نوشته ای که پیش رو دارید گفتگوی صبا فوشنجانی است با فراز مینوئی آهنگساز و نوازنده سنتور. فراز مینوئی، پنجم فروردین هزار و سیصد و شصت در تهران متولد شد. او نوازندگی سنتور را از سن ۹ سالگی نزد بهنام مهرابی آغاز کرد. پس از مهاجرت به امریکا مدرک کارشناسی خود را در سال ۲۰۰۸ به عنوان تنها فارغ التحصیل با ساز تخصصی سنتور از دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکو دریافت کرد. او مطالعه موسیقی را ماموریتی بی پایان تلقی می کند و با اساتیدی چون حسین عمومی، محمدرضا لطفی، حافظ مدیرزاده، رویال هارتیگان، کریستوفر دوبرین، مایکل دسن و کجیرو اومزاکی تحصیلات خود را گذراند.
از سال ۲۰۰۶ او در بسیاری از دانشگاه ها از جمله ،UCI ،SFSU ،UCSC ،UCLA و دانشگاه استنفورد و در انجمن اتنوموزیکولوژی اجرا و سخنرانی کرده است. مینوئی بنیان گذار گروه اکومرز است و با گروه های موسیقی برجسته ای در ایالت متحده اجرا کرده است. در این میان همکاری او را در سال ۲۰۰۹ با یویوما و کیهان کلهر در گروه جاده ابریشم می توان نام برد.او مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته آهنگسازی و بداهه پردازی از دانشگاه ایرواین در کالیفرنیا به دست آورد و اکنون به عنوان معلم، آهنگساز و نوازنده فعالیت می کند.
بهترین اثر شما از نظر خودتان کدام است؟
برای این که بخواهیم بفهمیم بهترین اثر چیست باید یک قاضی وجود داشته باشد که حالا این قاضی من هستم. نمی توانم بگویم که کدام قطعه به نظرم بهترین است، هر کدام را به طور متفاوتی دوست دارم و بهترین و بدترین در کارهایم نیست اما به نظرم تنظیمی که روی قطعه پراکنده استاد پایور انجام دادم تنظیم جالبی است و یا کارهایی که برای تئاتر آقای بیضایی (چهارراه) انجام دادم. در بین همه ی این قطعات، قطعه ای که ارزش فراوانی برایم دارد، «برف سیاه» است. با این که اشتباهاتی هم در آن وجود دارد اما برای من مثل آغاز یک دوران جدید بود و به شکل خاصی دوستش دارم.
در کنسرت ها چه حسی دارید؟
بستگی به کنسرت دارد و مهم این است که به چه دلیل کنسرت می دهم. سپس مسائل مالی و غیرمالی را در نظر می گیرم. به طور کل وقتی در کنسرت ها ساز می زنم، فکر می کنم که سنتور پنجره ای است که پشت آن پنجره دنیای حقیقی وجود دارد، دنیایی فرای این دنیا. دنیایی که ما از آن می آییم و بعد قرار است به آن برگردیم. گویی دستم را وارد آن پنجره می کنم و از دریچه ی سنتور وارد آن دنیا می شوم. در آن دنیا می توانم کوه، سنگ، بچه و یا حتی یک مادر باشم. می توانم هر چیزی را که دلم می خواهد تجربه کنم، درحقیقت قوانینی در آن دنیا وجود ندارد و من بدون محدودیت تجربه می کنم.
به نظر شما یادگیری موسیقی نیاز به استعداد خاصی دارد؟
شاید من با کلمه ی استعداد مشکل داشته باشم! استعداد تعریف خیلی گسترده ای دارد: یعنی آیا کسی استعداد را یاد می گیرد؟ آیا اگر من در یک خانواده موسیقی دان باشم آن استعداد را یاد می گیرم؟ یا مثلا در سنین بالاتر به من می گویند که تو استعداد داری. این را می دانم که برای این که یک نفر موسیقی دان و هنرمند شود باید خیلی کارها را انجام دهد. باید خودش هنر باشد. یعنی وقتی در کنار چنین فردی هستی احساس خوبی داشته باشی و بگویی که این فرد چقدر داناست، چقدر باوقار است، چقدر باتجربه است.
۱ نظر