نتیجهگیری
برای جنبش احیای موسیقی سنتی ایران نمیتوان دقیقا طول عمری مشخص کرد، اما اگر آغاز آنرا در نیمهی دههی ۱۳۴۰ و همزمان با تاسیس گروه موسیقی دانشگاه تهران بدانیم عمر شاخهی اصلی آنرا باید حدود دو تا سه دهه به حساب آوریم.
بررسی شرایط کلی جنبش احیای موسیقی سنتی ایران در این دو یا سه دهه و مقایسه آن با آنچه در مدل نظری لیوینگستُن آمده است، نشان میدهد که در مورد شخصیت یا گروه محوری، منابع اطلاعاتی و گفتمان احیاگرا جنبش در ایران با مدل نظری تطابق خوبی دارد، اما در مورد گروه پیروان، بیشتر بر تربیت شاگردان استوار است و تقریبا تا سالهای پایانی سلطنت پهلوی هرگز عمومی نمیشود.
گرایش پیروان (غیر موسیقیدانها) نیز بیشتر تحت تاثیر تغییر فضای سیاسی-اجتماعی در آن دوره قرار دارد.
جنبش احیا در ایران دارای جشنواره یا مسابقهی خاصی نبود، اما سازمانهای مرتبط با آن وجود داشتند (برای مثال مرکز حفظ و اشاعه موسیقی)؛ هر چند که به دلیل تمرکز سرمایهی اصلی در دست دولت و اقتصاد تک محصولی وابسته به نفت (پیش و پس از انقلاب) این سازمانها و همچنین فعالیتهای غیر انتفاعی به نفع احیا را، در ایران، دولت یا بخشهای وابسته اداره میکردند.
فعالیتهای تجاری به نفع احیا نیز خیلی دیرتر و پس از آنکه احیاگران اقبال عام یافت (سالهای پس از انقلاب و تا نیمه دههی ۱۳۶۰)، به صورت ضبط نوار و اجرای کنسرت نمایان شد و در واقع هرگز جهتگیری مشخص برای کمک به احیا نداشت (بیشتر از آن جهت آن را مرتبط با احیا میدانیم که دستآورد جنبش احیا دراین فعالیتها ارائه میشد).
به جز اجرای کنسرت که آن هم به دلیل شرایط خاص آن دوره خیلی زود کم رنگ شد؛ تنها فعالیت تجاری وابسته، منحصر به فروش کاستهای تولید شده بود. این موضوع که فعالیت تجاری مرتبط با احیا در ایران تقریبا در دورهی پایانی جنبش روی میدهد شاید خیلی عجیب نباشد، چرا که یکی از محورهای اصلی گفتمان احیاگرا در این جنبش بر مخالفت با تجاری شدن موسیقی استوار بود (برای مثال به گفتههای نتل درباره غیر حرفهای بودن برومند در همین مقاله نگاه کنید). بدین ترتیب تجاری شدن (احتمالا) جز در هنگام کمرنگتر شدن جنبش نمیتوانست رخ دهد.
سرنوشت جنبش احیای موسیقی سنتی ایران نیز همانطور که نشان داه شد بسیار شبیه مدل نظری لیوینگستُن است. این بخش از تاریخ احیای موسیقی ایران هرچند هنوز زیاد از ما دور نیست نیاز به پژوهش بیشتری دارد. چرا که نحوهی تقسیم جنبش به جریانهای فرعی هنوز کاملا روشن نشده است.
کتابنامه
تنکابنی، بهرنگ؛ فرزین، کیوان
۱۳۸۴ «مصاحبه با محمدرضا لطفی»، فرهنگ و آهنگ، سال دوم، شمارهی ۱۱: ۲۳-۱۶.
فرهادپور، لیلی
۱۳۸۴ «نگاهی به خاستگاه و اکنون مرکز حفظ و اشاعه موسیقی: در جستجوی جایگاه از دست رفته»، فرهنگ و آهنگ، سال اول، شمارهی ۷: ۵۳-۵۰.
۱۳۸۴ «نگاهی به خاستگاه و اکنون مرکز حفظ و اشاعه موسیقی: گزارش یک نابودی»، فرهنگ و آهنگ، سال اول، شمارهی ۶: ۵۱-۴۸.
۱۳۸۴ «نگاهی به خاستگاه و اکنون مرکز حفظ و اشاعه موسیقی: ظهور و سقوط و دگردیسی»، فرهنگ و آهنگ، سال اول، شمارهی ۵: ۵۵-۵۰.
لیوینگستن، تامارا
۱۳۸۴ «جنبشهای احیای موسیقی: به سوی یک نظریه کلی»، ترجمهی ناتالی چوبینه، فصلنامه موسیقی ماهور، سال هفتم، شمارهی ۲۸: ۱۱۵-۹۶.
نتل،برونو
۱۳۸۴ «گردآورندهی چهارگاه»، ترجمهی پیام روشن، فصلنامه موسیقی ماهور، سال هفتم، شمارهی ۲۷: ۳۶-۹.
کلانتری، سارا
۱۳۸۳ «روند سنتگرایی در موسیقی ایران»، فصلنامه موسیقی ماهور، سال هفتم، شمارهی ۲۶: ۱۵۵-۱۳۳.
شهرنازدار، محسن
۱۳۸۳ گفتگو با حسین علیزاده دربارهی موسیقی ایران، تهران: نشر نی.
۱۳۸۳ گفتگو با مجید کیانی دربارهی موسیقی ایران، تهران: نشر نی.
۱۳۸۳ گفتگو با داریوش طلایی دربارهی موسیقی ایران، تهران: نشر نی.
–
۱۳۸۲ «کنگره بینالمللی موسیقی دربارهی حفظ سنتهای موسیقی اصیل ملی و عامیانه»، فصلنامه موسیقی ماهور، سال ششم، شمارهی ۲۲: ۱۷۸-۱۷۳.
مسیبزاده، عینالله
۱۳۸۲ «نگاهی به تاریخچه مرکز حفظ و اشاعهی موسیقی ایرانی»، فصلنامه موسیقی ماهور، سال پنجم، شمارهی ۲۰: ۹۵-۷۷.
۱۳۸۲ «گفتگو با داریوش صفوت: زمینههای شکلگیری مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایرانی»، فصلنامه موسیقی ماهور، سال ششم، شمارهی ۲۱: ۲۰۸-۱۹۵.
۱۳۸۲ «گفتگو با مجید کیانی: مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایرانی»، فصلنامه موسیقی ماهور، سال ششم، شمارهی ۲۲، ۱۵۸-۱۴۹.
کریمی، احمد
۱۳۸۰ نورعلی برومند زنده کنندهی موسیقی اصیل ایران، تهران: انتشارات دوست.
فیاض، محمدرضا
۱۳۷۷ «بازخوانی اصالت»، فصلنامه موسیقی ماهور،سال اول، شمارهی ۱: ۱۱۲-۹۳.
کتاب سال شیدا ۹و۸
۱ نظر