عصر درخشان موسیقی
سال ۲۲۴ میلادی، پس از انحطاط سلسله های هخامنشی و اشکانی سلسله نوین ساسانیان تاسیس شد که حدود ۴۰۰ سال دولتداری کرد. اولین پادشاه ساسانی اردشیر بابکان بود و پس از او بهرام گور به پادشاهی رسید. پس از بهرام، شاپور و پس از او خسرو انوشیروان و خسروپرویز به پادشاهی رسیدند.
بنیان سلسله ساسانی به دست اردشیر بابکان گذاشته شد (۲۲ م. ) و شوکت چهارصد ساله آن با ورود اسلام به ایران در سال ۲۱ هجری قمری و مرگ یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی، خاتمه پذیرفت (۳۲ ه. ق. /۹۵۲ م. ). اردشیر بابکان ایران را که در زمان اشکانیان به صورت ملوک الطوایفی اداره میشد دگرگون کرد و آن را تحت یک حکومت مرکزی درآورد و دین زردشتی را آیین رسمی کشور قرار داد. تمدن و فرهنگ این دوره آخرین تجلی تمدن و صنعت و هنر کهن ایران و مکمّل تمدن هخامنشی بود که پس از انقراض سلسله ساسانی با تمدن دوره اسلامی درآمیخت و به کوشش دانشمندانی که اکثریت آنان را ایرانیان تشکیل می دادند آبیاری شد و توسعه یافت.
با آنکه در اثر رویدادها و وقایع گوناگون بسیاری از کتب و آثار علمی و ادبی و هنری ایران کهن و عهد ساسانی از بین رفت امّا بنا به مدارک موجود جنبشهای علمی و فرهنگی و هنری عهد ساسانی به مراتب بیش از ادوار قبل بود، از جمله جنبش علمی و هنری که از زمان اردشیر بابکان، بنیانگذار سلسله ساسانی و جانشین او شاهپور اول، آغاز شده بود در زمان انوشیروان به منتهای درجه خود رسید و هر موسیقی که از زمان اردشیر بابکان مورد حمایت و توجه قرار گرفته بود در زمان بهرام گور (بهرام پنجم ۲۰؛ – ۳۹؛ میلادی) و خسروپرویز (۵۹۰ – ۹۲۷ میلادی) رو به پیشرفت و ترقی نهاد. اما از چگونگی موسیقی در این دوره ناگزیر باید به ادبیات و رکن اساسی آن، یعنی شعر پرداخت. به طور کلی شعر در ایران پیش از اسلام و عهد ساسانی به نسبت گسترش موسیقی در این عصر رایج و معمول بوده و طبیعی و به معنی حقیقی شعر بوده ولی مانند امروز قافیه نداشته است.
اصول وزن و قافیه را در حقیقت شعر نشمرده اند و به همین معنی شعر گاهی در قالب نثر ریخته می شود و وزن و قافیه و آنچه از ملحقات شعر که سبب تأثیر بیشتر معانی شعر میگردد، از قبیل الحان موسیقی، بیرون از حقیقت شعر است و در ردیف آرایشهای آن به شمار می رود. این اشعار بی پیرایه و بی قافیه وزنی موسیقایی داشته که آن را با کشش صدا یا کشش کلمات یا ادا کردن کلمات به صورت کوتاه و بلند یا به طور تند و کند نگاه می داشتند چنانکه امروز هم برای نگاهداشتن ضرب موسیقی به همین ترتیب عمل می کنند. چنین است که اشعار قدیم را دارای وزن ضربی ( ایقاعی) می خوانیم. این وزن در بسیاری از اصوات نیز محسوس است یعنی اگر این اصوات را در کلمات ادا کنیم موزون می شوند، مانند صدای یکنواختی که از راه رفتن یا از کوبیدن دو شیئ به هم ایجاد می شود.
در کتاب پهلوی کارنامه اردشیرپاپکان، میخوانیم که اردشیر در اصطبل (ستورگاه) نشسته طبل زده و نغمه خوانی کرده و به انواع دیگر خرمی نموده است. عباس اقبال آشتیانی از روی ارتباط شعر و موسیقی در عهد ساسانی و چند مورد اسناد تاریخی وجود شعر در این دوره را اثبات کرده می نویسد: ابن مقفع در دو جا از مقدمه کلیله و دمنه گوید: انوشیروان در روزی که به افتخار برزویه به علت پدید آوردن آوردن کلیله و دمنه جشن گرفت، شعرا و خطبای مملکت خود را فرمود تا در جشن حاضر شوند و هرکدام به مناسبت آن روز چیزی بسازند؛ و نیز گوید اسامی بعضی از اشعار و الحان مانند “خسروانی»”، «اورامین»، «لاسکوی»، «پهلوی» یا «فهلوی» که از دوره قدیم، سرود و شعر می خوانده اند با موسیقی توأم بوده است.
۱ نظر