آیا احتمال می رود که اثری به دلیل ضبط بسیار عالی و با کیفیت، خدشه دار شود؟
خدشه وارد شدن به معنای واقعی آن نیست، اما به این بستگی دارد که واقعیات را چطور تعریف کنیم… به هر حال در کار ضبط هیچ گاه اثر به طور یکپارچه از هنگام شروع تا هنگام اتمام قرار داده نمی شود.
آیا حس انتظار غلطی را در عمومی که بعد از شنیدن کار ضبط شده به دیدن کنسرت می آیند ایجاد می کند؟
فکر می کنم حتما اتفاق خواهد افتاد و البته اتفاق نخواهد افتاد اگر ما هوشمندانه بدانیم که چه کاری انجام می دهیم و چرا چیزی را می خریم. ما سی دی را می خریم برای آنکه بشنویم هنرمندان محبوب ما چطور اجرا کرده اند. در یک کار ضبط شده جزئیات یک قطعه بسیار واضح شنیده می شود که هیچ وقت در اجرای زنده یک کنسرت آنگونه دریافتش نخواهیم کرد. اما اگر یک اثر را بارها و بارها گوش دهیم و تمریم کنیم بعد به همان کنسرت برویم، در مقایسه با سی دی آن، یا خیلی کند است یا تند!
آیا اتفاق افتاده که احساس کنید ضد اثر ضبط شده یا آثار دیگران صحبت کنید؟
خب این اتفاق می افتد، در روزنامه ها یا مقالات انتقادات بسیاری راجع به سی دی های موسیقی مختلف می خوانید. برای همین مهم است که از یک اثر در نسخه های متعددی از لحاظ سرعت تکثیر شود.
به عنوان آخرین سئوال، هدف موسیقی در جامعه چیست؟
هیچ کس تا به حال این سئوال را از من نپرسیده بود! هدف موسیقی باید ساختن آینه ای باشد که شخص بهتری از ما را در آن نشان دهد و ما را قادر کند تا در دریافت آن جادو همراه شویم.
موسیقی همانطور که قبلا گفته ام، ساخته شده از اجزای گریزان از هم است که از طریق حافظه و گنجایش هر شخص شنونده به هم مرتبط میشوند. البته میزانش در هر شخصی متفاوت است. بنابراین موسیقی که شنیده می شود، توسط افراد مختلف متفاوت است. ما می خواهیم قادر باشیم بشر را ببینیم که موسیقی را می سازد در حالی که آن را می شنود.
نمی خواهیم موسیقی تنها به یک کاغذ دیواری صوتی تبدیل شود، اما اگر هر فردی را ببینیم که موسیقی می سازد، پیام موسیقی را در می یابیم، چیزی است که می توانیم روی آن در سطح خیلی شخصی و احساسی حساب کنیم. ما می توانیم ساختار موسیقی و هارمونیک ستایش کنیم. اما اساسا عکس العمل احساسی موسیقی یک جادو است. حقیقاتا نمی توانید توضیح دهید چطور یک موسیقی می تواند در حافظه شما بنشیند، شما را خشمگین، شاد یا ناراحت کند.
وقتی از مدرسه به خانه می رفتم به رادیو گوش می دادم و جهانی دیگر برای خود می ساختم، همانند کاری که همه انجام می دهند و تمام این دنیاها با هم بسیار متفاوتند! بار اول که سوپرمن را در تلویزیون دیدم، اصلا شباهتی به سوپرمنی که در ذهن خود داشتم و می شناختم نبود.
تصویر ذهنی تئاتر گونه همیشه در موسیقی وجود دارد زیرا هیچ تصویری در آن نیست مگر آنچه ما خلق می کنیم!
۱ نظر