در پی استقبال علاقهمندان به یادگیری اصولی موسیقی از کتاب اول حمیدرضا دیبازر، «هیچوقت دیر نیست» و چاپ مجدد آن، کتاب جدید او «سُلفِژ» نشر یافته است. حمیدرضا دیبازر عضو هیئت علمی دانشگاه هنر، دانشکدهی موسیقی، گروه آهنگسازی است.
او محتویات کتاب را در پی بیش از سی سال ارتباط با موضوع به عنوان هنرجو، دانشجو، نوازندگی در ارکستر و ستودیو، خوانندگی در گروه کُر، رهبری ارکستر، آهنگسازی، تدریس از مقطع ابتدایی هنرستان موسیقی تا کارشناسی ارشد و بیش از دو دهه حضور در کنکورهای موسیقی در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد به عنوان عضو هیئت ژوری، بر اساس نیازهای روزافزون علاقهمندان به یادگیری سُلفِژ به عنوان یکی از درسهای بنیادی و البته جذاب موسیقی، تألیف، گردآوری و بازنویسی کرده است.
دیبازر با تحلیل منابع موجود در این زمینه و تفکیک قسمتهای بیشتر کارآمد آنها علاوه بر گردآوری قسمتهای مؤثرتر این کتابها، بازنویسی و اصلاح، رفع کاستیهایی در ارائهی روش تمرین منظم در این منابع را بر اساس طرح خود مرتب کرده است. بخشی از مطالب کتاب برگرفته از قسمتهای کارآمد کتابهایی است که در چند دههی اخیر در نظام آموزش سُلفِژ در ایران مورد استفاده هستند از جمله پُتزُلی و سایت سینگینگ.
کتاب شامل فصلهای زیر است:
سرآغاز
پیشگفتار
۱- جهانهای موازی موسیقی
۲- مروری بر ایدهی مثلث بینایی – ذهنی – شنوایی
۳- به عنوان یک سند تاریخی
۴- شیوهی نگارش واژگان تخصصی
مقدمه
۱- آیا طراحی روشی جدید برای آموزش سُلفِژ ضروری است؟
۲- اوضاع خوب در آموزش موسیقی چیست؟
۳- چرا تألیف؟
۴- چرا گردآوری؟
۵- چرا بازنویسی؟
۶- مروری بر مطالب فصلهای کتاب
ریتمخوانی
الگوهای بدون سکوت و با سکوت در میزانهای ساده، ترکیبی و لَنگ
نُتخوانی پارلاتی (بر اساس پُتزُلی ۱۱۵۱)
ترکیب گام، فواصل متصل و منفصل با ریتم
بخش اول: تمرینهای مربوط به گام دو ماژُر
بخش دوم: تمرینهای مربوط به حرکتهای متصل در دو ماژُر
بخش سوم: تمرینهای مربوط به حرکتهای متصل و منفصل بالا و پایینرونده در دو ماژُر
مِلُدیخوانی (بر اساس سایت سینگینگ)
بخش اول: مِلُدیهای ماژُر و مینُر در میزانهای ساده و ترکیبی
بخش دوم: مِلُدیهای برگرفتهشده از آثار کلاسیک
بخش سوم: خواندن و نواختن
دربارهی داینامیک
فهرست واژگان تعیینِ حدودِ سرعت و حالت (با معادلهای فارسی)
گزیدهای از متن کتاب:
سرآغاز
از دیرباز موسیقی در آوازهای انفرادی و جمعی، گاه با همراهی ساز و گاه بدون همراهی آن تجلی یافته، در پیوند با آئینهای خاص شکل گرفته، صیقل خورده و توسعه یافته است. گنجینهی موسیقی، جهت حفظ کارآمدیِ اجتماعی خود، پیوسته در حال غنیتر شدن بوده است و این، ضرورت ثبت آن جهت حفظ بخشی از فرهنگ یک قوم، با هدف انتقال به نسلهای آینده برای خودشناسی و هویتیابی را به آرمانی بس مهم تبدیل کرده است. این فرآیند، بهنوعی ساختارِ آموزشِ موسیقی را در طی تاریخ رقم زده و به زایش و بازتولید همیشگی آن منجر شده است. از تلاشهای انسان برای ثبت موسیقی، سعی در مکتوب کردن موسیقی است که منجر به توسعه، اصلاح و ابداعِ علامتها و شیوههای جدید نُتنگاری شده است.
