به هر حال بخش موسیقی ایرانی در ترکیب برنامه های فستیوال ضعیف عمل کرد. نمونه های خوب و بدی که باهم ارائه شدند، نتوانست موقعیت ممتازی را برای خودش بوجود آورد. این میزگرد پیرامون موسیقی ایران بالاخره برگزار گردید و آقایان “هوشنگ استوار”، “هرمز فرهت”، “مرتضی حنانه” و از طرفی آقای “فرهاد مشکوه” نیز که رهبر ارکستر سمفونیک وقت تهران بود، در این بحث حضور داشتند.
جلسه با سخنان مرتضی حنانه آغاز شد.
مرتضی حنانه: در ایران عده ای به آهنگسازی پرداخته اند و کارهایی هم به لحاظ موسیقی آوازی (باغچه بان) و کمپوزیسیون (هرمز فرهت) و دیگر چیزها انجام یافته است و مردم هم شنیده اند اما هنوز روی این آثار قضاوت و انتقادی صورت نگرفته و این کارها از نظر فلسفه، استیل، طرز بیان و اصالت اندیشه و اصالت تکنیک مورد بررسی قرار نگرفته است.
بیشتر این آقایان آهنگساز، مطالعاتی در خارج کرده اند و از “موسیقی علمی” چیزهایی آموخته اند و بعد این گروه با آن پیش داوری درباره موسیقی ایران، آمده اند و همان اصول و ضوابط موسیقی غرب را روی موسیقی ایران سوار کرده اند.
به این معنی که تم ایرانی را گرفته و با هارمونی علمی و موسیقی غرب درآمیخته اند؛ نتیجه موسیقی دورگه ایست که هیچ مشخصه فردی و محلی در آن وجود ندارد. گروه دیگری اصلا مطالعه ای در موسیقی نداشتند و به آهنگ سازی پرداختند که کارهای خوبی ارائه ندادند. ولی دسته سوم با آنکه در موسیقی علمی غرب مطالعاتی داشتند پس از دریافتی صحیح از قضیه آن را به کناری نهاده و آثاری به وجود آوردند که ربطی به موسیقی غرب ندارد، آن موسیقی اپرا نیست که بر اساس قواعد صحیح علمی تدوین شده باشد.
به هر حال نتیجه کار سه گروه از آهنگسازان چندان رضایت بخش نبوده است. در حال حاضر {حدود سال ۱۳۵۰} ما دچار کمبود موسیقیدان هستیم و سبک مشخص و راهی که در آن موسیقی ما بتواند پیش برود در کار نیست. هنرستانهایی داریم که نوازنده هایی متوسط الحال بیرون می دهند. از نظر ارکستر هم که بهتر است حرفش را نزنیم و این ترکیب ناهمگون موسیقی مارا تهدید می کند و جدایی اتفاق خواهد افتاد.
هوشنگ استوار: من بر خلاف آقای حنانه خوش بین هستم. هنرستان هایی داریم که کوشش می کنند نوازنده های خوبی تربیت کنند و تاحدی هم موفقند و اگر نواقصی هم هست باید بر طرف شود حتی اگر معلمینی از خارج بیایند باید این کار صورت بگیرد. در مورد کارهای خودم می گویم من تحصیلات در موسیقی غرب داشتم و اکنون از آن پشیمان نیستم.
بین موسیقی غرب و موسیقی ایران “جدایی نمیبینم”. به فکر اصلاح موسیقی ایرانی یا پولیفونی کردن آن هم نیستم. من در کارم از کنترپوان هم استفاده کردم بی آنکه فکر کنم خیانتی به موسیقی ایران شده باشد و سعی می کنم کارم قابل قبول و درست باشد.
بله این درست می باشد ما در حال حاضر نیز در همین وضه ۴۰سال پیش می باشیم و اصلا ارکستر آنقدر پیشرفتی نکرده است ودر واقع این یک ضعف می باشد که باید فکری به حال آن کرد زیرا بدتر هم شده است در قدیم کارهای سفارشی از لحاظ آهنگسازی قوی بودند ولی حالا اصلا کیفیت مطلوب را ندارند نظر آقای هوشنگ استوار به نظر من غلط می باشد چون ایشان اصلا به فکر پیشرفت نمی باشند به فکر این می باشد که اثری بنویسد که بر حسب تفکرات خود باشد به فکر پیشرفت هنر موسیقی پو لیفونی ایران نمی باشد و به نظر من آقای هوشنگ استوار همین ساختمان یعنی فقط ایران را می بیند جهان را نمی بسند که ما نوازنده ای جهانی تربیت می کنیم یا نه که می گوید هنرستانی ها خوبند در خاتمه موسیقی علمی در ایران رو به زوال می باشد و باید فکری به حال آن کرد.