نقد و بررسی
براستی امروز در کجای تاریخ سازگری ایران در مقایسه با روند معمول نظام آموزشی متدوال در دنیا و یا در حداقل رعایت اصول استاندارد های جهانی به لحاظ علمی و تجربی به سر می بریم؟ گذشته سازگری ما وابسته به کدام پشتوانه مکتوب و قابل تدریس وهمچنین قابل نقد و بررسی می باشد؟ آیا به جز وجود سازهای متعدد که بوسیله سازندگان معروف در دهه های گذشته تولید شده اند، چه آثار دیگری به جهت منبع وماخذ برای استفاده و بهره وری موجود می باشد؟
وآیا اصولا اکتفا و استناد به موجودیت سازهای اساتید گذشته، نیازمندی های لازم به جهت پیاده کردن روندی علمی و پژوهشی و همچنین اجرای موفق وتوسعه یافته علاقه مندان به رشته سازگری را برآورده می سازد؟
اگر این گونه پیش رویم و خود را با پیشرفتهای علمی در دنیا هماهنگ نسازیم بدرستی دچار نگاه تک بعدی و متعصبانه نخواهیم بود؟
هرج و مرج در حیطه هنر با توجه به کدام اصل حاکم بر آن ظهور می کند ؟نگاه دگماتیسم به گذشته و حال ؟و یا پذیرش حقیقت موجود در عرصه تکرار و تجربه علمی پدیدارها که با محک زمان و مکان قوام می یابد؟
تا کی و کجا باید با پناه بردن صرف به تجربیات اساتید گذشته و همچنین پنهان شدن پشت عملکرد آنها، چشم خود را به روی وقایع و رویدادهای حقیقی دنیای پیرامون خود ببندیم؟
این وهم و تکرار عادت ما برای گریز از عدم آگاهی خود از حقیقت وعلم و دانش،چگونه و تا کدام منزل آسودگی می تواند ما را بکشاند؟ ما که خود بهترین آگاه بر خویشیم!
معیار و سنجش کیفیت کاری در حوزه تشخیص کدام مرجع کارشناس،محقق، پژوهشگر،صنعتگر و آگاه به اصول علمی سازگریست؟
آیا عدم حضور هیات علمی به واقع مشرف به دانش سازگری،سرانجام کار را به عوام فریبی و حضورو ظهور حرکتهای خود سرانه نمی کشاند؟ ( ابداع – تبد یل – تفکیک و…)
عدم مطالعه و پژوهش مستند و قابل نقد، فاصله و تقدس گرایی کاذب هنری در عرصه ساخت ساز،نظام استاد شاگردی و مرید و مرشدی،عدم ساماندهی وضع بی سر و ته وناتوانی در ارزش گذاری واقعی،نشانه بی خبری و بی اطلاعی ازوقایع و اخبار موجود در دنیا نیست؟
با توجه به یک و یا چندین متد آموزشی مشخص و مطرح در زمینه آموزش نوازندگی انواع سازها،چرا و به چه علت مشکوکی هیچ گونه روش و شرایط آموزش ساخت سازهای موجود، فراهم نیست؟
پنهان کاری و مخفیانه عمل کردن و عدم انتقال درست و صحیح و پیوسته همین دانش تجربی نصفه نیم بند اساتید، برای چیست؟
درکجای این سامانه می توان به مجموعه ای مکتوب شده و حتی اندک از لزومات و نکات حیاتی اصول و علم ساز گری،دستیابی پیدا کرد؟
آیا در این وضعیت نمی توان به راحتی با وارد شدن به عرصه سازگری و طی مسیرمریض گونه آن به لحاظ کیفیت و همچنین ایجاد و تبدیل شدن به شخصیتهای کاذب و متعصب را پیش بینی کرد؟
و اینکه ما در کدام جغرافیای قیاس و سنجش و آزمون با سایر همکاران و هم مسلکان خود در این دنیای پهناور هستیم؟ می توانیم در کنفرانسی، سمیناری و یا گرد همایی با دیگر افراد هم حرفه خود،به لحاظ موقعیت اجتماعی، علمی و تخصصی حتی فقط خودمان، دفاعی علمی و منطقی داشته باشیم؟
و در نتیجه هویت و قداست سازگری و سازگر مترصد چه روندی است؟
در یک نگاه اجمالی می توان گفت که مجموعه سازگری ما به جز آن دسته از افراد که خود را با واقعیات رودر رو می کنند،دچار اشکالات و ابهاماتی سخت است.