چند پرسش که در پیشگفتار آمده:
شیوهی مناسب برای ثبت و انتقال میراثِ موسیقی ایرانی چیست؟
آیا ضرورتی برای استفاده از شیوهی نُتنگاری موسیقی کلاسیک غربی برای ثبت آثار ایرانی وجود دارد؟
آیا فراگیری سلفژ برای اهالی موسیقی ایرانی الزامی است؟
آیا لازم است هنرجوی موسیقی فارغ از نوع موسیقیای که در حال فراگیری آن است، سلفژ را فرا گیرد؟
چند نکته:
دو روش شاخص برای آموزش موسیقی در ایران رایج است: شفاهی و کتبی.
استقلال این دو شیوه، تفاوت مسیر آموزشی و خروجی آنها، تفکیک آگاهانهی این دو شیوه را، با رعایت شأن هر کدام، ضروری میکُنَد.
نگارنده، با احترام به جهانهای موازیِ موسیقی که در عین استقلال، بر هم تأثیر میگذارند و از هم تأثیر میپذیرند، سُلفِژ را زمینهساز توان روخوانی موسیقی مکتوب میداند. سُلفِژ مقدماتی تلاش در انتقال سواد موسیقی کلاسیک، در قالب میزانهای ساده و ترکیبی و لَنگ بر اساس مُدهای ماژُر و مینُر است.
این کتاب حاصل توافق اعضاء محترم شورای سُلفِژ دانشکدهی موسیقی دانشگاه هنر بر شیوهی پیشنهادی نگارنده به عنوان کتابِ درس (واحد) سُلفِژ (سرایش) ۱ است.
مقدمه
آیا طراحی روشی نوین برای آموزش سُلفِژ ضروری است؟
آری، چرا که، هر متخصصی بنا بر تحلیل تغییرات و تحولاتِ پیرامونش، سنجشِ حدودِ کارآمدی شیوههای موجود، درک نیازهای نوین و چشماندازی تازه و بررسی آخرین دستآوردها در ارتباط با موضوع موردنظر، اگر یافتهای دارد مطرح میکُنَد.
خیر، چراکه ناکارآمدی قطعی منابع موجود اثبات نشده و همچُنان هرکدام از این شیوهها دارای کارایی، دستکم در بخشی از خود هستند.
اما چه محکی جهت سنجش کارآمدی منابع موجود در زمینهی سُلفِژ وجود دارد؟
در این راستا چند پرسش بنیادی مطرح است که آیا ایراداتی که بهنظر میآیند و قرار است با شیوهای نو
رفع شوند:
از هنرجو (یادگیرنده) است؟
از رویکرد آموزشی طراحان کتابهای آموزشی است (فلسفهی آموزش)؟
در طرح آموزشی (روش علمی) است؟
در مدرس (یاددهنده) است؟
در ادامه آمده است اوضاع خوب در آموزش موسیقی چیست؟
موضوع ساده است. قرار است یک آموزش خوب، فرد یادگیرنده را به مرحلهی رضایت و لذت از کار و مهارتی که در حال یادگیری آن است برساند و مهارت در حال فراگیری را به امری کاربردی تبدیل کُنَد. از این رو کارآمدی یک شیوه را میتوان بر اساس بررسی کیفیت خروجی آن سنجید.
محتویات و مطالب این کتاب به گونهای طراحی شده است که برای:
هنرجو در آغاز راه فراگیری؛
هنرجویان هنرستان موسیقی؛
دانشجویان موسیقی؛
مدرسینی که میخواهند توانایی هنرجویی که سابقن کار کرده را بسنجند؛
علاقهمندان به شرکت در کنکور موسیقی (در داخل و خارج از کشور)؛
مفید و قابلاستفاده باشد.
قسمتهایی از مقدمهی هر فصل:
ریتم پدیدهای است که با توجه به نشانههایی قراردادی که کششهای نُتها و نسبت آنها به هم را مشخص میکُنَد (مانند سیاه، چنگ، سفید)، نگاشته میشود.
دِشیفر توانایی روخوانی و پس از آن اجرای یک قطعهی موسیقی بدون تمرینهای پیدرپی است.
مراحل تمرین برای خواندن مِلُدی با رعایت فرکانس نُتها (کانتاتی):
۱- نواختن با پیانو (ساز)
۲- خواندن و نواختن همزمان
۳- خواندن
انتشارات ماهور کتاب «هیچ وقت دیر نیست» در سال ۱۳۹۶ منتشر کرده است.
۱ نظر