انسان در آستانه هزاره سوم در حوزه موسیقی میل شگفت انگیزی به جهت مکاشفه ظرفیتهای بومی و ملی به خصوص در تعامل با ملتهای دیگر پیدا کرده است. به گمان من به رغم تلاشهای گسترده تا این مقطع آنچنان که شایسته و بایسته باشد، تلاشی جامع و جهانشمول صورت نگرفته است؛ از یک طرف نیازهای فرهنگی و هنری و از طرف دیگر به حکم ضرورت تاریخ میبایست با رویکردی دیگر گونه با حفظ صیانت از هویت فرهنگی ملی و آئینی به جهت اعتلای موسیقی به بهسازی حیات هنری جامعه پرداخت.
همانطور که اذعان دارید، موسیقی بدیع و خلاق صمیمی ترین طریق تفاهم و همدلی در آئینه زمان و آئین ماست که رها از محاق دور باطل و تکرار مکرر، با سرشت و سرنوشتی پویا تولید معنا کرده تا بستری جامع و رفیع در مرزهای متعالی و عامل اعتلای انسان اکنون باشد که اگر به گونه ای بسامان، بهنجار و به آئین تعریف شود، بی شک همچون مشعلی سوزان، ما را به سوی فردایی شکوهمند رهنمون خواهد کرد.
به زعم اینجانب خالق هر اثر هنری، وظیفه اش کشف متریالهای پنهانی در ذات فرهنگ و هنر جامعه است که با نگاهی کاملا متفاوت بدور از تعصب و جزمیت، فرهنگ شنیداری و ذائقه بصری مخاطب را متحول نموده، موجبات خلق تصویر و تخیلی ماندگار را مهیا مینماید.
انگیزه بیان این مقدمه، اعلام موجودیت آلبوم موسیقایی است به نام “شش جهت و برون شش”، اثری که علی بلبلی آهنگساز این مجموعه میباشد که با گروه کر “ری را” بمنصه ظهور رسیده که توسط موسسه “رهگذر هفت اقلیم” وارد جامعه هنری شده است.
این آلبوم، چه به لحاط تکنیکی و چه محتوایی، به رویکردی نوین توجه داشته است که محصول پژوهش دامنه داری از المانهای موسیقیایی ملل مختلف است که با استفاده از ریتمهای شرقی به توازنی هوشمندانه نزدیک شده تا با قرائتی دگرگونه از چنبره اکنون مکرر خویش یه سوی خلق جلوه های شگفت گام بردارد که بر آیندی متفاوت از فاکتورهای موجود میباشد.
آهنگساز سفری به سوی گنجینه های مهجور و مغموم هنر شرقی دارد که با بیانی متنوع، مخاطب را به شناخت فضاهایی نامکشوف میبرد تا از این خوان رنگین، بهره ای ماندگار و از این توشته توانی دیگر گونه حاصل آید که شامل هفت قطعه موسیقی است که با نگاه و به نام مولانا این سفر را آغاز میکند.
آغاز دایره این سفر میتوانست از هر کجا شروع شود اما از تبت آغاز میشود و چین، هند، دیار عرب، آذربایجان و قونیه را در مینوردد و سپس با عنوان برون شش به ایران بازمیگردد.
خالق اثر با استفاده از عناصر سازی و فواصل موسیقیایی هر سرزمین به مخاطب کمک میکند تا با الهام از اشعار مولانا سفری دیگر گونه داشته باشد، ایشان بدین وسیله به بیان المانها اهتمام ورزیده که در لابه لای روح موسیقایی ملل شرق بایگانی شده و به دور دستهایی سر میزند که برخواسته از نوعی نوستالوژی شرقی است برای بیان نوعی حرکت سیال ذهن مشترک بی آنکه کسی را به دیگری ارجح دانسته باشد.
پهنه موسیقایی آهنگساز چه به لحاظ زبانی و چه به لحاظ روای، روال عادی تطور و تکوین خاص خود را می پیماید و در نهایت به تشخص ویژه ای دست می یابد که منبعث از اشعاری پیراسته از مولانای ماست.
یکی از شالوده های شاخص و وجه تمایز این آلبوم در این است که شبیه خودش میباشد، از بن تاریخ ملل شرقی بر تافته و تا این جا راه گران بهاترین بها را پرداخته است و با این روحیه نه تکیه بر مشیت تقدیر که بر پایه نیاز حیاتی جامعه هنری و نسل تشنه اکنون ماست که دستمایه پژوهش این اثر گردیده که در ساحتی دیگر رخ نموده است و به یقین جانهای آفتابی این خورشید، هرگز غروب نخواهد کرد و با آتش و دود آنهمه اندوه پشت سر آمده است تا به خاکستر لحظه هایی شیرین و گوارا اندیشه شود.
۱ نظر