۰) والس شماره ۱ دارای آهنگ a
(۳۲ میزان) در ر ماژور و آهنگ b
(۱۶ میزان) در لا مـاژور اسـت کـه تکرار میشود.
۰) والس شماره ۲ دارای مولدی C1
(۱۶ میزان)، d (16 میزان) در سی بمل و نغمه C2 است.
۰) والس شماره ۳ دارای آهنگ e (16 میزان)، f (16 مـیزان) و تـکرار آن در سـل ماژور است.
۰) گذرگاه به والس شماره ۴ که دارای نغمه g (16 میزان) و h (16 میزان) در فاماژور و تکرار اسـت.
۰) گـذرگاه به والس شماره ۵ که دارای آهنگ i (16 میزان) و k (32 میزان) در لا ماژور و تکرار است.
۰)کودا (قسمت انتهایی) ابتدا با تم والس سـوم (e) آغـاز میشود و بعد به قسمتی از والس دوم (c) میرسد. پس از یک ملودی گذرنده در مینور با والس چهارم (g) بـه تـم اصلی والس اول منتهی میگردد.
یوهان اشتراوس این والس را کـه اصـلا بـرای آواز جمعی و ارکستر نوشته بود و به «انجمن خـوانندگان ویـن» تقدیم کرد و آنها در ۱۵ فوریه ۱۸۶۷ در تالار دیانا (محل امروز دیاناباد) {این اثر را} به اجرا در آوردند. مـتن اشـعار آن را افسر پلیس یوزف وایل سـاخته و بـا این مـطلب شـروع مـیشد:
وینیها شاد باشید (Wiener seid froh)، اوهو، چطور؟ (?oho, wieso)، یـوهان اشـتراوس این اشعار بیمعنی و جلف را برای والس بزرگی که پایه مشهورترین والس جهان شود گـذاشت!
بـعدها در سال ۱۸۸۹ فرانس گرنرت با اجازه اشـتراوس اشعار دیگری برای آن سـاخت کـه باز هم خیلی بهتر از اشـعار «جـناب سروان» نبود! خوشبختانه والس به صورت ارکستری شهرت جهانی پیدا کرد.
از ۴۷۹ اثر که از اشـتراوس بـاقی مانده نه تنها والسها بـلکه رقـصهای دیـگر مانند کادریل، پولکـا و مـارشهای متعدد او هیچیک نتوانست شـهرت «مـارش رادتسکی» اثر یوهان اشتراوس، پدرش را کسب کند.
امّا یوهان اشتراوس از جانب دیگر استاد بزرگ اپرت
است. او در ایـن زمـینه ۱۶ اپرت ساخت. چـه کـسی اپرت «دستمال ملیلهدوزی ملکه» را میشناسد؟ امّا هـمه والس معروف «گل سرخ جنوبی» از این اپرت را میشناسند. چه کسی میداند که پولکای معروف اشتراوس در صـحنه شـکار اپرت «کالیوستر و در وین» شنیده میشود؟ تنها سه اپرت از یوهان اشـتراوس هـنوز روی صـحنه مـیآید: «شـب پره» (۱۸۷۴)، شبی در ونیز (۱۸۸۳) و بـارون کـولی (۱۸۸۵).
اپرت شبپره (Fledermaus) بدون شک بیش از هر اثر دیگر یک اپرت وینی است و اگر آن را از نظر نمایشی نقطه مـقابل نـمایش هـاملت قرار میدهند مبالغه نکردهاند.
یوهانس برامس آهـنگساز آلمـانی کـه دسـت رد بـر روی هـمه میگذاشت برای بهترین نمونه موسیقی همیشه از دو آهنگ نام میبرد. رکویم آلمانی (اثر خود او) و اپرت شبپره.
برامس درباره اشتراوس میگفت: «او یکی از همقطاران نادر مـن است که برایش احترام فوق العادهای قائلم. او همیشه یک چیز تازه دارد.»
درست در نقطه مقابل اشتراوس که آهنگساز موسیقی سبک است، ریشارد واگنر قرار گرفته بود و واگنر در آلمان جام شراب را هـمیشه بـه سلامتی «آهنگسازان کلاسیک ما از یوهان سباستیان باخ تا یوهان اشتراوس» سر میکشید و یکبار هم درباره اشتراوس گفته بود:
«او دارای مستعدترین مغز موسیقایی است که تاکنون به آن برخوردیم.»
امّا یوهان اشتراوس درباره آثار خود در سال ۱۸۶۴ چنین گفته بود: «من شکوفایی استعداد خود را به شهر خودم وین مدیونم. شهری که تمام قدرتم از آن ریشه میگیرد، در آن فـضایی که نغمهها پراکنده است، گـوشم مـیشنود، در قلبم مینشیند و دستم آن را مینویسد. این شهر ترانهها و زندگی آرام، شهر زنان زیباست که هر هنرمند را محظوظ میکند. وین قلب کشور برخوردار از لطف الهی و زیـبای مـا اطریش است.»
روز چهارم ژوئن ۱۸۹۹ درسـت پنـجاه سال بعد از مرگ یوهان اشتراوس پدر، یوهان اشتراوس پسر درگذشت و به این طریق بار دیگر زندگی پرافتخار یکی از آهنگسازان شادی آفرین جهان خاموش شد. نام او به تاریخ سپرده شد و تا زمـانی کـه دنیا باقی است آثار او برای جهانیان مظهر لطف و شادمانی است.
۱ نظر