشگاه ماهیانه ۱۰۰ هزارتومان حقوق دریافت می کند ؟ کدام نوازنده ی ارکستر سمفونیک در ایران ماهیانه ۴۰ هزارتومان حقوق می گیرد؟
دوست عزیز، نوازنده ی خوب بودن با مربی خوب بودن بسیار متفاوت است. مثالی بزنم، بسیاری هایفتز را بهترین ویولنیست قرن گذشته می دانند، اما او چند شاگرد مانند خود تحویل جامعه داد؟ اگر اریک فریدمن نزد گالامیان و میلشتاین آموزش ندیده بود باز هم فریدمن بود؟
آیا اساتید بزرگی مانند گالامیان، دیلی، ژیسلین، برون، ساسمنهاوس، یامپولسکی، برودسکی، فلش، گراش و … هیچ وقت به عنوان یک ویولنیست ویرتوئوز مطرح بوده اند ؟
مسئله ی تدریس موسیقی امروزه علمیست که دائم در حال پیشرفت و تکامل است. حتی استادان مطرح ارمنی هم موطفند برای تکمیل دانش خود در دوره های آموزشی در سرتاسر دنیا شرکت کنند. بماند که در اینجا هم اساتیدی هستند که حاضر نیستند خود را به روز کنند و هنوز بر اساس مکاتب قدیمی عمل می کنند.
man hodude 6 mah dar conservatoire komitas budam ama armanestan jayi baraye pishraft vojud nadaradham aknun dar europa besiyar moafagh hastam dorost ast ke zendegi dareuropa geran ast ama jaye pishraft vojuddarad armanestan faghhat ta in had khub ast ke biyayid iran va beguyid man armanestan budam va dar iran navazandegi konid va ya tadris khahesham in ast az hamvatanane aziz ke az concour conservatoirhaye europayi natarsand chera ke batamame masheghat europa besiyar por emtiaz avar tar ast ta armanestan hadeaghal agar ham kasi mikhahad bean samt beravad betarafe moscow va ya saint petersbourg beravadama akhar sartamame rahha be europa khatm mishavad
ba arze salam va khaste nabashid khedmate hameye doostan,honarjooyan va asatide aziz
va salam be Nikray e aziz ke ba tamame vojood va ba kholoose niyat dar rahe agahsaziye honarjooyan ghadam barmidare, pas az motale’eye mosahebe va khandane nazarha,nazare aghaye Habibe Farsi ro besiyar ghabele barresi didam
AVVAL
jenabe aghaye Farsie aziz, shoma mote’assefane dar sokhananetoon mashghoole naghze goftehaye khodetoon hastid, shoma bedoone ettela’ dashtan az sathe takhassos va fahme honariye Nikray oon ro morede etteham gharar dadid,man dar sohbathaye Nikray zarreyi bi ehterami nemibinam, va faghat haghayeghi ro mibinam ke saliyane sal ma dar Iran ba oonha garibangir boodim va ba moshahedeye nazarate shoma ebraze ta’assof mikonam ke bejaye chand saniye sokoot va taffakor,sohbathaye Nikray ro gostakhiye bachegane ta’bir kardid
dar vahleye avval ,motma’ennam ke agar shoma shahede navazandegi va sathe elmiye Nikray boodid hichvaght ba khandane in mosahebe jebhegiriye
tohinamiz nemikardid
DOVVOM
shoma be onvane yek sahebe nazar chetor mitoonid senne yek honarjoo va te’dade asatidesho melaki baraye tashkhise sathe elmi va takhassosiye oon gharar bedid,va ba tavajjohe khassi ke be vajeye IRAN darid hichvaght az khodetoon so’al kardid ke ba vojoode oonhame asatide zahmatkeshi ke dar Iran ba ahagiye kamel dar zamineye tadris mashghoole kar hastand ,chera kasi az manateghe digeye donya baraye faragiriye moosighi be Iran nemiyad
mote’assefane kasani ke dar Iran be omoore honari mipardazand, divarhaye bolandi be dore khodeshoon sakhtan,va hichvaght hazer be didane donyahaye biroon az oon divarha nemishan,va tarse az dast dadane moghe’iyat hamishe cheshme oonharo be haghayegh baste,eykash shoma ingoone nabashid
SEVVOM
chera no’e shakhsiyate honarjooyan dar Conservatoare Saltanatiye Amsterdam ta’siri dar raveshe tadrise asatid nadare?
man dar in Conservatoar shahede bolandparvazihaye ziyadi az janebe honarjooyan hastam ke hame ba jahatgiriye sahihe asatid be tarze fekri manteghi va agahane tabdil mishe,agar asatide azize ma dar Iran agahiye kafi dar morede nahveye tadris dashte bashan hichvaght hich honarjooyi movaffagh be bolandparvazihaye bimored nemishe.
va man in sohbat va bahaneye shoma ro khali az hargoone danesh dar zamineye amoozesh mibinam.
CHAHAROM
dar in mosahebe hich ja sohbati az bi ettelayiye aghaye Lashkarloo nashode, va bishtar intor ehsas mishe ke shoma ba matrah kardane in mas’ale be donbale hadafe khassi hastid, ke agar intor bashe baz ham baraye jame’eye honarmandane dakhele Iran mote’assefam ke bejaye tafakkor dar zamineye behbood bakhshidan be sathe honari ,bishtar be fekre ijade fazahaye khasmane beyne honarmandani az ghabile aghaye Lashkarloo va Nikray hastand.
ke omidvaram shoma dar in daste gharar nagirid.
