گذشته از این که با تعبیر «مدرنیتهی مستقل موسیقی معاصر ایران» که احتمالا در جایی تا کنون تشریح هم نشده، موافق باشیم یا نه (تا پایان با پرسشهایی تلویحا نشان خواهم داد که اگر مقصود همان باشد که از ظاهر چنین عبارتی برداشت میشود تا حد زیادی نمیتوان با آن موافق بود)، رویداد به هدفهایش نزدیک شده است.
در رویداد نه تنها جمع فراگیری از آهنگسازان ایرانی دور هم جمع آمدهاند بلکه حتا مرزهای جغرافایی نیز تا حدودی از میان برداشته شدهاند، به خصوص در اجرای آثار الکترونیک که از پیش ضبط شده و تنها نیازمند امکانات فنی برای بازپخشاند. جهان صوتی موسیقی معاصر گویی مرز چندانی نمیشناسد. تنها کافی است که اثری از لحاظ گونهشناختی با محدودهی تعریف شده بخواند تا حضورش توجیه شود. در نتیجه دامنهی بزرگی از آثار، چه از لحاظ تاریخی و سبکشناختی و چه از لحاظ تعلق جغرافیایی، در فهرست اجرا یا سخنرانیها گنجانده شدهاند.
مرز میان آهنگسازان ایرانی و غیر ایرانی (مخصوصا نامهای مشهور) تنها مرزی نبود که در صدا، تهران، موسیقی کم رنگ یا به کلی محو شده بود. مرز میان هنرها، به ویژه هنرهای دیداری و شنیداری هم سخت بنا بر رسمی معاصر، در هم فرورفته و تصویر (و گاه هنر اجرا) مهمان بخش قابل توجهی از زمان رویداد شده. بدین ترتیب «صدا، تهران، موسیقی» تصویر هم داشت.
اگرچه از چشم تیزبین پنهان نمیماند که همهی این همراهی و همنهادی بر دایرهی تواناییها و آشناییهای یک گروه فعال شکل گرفته است و به همین دلیل نامهایی در فهرست مدام تکرار میشوند. حد و حدود فهرستهای اجرا گسترده است اما با این حال نه منظم است و نه در نگاه اول رویکردی از پیش اندیشیده در انتخاب و چیدمان قطعات و اجراها به چشم میخورد. بخش بزرگی از این ایراد به تعجیل در استفاده از امکان ناگهانی و وسوسهانگیز برگزاری مربوط است. پس قاعدتا میتوان آن را با برنامهریزیهای طولانی مدتتر و طراحی سازوکارهای فراگیرتر و کارآمدتر برای اطلاعرسانی و انتخاب قطعات و آهنگسازان برطرف کرد به شکلی که حاصل جهتگیری و هوشمندی برگزارکنندگان کاملا در رویداد به چشم بیاید و حتا روزی به حد چشمانداز و دورنمایی کاملا حساب شده برسد، همان گونه که در فستیوالهای استخواندار و باسابقه اولین نکتهای است که جلب توجه میکند.
حاصل تلاش گروه یارآوا و آنچه مربوط به مسایل اجرایی و خلاصه برپا کردن یک رویداد فرهنگی در این ابعاد است، خوب یا بد، با ایراد یا بیایراد، به جای خود، اما این در مقابل نکتهی دیگری که مجموع تمامی اجراها به بروز میرساند کم رنگ میشود. و این همان نکتهی دوم است که از ابتدا انتظار گشودنش ایجاد شد؛ نکتهای که اکنون به روشنی میتوان دید اولی زیرمجموعهاش است. چنان که میتوان در فهرست دید یا از همین چند بند شرح مختصر کار یارآوا دریافت بخشی (احتمالا بخش قابل توجهی) از بضاعتی که در «موسیقی معاصر» داشتهایم یا داریم به صحنه آمده است.
طبیعی است چنین شمول عامی، چنین جمعِ همهای باعث میشود باعث میشود بخش بزرگی از توانایی خفته مجال عرضه بیابد. در یک زمان کوتاه فشرده شدن آن هم گرایش سلیقهها و زبانهای مختلف امکان بررسی و مقایسه میدهد. وضعیت نقطهای را که به عنوان یک جریان (اگر اصلا باور داشته باشیم که در حال حاضر جریانی وجود دارد) در آن ایستادهایم به خوبی ترسیم میکند، به ویژه که بعضی آثار مهم بزرگترین آهنگسازان غیر ایرانی هم در برنامه است.
۱ نظر