در اینجا هدف کوچک شمردن و بی ارزش کردن زحمات و تجربیات افراد نیست زیرا که هدف مدرک گرایی و اکتفا به ملاک تحصیلی بی پشتوانه نیست، اغلب دیده می شود که عده ای از سازندگان به لحاظ مدارک تحصیلی، تکمیل و کافی نیستند اما به لحاظ نبوغ،استعداد و پشتکار و تحقیق مستمر و تلاش برای رسیدن به استاندارد های جهانی، برای رشد در حرفه خود کوشش می کنند،این بخش نیز از نبود اطلاعات و امکانات کافی در رنج و مشقت هستند.
بحث درباره موضوعی کلی، جدی و واقعی است،حال جدای از این موضوع که شخصی خورده بگیرد و یا اینکه بپذیرد با ساختاری مجلسی و خودمانی طرفیم که فقط در صدد ساختن تصویری زیبا و متشابه ازآن ماهیت عمیق و واقعی است.
اگر کمی صادقانه و بی غل و غش به ساختار سازگری در ایران نگاه کنیم،متوجه موضوع جالبی می شویم که آن نبود روند و مسیر رشد و تحصیل در رشته ساخت ادوات و آلات موسیقی می باشد و جالب تر اینکه اگر روزنه ای هم از سر اصرار و سماجت پدید آید، به شکلی بی طرفانه و بی تقصیر،راه بر جوینده سخت و دشوار شده و یا مسدود می شود، به شکلی که بجای تلاش و کوشش مستمر در مسیر ارتقاء سطح دانش،حرص و مشقت وبه این در و آن در زدن برای یافتن اطلاعاتی جایگزین منتهی می گردد حال بماند که آن شخص دیگر خود نیز چون دیگران به بیماری ناشایست پنهان کاری اطلاعات ناقص دچار شده است.
اما یک اتفاق مهم تمام ساختار پیچیده این بازی را در هم کوبید و آن باز هم حضور تکنولوژی انتقال اطلاعات آزاد از طریق اینترنت بود. این بار دیگر دانش جو و علاقه مند به رشته سازگری در صورت مواجه شدن با هر گونه نا کامی به سراغ جستجوی اینترنتی رفته و تا حدودی بسیار بیشتر از حد تواضع بعضی اساتید و پیشکسوتان این رشته به کسب دانش روز پرداخت.(البته باید به این موضوع اشاره کنم که تمام محتویات اطلاعات اینترنتی قابل اطمینان نیست اما در همین حد نیزبسیار بیشتر از سطح آگاهی مدرسین است)
در نتیجه می خواهم بر این مطلب پافشاری کنم که اگر ما خود را سازگر دانسته و اعلام موجودیت یک مجموعه سازماندهی شده را داریم، الویتهای انکار ناپذیری وجود دارد و به صراحت اعلام می دارد که ما نیازمند یک سیستم و ساختار روشمند در حوزه تخصص مورد ادعایمان هستیم که حیطه اطلاعات و الگو برداری صحیح از آن امکان پذیربوده وکیفیت و کمیت چگونگی اجرای آن، مسیری است اجرا شده و قابل قبول که همچنان نیز به حیاط خود ادامه می دهد.
با تشکر از زحمات شما جناب ضیابی عزیز .نیچه رحمت الله علیه سخنی جالب دراین باب دارد که می فرماید:
“اینان می ایستند و می خندند.اینان مرا در نمی یابند(زرتشت).من دهانی بهر این گوش ها نیستم.
آیا نخست می باید گوش هاشان را فرو کوفت که بیاموزند که از راه چشم بشنوند؟
یا می باید همچون واعظان توبه غریو بر کشید؟یا اینان تنها گنگان را باور دارند؟”
“چنین گفت زرتشت”
سلام آقا رضا خوب هستی? من مرتضی هستم. همون دوست دوران قدیم. الان در سوئد زندگی میکنم. متاسفانه شماره تلفنتو نداشتم که تماس بگیرم. خوش میگذره؟ اگه خواستی به من ایمیل بزن. خوشحال میشم. قربانت
jupiter20202003@yahoo.com