مروری بر «کنسرت کر فلوت» سی و سومین جشنوارهی موسیقی فجر
حیف از آن همه نیرو و همدلی، افسوس از آن همه همت و تلاش. این زبان حال بینندهی کنسرت «کر فلوت» در شب نخست جشنوارهی فجر است اگر خویشاوند دستاندرکاران نبوده و درد موسیقی داشته باشد. زیرا گرد آوردن نزدیک به ۵۰ نوازنده از شاگردان مطرحترین معلمهای فلوت مراکز رسمی آموزشی، مدتها تمرین منظم و طاقتفرسا، برنامهریزی برای یک اجرای بیش از دو ساعته و … همه و همهی این کار سترگ و ارج حاصل از آن در مقابل آنچه خود موسیقی پیش رو میگذاشت به سرعت رنگ میباخت.
کنسرت چنان بود که گویی عمدی در پایین آوردن استانداردهای اجرای موسیقی کلاسیک داشتهاند. مجموعهی بزرگی از عوامل مانند انتخاب رپرتوار نامتناسب با توانایی یا رنگ ارکستر، ناهماهنگی در بخشهای مختلف ارکستر (گاه ریتم، گاه آرتیکولاسیون و گاه هر دو)، بیتوازنی آکوستیکی و دینامیکی (برآمده از قابلیتهای ناهمسان نوازندگان) و حتا موضوع ابتدایی ناکوکی آزاردهنده باعث میشد این حکم به ذهن برسد و تثبیت شود. اینها کافی نبود، ناموفقیت سولیست باسابقهی ویلنسل، حمید کازرانی، هم در اجرای کنسرتوی دو مینور ویوالدی (اپوس ۴۰۱) آشفتگی را دوچندان کرد. ایرادها چنان گسترده بود که حتا مهارت نسبی و آمادگی سولیست جوان فلوت، حسین عباداللهی در فانتزی کارمنِ بورن هم در سایهی آنها ماند و نجاتبخش کنسرت نشد.
علاوه بر اینها عیب ذاتی بازنویسی/اجرای قطعات با آنسامبل بزرگ تقریبا همگن نیز در کار بود. دگرگون کردن سازبندی آثاری که تا حد زیادی متکی بر رنگشان هستند (سوییت پرگینت شماره ۱ یا سمفونی ۲۵ موتزات) یا رنگآمیزیشان هموزن قدر بقیهی مولفههایشان است ایرادی پیشبینیپذیر را به دنبال میآورد؛ تخت شدن. در اجرای کر فلوت بیتوجهی به این امر یکنواختی کسالتبار بعضی قطعات و ناپدید شدن ابعادی از بافت بعضی دیگر در پی آورد. در این میان یکی دو قطعهی ایرانی (از همه بیشتر واریاسیون روی تم لری کوشیار شاهرودی) به دلیل سادهتر بودن بافت و دقت آهنگساز/تنظیمکننده در گسترهی رنگی کر فلوت از این ایراد بری بودند.
بنابراین کنسرت که میتوانست دستکم گسترده شدن آموزش اصولی ساز فلوت را یادآوری کند تاکیدی بر این امر شد که افزودن جمعیت یک گروه موسیقایی و گردآوردن همهی گرایشها زیر یک چتر، بدون توجه به افت کیفیت احتمالی موسیقی چه نتایجی ممکن است داشته باشد.
نویز
۱ نظر