نمونه بعدی مقاله ای است که آقای ساسان فاطمی عضوی از هیئت مؤلفینِ کتاب درسی، در همان شماره و نشریه (ص۱۸۱) نقدی بر نقد محمدرضا فیاض نوشته اند و با طول تفصیل زیاد، نظریه «تمایل شخصی» ایشان را مربوط به تئوری موسیقی نیوتونی / اروپایی _ و کوانتومی / ایرانی _ مردود دانسته اند، و در ضمن آن با ریختن آب پاکی بر دست جویندگان «تئوری و ساختار موسیقی ایرانی» یا «مبانی نظری» آن، اعلام کرده اند که: این فقط یک «کتاب درسی مبانی اولیه» است و اطمینان داده اند که: «هیچ کدام از مؤلفین ادعا نمی کنند که حرف آخر و نه حتا حرف اول را در باره تئوری موسیقی ایرانی زده باشند.» (ص۲۰۵)
یعنی نام کتاب با محتوای آن در تضاد است و باید چنین می بود: «آشنایی با مبانی اولیه موسیقی ایرانی برای هنرجویان هنرستان موسیقی» اما در ادامه می بینیم که حرفِ زده شده، بسیار مهم است و قرار است با این کتاب موسیقی ایرانی تبدیل به «موسیقی کلاسیک» شود.
در «نقدی بر نقد» منتقدِ محترم اظهار تمایل کرده اند که «بحث کوتاهی نیز درباره مفهوم «موسیقی کلاسیک» داشته باشند و در ضمن آن مدعی شده اند که با «کتاب درسی مبانی اولیه» به «تئوریزه کردن» و «کلاسیک سازی» و از آنها جالب تر به «بازکلاسیک سازی» موسیقی ایرانی که «در اصل کلاسیک اما ضربه خورده و فقیر» بوده پرداخته اند و برای شرح ماجرا آورده اند که:
«دسته بندی موسیقی ها به کلاسیک و غیر کلاسیک (مردمی و مردم پسند) یک تقسیم بندی علمی است.» (ص۱۸۶)
این گزارش درست نیست (کاملا بر عکس است. یعنی تقسیم بندی عامیانه است) نویسنده محترم توضیح نداده اند که چنین تقسیم بندی در کدام مقوله علمی انجام یافته است.
«کلاسیک» یک واژه اروپایی است و در موسیقی اروپا دارای مفاهیم مختلف است. مفهوم اولی عام و عامیانه است و «هنر کلاسیک» یعنی «هنر ساده، بی آلایش و بی عیب و نقص و کامل»، با وابستگی زیبایی شناختی به هنر یونان و رم باستان مانند معماری از نوع آکروپولیس. معنی دوم خاص و علمی و در مقوله تاریخ هنر است و شامل سبک هنری دوران کلاسیک بعد از باروک است که حدود اواخر قرن ۱۸ تا اوائل قرن ۱۹ که با چشم داشت به هنر کلاسیک باستان به وجود آمد. (در موسیقی: کلاسیک وین، یک سبک موسیقی منسوب به هایدن، موتسارت و بتهوون در ادبیات: یوهان ولفگانگ فون گوته در معماری آندره پالادیو) است. در این معنی دقیق در حیطه موسیقی شناسی «موسیقی کلاسیک» یک «سبک» است و «نوع» ی از موسیقی نیست. بطور خلاصه در میان دوره های هنری همجوار «باروک» و «رمانتیک» قرار دارد.
تقسیم بندی دیگر (که شباهتی به تقسیم بندی آقای فاطمی دارد) تقسیم بندی نوع موسیقی است، بدون قید زمانی، به موسیقی جدی و موسیقی تفریحی با این تفاوت که موسیقی تفریحی با سرگرمی های دیگر مانند رقص و جشن و پایکوبی همراه است، در حالیکه موسیقی جدی (مانند یک سمفونی) در سکوت کامل فقط شنیده می شود.
والس های یوهان اشتراوس هم نوعی موسیقی تفریحی هستند که در مجالس برای رقص و شادی نواخته می شوند. اما با تیتر «موسیقی مردمی و مردم پسند» شناخته نمی شوند. یکی از بزرگان موسیقی هنری لئونارد برن اشتین (لئوناردو برنشتاین)، در پی این مهم بود که مرزِ بین موسیقی جدی و تفریحی را از میان بردارد. ساخته مهم و ماندگار او «داستان وست ساید» در این راستا است.
۱ نظر