آن دو سالی که آکادمی استکهلم می رفتم پیانو را ساز تخصصی خودم انتخاب کرده بوده و البته معلم بسیار خوبی در آن جا داشته ام به اسم استلا چایکوفسکی که ظاهرا از نوادگان چایکوفسکی بزرگ بودند که مهاجرت کرده بودند به لهستان و بعد از آن جا ۱۹۶۴ مهاجرت کرده بودند به سوئد و دیگر در سوئد زندگی می کردند، با اینکه حدود ۶۷ ساله بودند ولی بسیار پیانیست خوبی بودند و دوست صمیمی تاتیانا نکلای وا بود که شوستاکویچ پرلودهایش را به نکلای وا تقدیم کرده است.
به هر حال تاتیانا هم یک بار دعوت کردند به استکهلم که من دو سه روزی هم با ایشان بوده ام، بسیار پیانیست خوبی بودند و کارهای شوستاکویچ را خیلی خوب اجرا می کردند و به هر حال این شانس را بنده داشته ام که در واقع در تمام مقاطع تحصیلی با موزیسن های خیلی خوبی در زندگی آشنا بشوم و بتوانم با آن ها کار های خود را ادامه بدهم و در ضمن آن هم یادم رفت بگویم که در ایران مدتی با آقای محمدرضا درویشی کار می کرده ام و مدتی هم آقای حسین علیزاده مربی من بودند در کانون؛ گمان می کنم در پارک خزانه یا پارک فرح، بعد هم دیگر آقای اسماعیل تهرانی که هم بوده اند.
هارمونی را نزد آقای محسن الهامیان کار کرده ام و یک مدتی هم نزد شاهین فرهت در اوایل انقلاب که هنوز دانشگاه باز بود رفته ام و کلاس های ایشان را به طور آزاد استفاده می کرده ام. جناب آقای درویشی من را به ایشان معرفی کردند، به هر حال یک سالی هم فکر می کنم ساز فاگوت را با آقای خسرو سلطانی کار کرده ام. اوایل انقلاب آمده بودند که من بودم و آقای مصطفی برزگر و آقای غلام مرشدیان که الان نمی دانم کجا هستند.
به هر صورت وقتی از آکادمی موزیک فارغ التحصیل شده و به کنسرواتوار رفتم، چهار سال دوره لیسانس را آن جا در رشته اتنوموزیکولوژی گذراندم که بسیار سال های پرباری بوده است. بعد از آن یک مسائلی با یکی از پروفسورهای دانشگاه پیش آمد که دیگر نگذاشتند ادامه بدهم و مجبور شدم برای دانشگاه یو س ای ال آمریکا، ملبورن یونیورسیتی، اکلاین یونیورسیتی و نیوکاسل، مدارکم را فرستادم و در تمام شان هم قبول شده بودم ولی یو سی ای ال خیلی گران بود و با خودم گفتم سوئد هم کشور خیلی سردی است و زندگی مشکل است، بعد فکر کردم اگر به نیوزلند بروم، آنجا هم یک جزیره است که دائما باران می بارد و در نهایت به دانشگاه ملبورن رفتم و امروز هم از این جریان خوشحال هستم.
به هر حال من در دانشگاه ملبورن قبول شده و با مدارکی که فرستاده بودم به آنجا رفتم و دو سال فوق لیسانسم را با پرفوسور کتی فورک که انگلیس الاصل بودند شروع کردم و تز فوق لیسانسم را که بیوگرافی استاد فرامرز پایور بود و بعد تایتیل کتاب شد به نام «پایور و نواخته هایش در هنر موسیقی ایرانی» که بررسی جایگاه استاد پایور است در موسیقی کلاسیک ایرانی. الان هم کتاب لیسانس و فوق لیسانس من در آلمان چاپ شده است که اگر روی سایت آمازون بزنید حتما می توانید بینید.
۱ نظر