PANJOM
ostad dar har zamineyi be mafhoome kasist ke dars migooyad,va ta’rifate shoma dar morede ostad dar zamineye navazandegiye Violin besheddat bi asas va gheyre elmi hastand, be in e’llat ke shoma shakhesehaye marboot be yek navazandeye porghodrat ro ba shakhesehaye ostade khoob eshtebah gereftid,albatte jaye shokr darad ke be chand morede marboot eshare kardid vali dashtane bayane shakhsi dar navazandegi hich melaki baraye tashkhise ostad nist.
SHESHOM
vaghti dar mosahebe dar morede Conservatoare Yerevan va khorooje honarjooyane Irani sohbat mishe, mossallaman dar morede elale khorooje honarjooyan ham sohbat mishe, va lazem be zekr ast ke agar sharayete tadris dar Iran behtar az in mibood, hich honarjooyi razi be tarke vatan baraye faragiriye honar nemishod
pas keshide shodane bahs be vaz’iyate tahsiliye honarjooyane Irani bi monasebat nist.
vali dar morede inke dar enteha goftid bi ettela’i baz ham gariban giretan shode, kamelan movafegham,va omidvaram ke dar ayande bejaye jebhe giri dar moghabele sohbathaye sadeghaneye daneshjooyani nazire Nikray andaki ta’ammol konid
با سلامی دوباره .گفته های شما رو خوندم ممنون بابت راهنمایی هاتون واما می خواستم بگم که یقینا موسیقی اروپا بهتر و پیشرفته تر از کنسرواتوری کشور های همسایه ی مان هست و چون خرج و مخارج زندگی و تحصیل در کشور های اروپایی برای همه مقدور نیست و همچنین برای خود من،واسه همین از بین اون گزینه هن خواستم یکی رو تائید کنید که به مراتب تحصیل در همون جاها بهتر از خود ایران هست ،فوقش تو ایران اگه واسه خودت کسی بشی بالاتر از انتظامی یا مشایخی که نمیشی؟!!!!و اجرا تو نالار وحدت…. اونم چه تالاری…..منی که این حرف ها رو میزنم کسی هستم که بیش از ۱۰ سال نوازنده ی کیبورد،پیانو و ویلن و …….. بودم منظورم اینه فکر نکنین از همه جیز بی خبرم
یک سوال دیگه داشتم راجب کنسرواتوار ترکیه چی؟ اطلاعی دارین؟
با سلام میخواستم ببینم در کنسرواتوار ایروان گیتار بیس هم تدریس میشود لطفا توضیح دهید ممنونم.
با سلام
میخواستم بدونم کنسرواتوار تهران برای دانشجواخوابگاه داره؟
یا اصلا دانشگاه های موسیقی توی کرج یا تهران خوابگاه دارن؟
ممنون میشم جوابمو بدین
سلام آقای نیکرای
حال که شما اینچنین از هدر رفتن وقتتان افسوس می خورید؛ بدانید که استادتان به خاطر تربیت افرادانی چون شما در این سرزمین،جام زهر را نوشیده اند و به تمام آرزوهایشان – که کوچکترینش اجرا در بزرگترین ارکسترهای جهان به عنوان مایستر آن بوده-پشت کرده تا آرزوهای شمای نوعی راتحقق بخشد.
برای استادم (آقای لشکرلو) همواره سلامتی و شادکامی را از خداوند خواستارم.
از طرف کوچکترین شاگرد ایشان
سلام آقای فاریا :
از اینکه شما نوازندگی و تدریس آقای لشکرلو را ندیده اید ولی در رابطه با آن اظهار نظر می کنید متشکرم؟!؟!؟!؟!!؟!!؟!!!!!!!!!!!
حال چه کسی بهتر است آبدیت شود؟
سلام
من قصد رفتن به ارمنستان را دارم،البته با این توضیحات که دوستان لطف کردند و نوشتند هنوز هم قصد رفتن به کومیتاس را دارم.عزیزانی که مثل من در کنسرواتوار تهران تحصیل میکنند متوجه میشوند که هرجایی بهتر از ایران برای تحصیل موسیقی است.
بعد از ارمنستان شاید در شرایطی باشم که بورسیه برای اروپا بگیرم و به عنوان یک سکو به کومیتاس نگاه میکنم
برای جواب به خانم زهرا بگم که کنسواتوار تهران خوابگاه نداره که هیچ حتی ساختمانی خوب هم نداره!دریغ از یک پیانوی کوک!اساتید خوبی هم نداره! و شهریه که بسیار بالا است و بسیاری مشکلات دیگر…
با سلام. راستش من با آقآی کوثر موافقم. مقوله ی تدریس و نوازندگی دوتا بحث کاملا متفات اند. ما تو همین شیراز خودمون معلمایی داریم که شاید سطح تکنیک در نوازندگیشون بالا نباشه ولی شیوه ی تدریسشون تقریبا آپدیت هستش و تا جایی که در توانشون باشه از هدر رفتن وقت هنرجو جلوگیری میکنن… همینطور نوازنده هایی هم داریم که شاید در کشور خودمون بی نظیر باشن ؛ولی از تدریس چیزی نمیدونن و بایه سری متد منسوخ شده حرف خودشونو میزنن و هیچ تغییری هم در کارشون بوجود نمیارن…به هرحال بیاین واقع بین باشیم و با احساسات از کسی پشتیبانی نکنیم.جناب لشگرلو از احترام ویژه ای برخوردارن ولی بنظر من تدریسشون مثل نوازندگیشو ن بی نظیر نیست. …